تاریخ انتشار : ۱۵ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۶  ، 
شناسه خبر : ۳۰۶۰۶۶
شواهد از استراتژی جدید رئیس دولت قبل برای انتخابات 96 می‌گوید
پایگاه بصیرت / رضا بردستانی

(روزنامه آفتاب يزد – 1395/01/17 – شماره 4580 – صفحه 3)

مفهوم یا مقوله از خود بیگانگی را اولین بار«هگل» وارد حوزه فلسـفه کـرد. از نظـر وی، ذهن، بناهای فکری و اجتماعی و اشیا را می سازد، اما این ها که در حکم آفریده بشر هستند، مستقل از وجود به نظر می رسند و در حکم واقعیاتی جداگانه تصـور مـی شـوند، بنابراین ذهن در آثار خود، با خود بیگانه می شود. هگل معتقد بود هر زمان چیزی که از آن ما یا جزئی از ماست به نظر خارجی و بیگانـه برسـد از خـود بیگانگی روی می دهد. از نظـر وی، بشـر زمـانی بـه آزادی دسـت می یابد که بر این«از خود بیگانگی» غلبه کند، یعنی اثر دست و کـار خـود را در چهـره جهان تشخیص دهد.

احمد توکلی، نماینده فعلی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی که نتوانست در انتخابات اخیر اعتماد مجدد مردم تهران را به خود جلب کند در جایی می‌گوید: «در سال 84 بدون اینکه شناخت درستی داشته باشم، دو بار به احمدی‌نژاد رای دادم ولی از رای خود پشیمان نیستم، اما متاسف هستم.»

البته توکلی که یکبار به دلیل برخی اظهارنظرات ناهمجنس با طیف احمدی نژادی ها، مورد نوازشی تلخ از سوی رسانه های پر تعداد آنان قرار گرفت درباره انتخاب احمدی نژاد یا گزینه ای به نام «احمدی نژاد» بارها سخن گفته است اما اظهارات احمد توکلی هدف این نوشتار نیست بلکه در این یادداشت می کوشیم تا با گذر از کوچه پر پیچ و خم الیناسیون در معنای اخلاقی و فلسفی، نوعی الیناسیون سیاسی را در عرصه کشمکش های روزهای اخیر در عرصه جامعه مورد کنکاش قرار دهیم و به این سوال پاسخ دهیم که چرا و چگونه است که جناح اصولگرا(با همه دسته بندی ها، گروه بندی ها و تفکرات)، از اصولگرایان سنتی تا طیف هایی موسوم به پایداری و یکتا، همواره کوشیده اند با وجود اتمام دوران احمدی نژاد، موضوع او را گرم و در صدر اخبار روز باقی نگاه دارند. پاسخ به این سوال مستلزم رهیافتی جدید به واژه الیناسیون از منظر سیاسی است، زیرا کاربرد الیناسیون بیشتر اخلاقی و فلسفی است تا سیاسی و اجتماعی! به این چند اظهار نظر دقت کنید:

فاطمه رهبر در تحلیل دلایل ناکامی اصولگرایان در انتخابات تهران گفت: عملکرد دولت قبل نسبت به عملکرد مجلس تاثیر بیشتری در تغییر نگرش مردم داشت چون مجلس قوانین زیادی را تصویب می‌کند، اما دولت‌ها آن را اجرایی نمی‌کنند در نهایت این موضوع به پای ناکارآمدی مجلس نوشته می‌شود. حال اگر قوانین مصوب مجلس به نحو احسن اجرایی شود قطعا مردم آثار کار مجلس را به خوبی می‌بینند. صداهایی که دائم از مجلس به نام اصولگرایی بلند می‌شد و فضای ناآرامی را در جامعه رقم زد باعث تغییر نگرش مردم شد. فرقی نمی‌کند این اتفاق در مورد احمدی‌نژاد یا روحانی رخ داده باشد مهم آن است که مردم نیازمند فضای آرام و مسئولی هستند که در جهت رفع مشکلاتشان تلاش کنند.

محمد جواد حق شناس، عضو ارشد حزب اعتماد درباره آینده چنین پیش بینی می کند: در انتخابات آینده ریاست جمهوری، احمدی نژاد کاندیدا خواهد بود، اما تایید صلاحیت نمی شود. حق شناس با این حال تاکید می کند که رای احمدی نژاد از اصولگرایان بیشتر است.

حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران در برنامه تلویزیونی شناسنامه گفت:‌ من یکی از عوامل رای نیاوردن اصولگراها را در انتخابات یازدهم، رفتار و کردار آقای احمدی‌نژاد می‌دانم، مواضع مدیریتی وی در 6 سال آخر فضا را برای رای نیاوردن مهیا کرد.

اینها تنها گوشه هایی از حضور احمدی نژاد در تحلیل هایی است که یک پای آن بر ستون ناکامی های انتخاباتی استوار است و حتی در انتخابات اخیر مجلس، خیلی از تحلیلگران (از هر دو جناح اصلاحات و اصولگرایان) سخت بر این عقیده استوار بودند که پایداری ها، جبهه یکتا و در یک کلام مدافعان تفکرات احمدی نژادی قطعا پاشنه آشیل اصولگرایان به شمار خواهند آمد! و شکست سختی به آنان تحمیل خواهند کرد! احمدی نژاد هم بیکار ننشست و با حمله به لیست اعلامی از سوی ائتلاف بزرگ و فراگیر اصولگرایان، شکست سنگینی برای اصولگرایان پیش بینی کرد! که چنین شد اما هیچ اصولگرایی حتی پس از چشیدن طعم شکست هم حاضر به اعتراف نشد.

الیناسیون سیاسی

الینه شدن در هر صورت می تواند هر شخصی را دچار از خودبیگانگی کند به عبارتی ساده تر شخصیت الینه شده به دلیل یک«دچار شدگی» مفرط! حتی با دیدن حقیقت نیز سعی در فرافکنی و فرار از واقعیت ها دارد که می توان چنین برداشت نمود که در الینه شدگی، انسان آن گونه که باید و شاید حقیقت و واقعیتی که در آن حوزه قرار گرفته است را درک نمی کند. در تعریفی کلی که می توان از الیناسیون سیاسی ارائه داد باید گفت الیناسیون سیاسی یعنی پیروی، طرفداری، جانبداری، همراهی و مواردی از این دست که انسان را از هرگونه تفکر، تحلیل، بررسی و کنکاش به دور دارد و او را مجاب کند تا همه راه ها را ختم شده در تابویی دست نیافتنی جست و جو کند.

ترس از بازگشت

همزمان با اوج گرفتن رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری در خرداد 1392، بخش هایی از جامعه سیاسی – اجتماعی ایران بدون در نظر گرفتن درون و اندرون دنیای پر پیچ و خم سیاست، به انتقاداتی سخت، از ساکن همچنان حاضر در پاستور پرداختند! و در این انتقاد و تبری جویی گاه آن اندازه افراط و تفریط دیده می شد که انتظار می رفت احمدی نژاد و احمدی نژادی ها برای همیشه از سپهر سیاسی ایران حذف شوند، اما با تغییر دولت و شکست بخش هایی از اصولگرایان که دلخوش به ائتلاف های عددی و صوری بودند! رجوع به تفکرات احمدی نژادی، نزدیک شدن به باقی مانده یاران احمدی نژاد و شریک نمودن برخی چهره های نزدیک به احمدی نژاد، در دستور کار همان عده ای قرار گرفت که در انتقاد و تبری جویی گاه گوی سبقت را می ربودند و این چیزی نبود مگر دچار شدگی در یک الینه شدن مفرط سیاسی! با تلاشی که همه عقلای اصولگرایی انجام دادند، هرگز موفق نشدند تا این گروه و نحله سیاسی را از نفوذ احمدی‌نژادی‌ها و حلقه‌های همفکر با او نجات دهند و این یعنی شروع رویدادی به نام کناره گرفتن از اصولگرایی و انتخاب موج سوم.

چهره هایی همچون ناطق نوری، علی مطهری، علی لاریجانی و تنی چند از این طیف، افراد وقتی رنگ و شیوه ائتلاف ها را دیدند به خوبی عمق الینه شدگی را در بافت اصولگرایی احساس کردند و شاید همین امر موجب شد تا روی به تخریب هایی از نوع مخدوش شده و منسوخ شده اش آورند از جمله تبدیل فضای چند قطبی به دو قطبی، کلی گویی، حملات همه جانبه با اسم رمزهایی مبهم و در نهایت، دفاع جانانه از احمدی نژاد! همان چهره ای که تا بهمن 94 بر سر نخواستنش هزار جور درگیری وجود داشت.

