تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۷:۰۸  ، 
شناسه خبر : ۳۰۶۲۱۲
پایگاه بصیرت / ميثم سليماني

(روزنامه اعتماد ـ 1395/08/19 ـ شماره 3669 ـ صفحه 11)

تا صبح امروز به وقت ايران، احتمالا بخشي از نتايج انتخابات امريكا تا حدودي مشخص شده است و شايد از مصايب روزنامه‌نگاري در حوزه بين‌الملل در ايران همين بس كه به دليل اختلاف ساعت ميان نقاط مختلف جهان مجبور هستيد عقب‌تر از وقايع جاري باشيد و نتوانيد اطلاعات به روز در اختيار خوانندگان قرار دهيد ولي با اين وجود به نظر مي‌رسد كه انتخابات امريكا به حدي براي مردم ايران جذاب هست كه فارغ از نتايج، به حواشي نيز توجه كنند. عكس‌هاي فراواني روز گذشته در شبكه‌هاي اجتماعي منتشر شد كه نشان مي‌داد بسياري از مردم امريكا از ساعت ٥:٤٠ دقيقه صبح در پشت مراكز راي‌گيري صف بسته‌اند تا وارد محل اخذ راي شوند. موضوعي كه در شهرها و ايالت‌هاي مختلف از ساعات اوليه صبح در شبكه‌هاي اجتماعي به‌طور كامل مشهود بود. از طرفي شب قبل از روز انتخابات، كمپين‌ها داغ‌تر از هر زماني برگزار شد، هرچند دونالد ترامپ به تنهايي و با خانواده كمپين برگزار مي‌كرد، اما هيلاري كلينتون حامي بسيار قدرتمندي در نيوهمپشاير به نام باراك اوباما، رييس‌جمهور كنوني ايالات متحده داشت كه براي او در ميان هوادارانش سنگ تمام گذاشت. او در سخنراني پرشوري كه برگزار كرد گفت: «هيلاري كلينتون حتي از من و بيل كلينتون نيز گزينه بهتري براي رياست‌جمهوري امريكا است.» با اين سخنراني‌ها عملا كار كمپين‌ها به پايان خود رسيده است و همگي تنها بايد منتظر نتايجي باشند كه مي‌توان انتظار داشت در ساعات اوليه صبح چهارشنبه به وقت تهران منتشر ‌شود كه در نهايت مشخص مي‌كند كه آيا دموكرات‌ها چهار سال ديگر در كاخ سفيد خواهند ماند يا به مانند عرف رايج ايالات متحده مجبور هستند كاخ سفيد را به جمهوريخواهان تحويل دهند. با نگاه به نتايج دوره‌هاي قبل انتخابات رياست‌جمهوري امريكا در هر دوره شرايط متفاوت و دور از ذهني رقم خورده است. نتايجي كه شايد بسياري انتظار آن را نداشتند و اتفاقي كوچك موجب شده تا سرنوشت يك رييس‌جمهور به‌طور كلي تغيير كند. اگر به انتخابات رياست‌جمهوري ١٢ دوره گذشته امريكا كه حدود ٤٤ سال مي‌شود نگاهي بيندازيم متوجه مي‌شويم كه هر دوره آن پر فرازو نشيب و جالب توجه بوده كه مرور آن جالب توجه خواهد بود:

١٩٦٨| اين سال بسيار پر فرازو نشيب براي امريكا بود. سالي كه به‌شدت درگير جنگ ويتنام بود و دولت ليندن جانسون تلاش مي‌كرد تا بتواند با پايان اين جنگ كه در اذهان مردم ادامه آن بسيار فرسايشي شده بود يك امتياز بزرگ را براي خود كسب كند. از طرفي جانسون كه پس از ترور كندي رييس‌جمهور امريكا شد و در انتخابات سال ١٩٦٤با اقتدار رييس‌جمهور شد، با وجود اينكه مي‌توانست يك دوره ديگر نامزد رياست‌جمهوري امريكا شود به دليل بالا رفتن سن خود تصميم گرفت تا از فرد ديگري حمايت كند. هوبرت هومپري كه به عنوان نامزد نهايي حزب دموكرات معرفي شده بود از حمايت كامل جانسون برخوردار بود و اميدوار بود تا بتواند پيروز نهايي انتخابات شود و به حكمراني دموكرات‌ها دركاخ سفيد ادامه دهد. اما رقيب او شخص قدرتمندي به نام ريچارد نيكسون بود كه در انتخابات سال ١٩٦٠مغلوب كندي شد. اما او اين‌بار وارد ميدان نشده بود كه بازنده باشد و قصد داشت با تمام توان پيروز قطعي انتخابات شود. از همين رو حتي برخي منابع او را مانع اصلي بي‌نتيجه ماندن مذاكرات دولت جانسون براي پايان جنگ ويتنام دانستند و از آن به خوبي در رقابت‌هاي انتخاباتي استفاده كرد. اما در اين انتخابات يك نامزد سومي حضور داشت كه بسيار قدرتمند بود. جورج والس به صورت مستقل وارد انتخابات شد و توانست محبوبيت فراواني به دست آورد. در نهايت نتيجه انتخابات به سود ريچارد نيكسون با ٣٠١راي الكترال رقم خورد و نامزد مستقل انتخابات نيز ٤٦راي الكترال را كسب كرد و در پنج ايالت توانست پيروز شود كه براي خود موفقيتي بزرگ به شمار مي‌رفت.

١٩٧٢| ريچارد نيكسون، رييس‌جمهور امريكا در اين سال در اوج محبوبيت خود قرار داشت. او به جنگ ويتنام پايان داده بود و پايه گذار روابط ميان چين كمونيست و ايالات متحده شد. ريچارد نيكسون در اين انتخابات كار سختي نداشت و با اقتدار توانست پيروز انتخابات شود. او با كسب ٥٢٠راي الكترال يكي از تاريخي‌ترين نتايج انتخابات رياست‌جمهوري امريكا را رقم زد. او تنها در سه ايالت نتايج را واگذار كرد و در ساير نقاط امريكا پيروز مطلق انتخابات شد و با اقتدار دور دوم رياست‌جمهوري خود را آغاز كرد. اما شايد هيچ كس در آن دوران تصور نمي‌كرد شخصيتي به محبوبيت و اقتدار نيكسون به ناگاه با افشاي پرونده رسوايي واترگيت دوسال بعد مجبور به استعفا شود و قدرت را به جرالد فورد، معاون اول واگذار كند تا او ادامه راه نيكسون را در پيش بگيرد.

١٩٧٦| با افشاي پرونده واترگيت عليه نيكسون حزب جمهوريخواه و شخص جرالد فورد كه به عنوان نامزد رياست‌جمهوري آينده مطرح بود را بيش از هر زمان ديگري در موضع ضعف قرار داده بود. از طرفي فردي با شخصيتي متفاوت وارد كارزار انتخاباتي شده بود كه بسياري از مردم امريكا را با نوع متفاوتي از سخنان تحت تاثير قرار داده بود. جيمي كارتر كه به عنوان نامزد نهايي حزب دموكرات معرفي شد به خوبي جمهوريخواهان و شخص جرالد فورد كه مسند رياست‌جمهوري را در اختيار داشت شكست داد و دست به كار بزرگي زد هرچند كه رقابت بسيار نزديكي در نتيجه ميان دو طرف وجود داشت. جيمي كارتر توانست با ٢٩٧راي الكترال پيروز انتخابات رياست‌جمهوري امريكا شود.