این روزها چپ و راست از بازگشت احمدی نژاد و تفکرات احمدی نژادی سخن به میان می آورند، اما این سخن راندن چپ و راست؛ هرکدام شرحی دارد و ماجرایی... چپ ها از بازگشت احمدی نژاد می گویند چون همه اصولگرایان باقی مانده در حلقه ائتلاف در نهایت پشت خاکریز احمدی نژاد سنگر خواهند گرفت و راست ها از احمدی نژاد می گویند چون دلشان به حال سرنوشت اصولگرایی می سوزد و اما رد این میان، الینه شده های سیاسی، ترسی را القا می کنند که یا دچار اصلاحات شده است، یا یقه دولت بر سر امور اجرایی را خواهد گرفت یا آنانی را در گرداب بازگشت خود غرق خواهد کرد که لب به انتقاداتی بی پروا گشودند، اما آنچه مسلم است به این سادگی ها اسم احمدی‌نژاد از عرصه رسانه‌های سیاسی، اجتماعی و حتی جامعه شناختی ما حذف نخواهد شد و این حذف نشدگی می تواند دلایل خاص خودش را داشته باشد:

طرفداران ائتلاف فراگیر در نهایت و پس از تحمل دو شکست سنگین در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس به این نتیجه رسیده اند که لیدری بهتر از احمدی نژاد نخواهند یافت! این عده همان‌هایی هستند که وجود پایداری، یکتا و چهره‌های شناخته شده موجود در حلقه اول و دوم یاران احمدی نژاد در ائتلاف فراگیر را نه تنها پاشنه آشیل نمی دانستند که آن را نقطه قوت خود نیز می دانستند.

اصولگرایان رهرو اعتدال و عقلانیت با نگاهی به گذشته و درس گرفتن از حمایت های همه جانبه از احمدی نژاد سعی دارند با جلوگیری از حذف نام احمدی نژاد، آینه‌ای بزرگ از عبرت و درس گرفتن پیش روی خود زنده نگاه داشته، بکوشند تا هنگام حمایت، پای از مرز میانه روی بیرون ننهند.

یاران و همفکران احمدی نژاد به دو دلیل خواهان عدم حذف احمدی نژاد هستند نخست به دلیل اینکه اظهر من الشمس است یعنی تعلق خاطر به احمدی نژاد و دیگر حیات و مماتی که در گرو عدم حذف احمدی نژاد باقی مانده است.

طرفداران دولت فعلی(امید و اعتدال)، بخش هایی از اصلاح طلبان و نیز منتقدان سرسخت ائتلافی ها، تنها راه باقی ماندن مردم بر مدار تفکرات دولت را یادآوری برنامه هایی می دانند که مسبب اصلی شکست آنان کسی نیست جز احمدی نژاد پس می کوشند نه تنها در مواجهه با حضور مجدد احمدی نژاد واکنش منفی نشان ندهند! که بالعکس، با رویی خندان و آغوشی گشاده! استقبال نیز می کنند.دسته آخر کسانی هستند که اصلا و ابدا از خطوط قرمز اصلاح طلبی عبور را جایز ندانسته، تداوم حضور رسانه ای احمدی نژاد در فضای سیاسی کشور را همه جوره به نفع خود و هم حزبی های خود می دانند. این عده معتقدند وجود احمدی نژاد در صحنه و عرصه سیاسی کشور حتی به صورتی نمادین و رسانه ای! شکست پذیری اصولگرایان را تضمین خواهد کرد! دلخوشی به بازگشت احمدی نژاد! یا الینه شدن سیاسی!؟

سرعت انتشار هر گونه اخباری با محتوای احمدی نژاد و احمدی نژادی ها یعنی تلاشی مستمر برای باقی نگاه داشتن نام و چهره احمدی نژاد و این یعنی گروهی وسیع با گرفتار آمدن در گردابی از«دچار شدگی»! اگر چه جناح مقابل را به نداشتن یک شخصیت تعیین کننده، یک اثرگذار جامع و یک چهره شاخص متهم می کنند، اما دقیقا این درد درونی است که در قالب مناقشات سیاسی بر زبان رانده می شود و این یعنی هنوز علیرغم میل باطنی نتوانسته اند جایگزینی برای یک شخصیت شکست خورده در مجموعه ای از رفتارهای سیاسی و اجرایی پیدا کنند! دلخوش بودن به یک چهره، آن هم چهره ای که زمانی با تمام وجود حمایتش می کردند و زمانی بعد از او تبری می جستند و در زمانه ای دیگر با نزدیک‌ترین همفکران و یاران شناخته شده اش ائتلاف یعنی این گروه با خراب کردن بسیاری از پل های پشت سر و پیش روی! دچار شدیدترین نوع الینه شدگی شده است و تنها چاره باقی ماندن در گردونه سیاست، همان زنده نگاه داشتن یک اسم می داند و این یعنی شخصیت الینه شده به دلیل یک «دچار شدگی» مفرط! حتی با دیدن حقیقت نیز سعی در فرافکنی و فرار از واقعیت ها دارد که می توان چنین برداشت نمود که در الینه شدگی، انسان آن گونه که باید و شاید حقیقت و واقعیتی که در آن حوزه قرار گرفته است را درک نمی کند.