١٩٨٠| جيمي كارتر كه با اعتماد به نفس هرچه تمام‌تر به پرونده‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي رسيدگي مي‌كرد، به ناگاه انقلاب ايران و تسخير سفارت امريكا در تهران و به گروگان گرفتن كارمندان امريكايي سفارت تمام معادلات ذهني شخص كارتر و دولت او را تغيير داد و عدم آزادي گروگان‌ها تا پيش از انتخابات رياست‌جمهوري موجب شد تا جيمي كارتر نيز به سرنوشت جرالد فورد دچار شود و بازنده انتخابات شود. رقيب او اما رونالد ريگاني بود كه پيش‌تر بازيگر و بعدتر سياستمدار قهاري شده بود كه در ميان مردم محبوبيت فراواني به دست آورد. ريگان نيز با استفاده از شرايط گروگان‌گيري در ايران به مانند استفاده نيكسون از جنگ ويتنام توانست به‌شدت شخص جيمي كارتر را در مناظره‌هاي انتخاباتي تحت تاثير قرار دهد و در نهايت منجر به شكست كارتر در انتخابات شود. اين در حالي بود كه پس از شكست كارتر در انتخابات مسير آزادي گروگان‌ها نيز هموار شد و زماني كه كارتر كاخ سفيد را ترك كرد گروگان‌هاي امريكايي نيز به خاك امريكا بازگشتند.

١٩٨٤| رونالد ريگان در آن سال‌ها شخصيت محبوب و اول امريكا بود. او اقتصاد كشور را به سامان رساند و وارد نبرد سختي با شوروي شده بود كه پايان آن هر لحظه محتمل‌تر به سود امريكا شده بود. هيچ كس حتي تصور نمي‌كرد كه يك درصد با محبوبيتي كه رونالد ريگان دارد كسي بتواند در برابر او مقاومت كند. رونالد ريگان عملا انتخاباتي كم دردسر را با والتر مانديل، معاون اول جيمي كارتر پشت سر گذاشت. ريگان در آن سال عملا تمام ايالت‌هاي امريكا را درو كرد و تنها به مانديل اجازه داد تا در ايالتي كه در زادگاه او بود عرضه اندام كند و پيروز شود و با ٥٢٥ راي الكترال تاريخ ساز شد. در پايان دوره رونالد ريگان، جنگ سرد به پايان رسيد و عملا شوروي از هم پاشيد. بسياري فروپاشي شوروي را به نام ريگان ثبت كردند و به عنوان موفقيتي بزرگ در كارنامه او به ثبت رسيد. ريگان كه گفته مي‌شد در سال‌هاي آخر عمر خود به آلزايمر دچار شده بود با محبوبيت هرچه تمام‌تر در ميان هواداران خود كاخ سفيد را ترك كرد.

١٩٨٨| سال پاياني دولت رونالد ريگان در كاخ سفيد به گونه‌اي بود كه جمهوريخواهان اميدوار بودند براي سومين دوره متوالي در كاخ سفيد حضور پيدا كنند، زيرا محبوبيت ريگان به حدي بود كه اين اميد را در دل معاون اول او جورج بوش به وجود آورد كه مي‌تواند يك دوره ديگر نيز در انتخابات پيروز شود. بوش نيز نشان داد به خوبي مي‌تواند از فرصت استفاده كند و به موفقيت برسد. در طرف مقابل از سوي دموكرات‌ها مايكل دوكاكيس به عنوان نامزد حزب دموكرات وارد عرصه رقابت شد كه در دو دوره به عنوان فرماندار ماساچوست بود. اما محبوبيت و عملكرد حزب جمهوريخواه در دوره ريگان براي مردم امريكا به حدي قابل قبول بود كه اين فضا را براي بوش فراهم كرده بود تا پيروز انتخابات شود. از همين رو او با نزديك به هفت ميليون اختلاف راي و ٤٢٦راي الكترال پيروز رقابت با دوكاكيس شد تا جمهوريخواهان براي سومين بار متوالي در كاخ سفيد باقي بمانند.