برای این دسته که دچار الینه شدن سیاسی شده اند تنها یک حقیقت وجود دارد و آن احمدی نژاد است و بس، تفکری که بیش از همه احمدی نژاد را خوشحال می کند احمدی نژادی که بودن بر عرصه رسانه ها یکی از آرزوهای همیشگی اش محسوب می شود! بازگشت احمدی نژاد ترس ندارد! تعجب هم ندارد! اما طبیعی نیز نیست! بازی آمدن یا نیامدن احمدی نژاد تنها یک بازیگر دارد و آن کسی نیست مگر تولید کننده تفکرات احمدی نژادی، تفکراتی که می‌تواند بخش هایی از جامعه را مشغول تحلیل هایی نماید که در نظر خواص و اندیشمندان بسیار سخیف، پیش پا افتاده و ناامیدکننده است و برای عوام و توده های کمتر درگیر سیاست، بازی خوشایند که تا مدت ها می تواند موجبات انبساط خاطر آنان را فراهم آورد! همان هایی که شعارهای احمدی نژاد را باور کردند، به او دل بستند و در نهایت دچار شدیدترین نوع سرخوردگی شدند.

اما با این وجود، یادآوری دوران هشت ساله (92-84) می‌تواند آنان را به رشد و بلوغ سیاسی بیشتری رهنمون کند بلوغی که دیگر دچار پوپولیسم نشوند! اجازه سوء استفاده از آنان را ندهند، به غیرممکن ها تکیه نکنند و از کسانی که مثل احمدی نژاد حرف می زنند، فکر می کنند و حتی راه می روند و نگاه می کنند به شدت گریزان باشند. اگرچه برای مردم کوچه و بازار، الینه شدگی اصلا و ابدا معنا و مفهومی ندارد اما در عمل و با دیدن نوعی «دچار شدگی»، متوجه می شوند که از سه قسمت حمایت، انتقاد و تبری جویی از احمدی نژاد، تنها بخش حمایت صادقانه بوده است واگرنه در دو بخش دیگر یعنی انتقاد و تبری جویی، ذره ای صداقت دیده نمی شود.

بازگشت احمدی نژاد به عرصه سیاسی کشور با هزار و یک تحلیل و دلیل چیزی فراتر از غیرممکن به نظر می رسد، اما تنور داغ بودن و نبودن احمدی نژاد می تواند بسیاری از معادلات حتی چند مجهولی را حل و فصل کند به شرط آن که این بازی آمدن و نیامدن احمدی نژاد از سرچشمه دچار «انحراف» و«هدایت مهندسی شده» نشود! در این صورت باید منتظر نه شخصی به نام احمدی نژاد که شخصیتی پیچیده تر از احمدی نژاد بود که هشت سال تمام طول خواهد کشید تا زمام امور را از وی بازپس گرفت پس در این مطایبه سیاسی باید به هوش بود تا احمدی نژادی در سایه ظهور نکند، سایه ای که تاکنون چندین قربانی گرفته است نظیر جلیلی، باقری لنکرانی، حداد عادل و نظایر آن در این سایه حتی باید به کوچکترین حرکات باهنر نیز حساسیت نشان داد، زیرا در ظهور پدیده ای به نام احمدی نژاد هیچ کس به اندازه باهنر نقش نداشته است و این همان احمدی نژاد گونه ای است که می تواند در سایه این بازی های رسانه ای رشد کند، بالغ شود و داعیه سکونت در پاستور را نیز داشته باشد، داعیه ای که اگرچه در ظاهر به شوخی می ماند اما در عمل و در مواجهه با چرایی عدم حضور در انتخابات مجلس دهم بسیاری از پاسخ ها را محتمل و نزدیک به یقین می نماید.

http://aftabeyazd.ir/?newsid=30743

ش.د9505055