١٩٩٢| شرايط براي جمهوريخواهان ديگر متفاوت شده بود. مردم تغيير مي‌خواستند. وضعيت جسماني بوش پدر كه در ژاپن غش كرده بود مساعد به نظر نمي‌رسيد. از همين رو بيل كلينتوني از حزب دموكرات وارد ميدان شد كه سابقه سال‌ها فرمانداري در ايالت آركانزاس را به يدك مي‌كشيد و از طرفي تبديل به آلترناتيوي براي جمهوريخواهان شده بود. شخصيتي جديد با صدايي جذاب كه بينندگان و راي‌دهندگان امريكايي را تحت تاثير قرار مي‌داد. او توانست با شعارهاي اقتصادي و بهبود شرايط امريكا وارد ميدان انتخابات امريكا شد. اما پاشنه آشيل اين انتخابات براي جورج بوش پدر شخصيتي به نام راس پراوت بود. پراوتي كه بيش از هر كس ديگري شخصيتي نزديك به دونالد ترامپ امروزي دارد و بيش از يك سياستمدار به عنوان يك تاجر محافظه‌كار شناخته مي‌شد. او در نتايج انتخابات عملا آراي بوش پدر را تحت تاثير قرار داد و تبديل به عاملي شد تا جمهوريخواهان در برابر دموكرات‌ها شكست را بپذيرند و پس از سه دوره پياپي در نهايت بيل كلينتون دموكرات با ٣٧٠راي الكترال راهي كاخ سفيد شد.

١٩٩٦| بيل كلينتون براي تثبيت رياست‌جمهوري خود براي دور دوم چندان كار سختي در پيش نداشت. باب دال، سناتور سابق كانزاس به عنوان نامزد نهايي حزب جمهوريخواه معرفي شد تا با بيل كلينتون رقابت كند. اما در اين رقابت بيل كلينتون توانست با ٣٧٩راي الكترال پيروز رقابت شود. بيل كلينتون در دوره خود وارد جنگ كوزوو شد و تلاش فراواني براي صلح ميان فلسطين و رژيم صهيونيستي انجام داد اما تلاش‌هاي او بي‌فايده بود. او كه سياست تك قطبي امريكا را در هشت سال رياست‌جمهوري خود پس از فروپاشي شوروي به پيش برد و حتي استقراض بودجه‌اي امريكا را به صفر رساند بلكه در صندوق فدرال رزرو امريكا با مازاد بودجه كاخ سفيد را ترك كرد.

٢٠٠٠| انتخابات اين سال را مي‌توان يكي از پيچيده‌ترين و بحث برانگيزترين انتخابات تاريخ امريكا دانست. انتخاباتي كه شايد مردم امريكا سرنوشت آن را تعيين نكردند. رقابتي ميان ال‌گور، معاون رييس‌جمهور وقت امريكا و جورج بوش، فرماندار تگزاس و پسر جورج بوش رييس‌جمهور سابق امريكا بود. انتخاباتي سخت با شعارهايي متفاوت، كه نشان از دو ديدگاه متفاوت در امريكا بود. دموكرات‌ها كه سياست خارجي گسترده‌اي را در عرصه بين‌المللي داشتند و قصد بر سيطره سياست تك قطبي خود در جهان داشتند، مورد انتقاد جورج بوش قرار داشت. جورج بوش وعده داده بود كه ملت‌سازي در جهان نخواهد كرد وعده‌اي كه عملي نشد. انتخابات بحث برانگيز آن سال زماني جنجالي‌تر شد كه در ايالت فلوريدا با ٢٥الكترال كالج و با حضور جب بوش به عنوان فرماندار آراي مردمي گره خورد. آراي انتخاباتي در فلوريدا به حدي نزديك بود كه حتي شائبه تقلب به نفع جورج بوش نيز در اين ايالت مطرح شد زيرا با حضور برادر در راس اداره اين ايالت شك و ترديدها بر اين بود كه انتخابات به نفع جورج بوش رقم بخورد. اين انتخابات در شرايطي به نفع بوش به پايان رسيد كه آراي نهايي او در حدود پانصد هزار راي كمتر از ال‌گور به دست آورد، اما به لطف آراي فلوريدا بوش توانست به ٢٧١راي الكترال برسد و در نهايت ديوان عالي امريكا بر آراي الكترال ارجحيت داد و بوش را پيروز نهايي انتخابات معرفي كرد.

٢٠٠٤|جورج بوش در حالي پا به رقابت انتخاباتي براي دومين دوره پياپي گذاشت كه ديگر جهان و شرايط امريكا تغيير كرده بود. سال ٢٠٠١ امريكا مورد حمله تروريستي قرار گرفت و پس از آن لشكر‌كشي به افغانستان و عراق به دستور جورج بوش صورت گرفت و مردم امريكا به دليل حس انتقام از وقايع يازدهم سپتامبر كماكان دوست داشتند تا فردي مانند جورج بوش بر مسند قدرت باقي بماند. رقيب بوش سناتور كاركشته‌اي به نام جان كري بود كه كه سال‌ها ايالت ماساچوست را در سنا نمايندگي مي‌كرد و سال‌ها در حوزه سياست خارجي فعاليت كرده بود. هرچند جان كري رقيب سرسختي براي بوش به شمار مي‌آمد و حتي او را تا حدودي به چالش كشيد اما شخصيتي مثل كري، فردي نبود كه مردم امريكا در آن برهه تاريخي كه دو جنگ بزرگ در خاورميانه آغاز شده بود را رهبري كند و به همين دليل بود كه جورج بوش توانست يك‌بار ديگر با ٢٨١راي الكترال پيروز رقابت رياست‌جمهوري امريكا شود.

٢٠٠٨| بوش وقتي كاخ سفيد را ترك مي‌كرد شايد نامحبوب‌ترين رييس‌جمهور تاريخ امريكا بود. او دو جنگ بدون پايان را براي رييس‌جمهور بعدي به ميراث گذاشت و بحران اقتصادي تاريخ را نيز به وجود آورد. مازاد صندوق فدرال رزرو تبديل به بدهي بودجه‌اي شد و شايد بزرگ‌ترين بدهي تاريخ امريكا را براي رييس‌جمهور امريكا به ارث گذاشت. در اين بين جان مك كين، سناتور ايالت آريزونا به عنوان نامزد حزب جمهوريخواه وارد ميدان شد اما او را مي‌توان از جمله معدود افرادي دانست كه سعي داشت از ميراث رييس‌جمهور هم حزبي خود دوري كند و حتي جورج بوش براي حمايت جدي براي جان مك‌كين وارد كارزار انتخاباتي نشد. در طرف مقابل باراك اوباما، سناتور جوان ايالت ايلينويز وارد كارزار انتخاباتي شد كه قصد داشت تبديل به نخستين رييس‌جمهور سياهپوست امريكا شود و با شعار تغيير وارد ميدان شد. او وعده‌هايي از جمله بهبود اقتصاد، پايان جنگ و بستن زندان گوانتانامو را در دستور كار خود قرار داد و در نهايت رقيب كهنه‌كار خود را با اختلاف ١٠ ميليون راي و ٣٦٥ الكترال شكست داد تا مجدد دموكرات‌ها در مسند قدرت كاخ سفيد قرار گيرند.

٢٠١٢| اوباما زماني قصد داشت براي دومين بارپياپي براي حضور در كاخ سفيد رقابت كند، اسامه بن‌لادن، رهبر القاعده توسط نيروهاي امريكايي كشته شد، جنگ عراق به پايان رسيد و امريكا اندكي از بحران اقتصادي خارج شد. هرچند كه بسياري رياست‌جمهوري دوباره اوباما را در معرض تهديد مي‌ديدند اما در نهايت مشخص شد كه اوباما به حدي محبوب است كه باز هم بتواند پيروز انتخابات شود. رقيب او ميت رامني، فرماندار سابق ماساچوست بود كه قصد داشت قدرت باراك اوباما را به چالش بكشد اما هرچند تا حدودي موفق عمل كرد اما با نزديكي به انتخابات نشان داد كه نمي‌تواند با باراك اوباما رقابت كند و در نهايت با اختلاف پنج ميليون راي و با ٣٣٢ الكترال كالج پيروز انتخابات امريكا شد.

حالا بايد ديد چهل‌و پنجمين رياست‌جمهوري امريكا در صبحي كه تاريخ براي امريكا برگ جديدي را رقم مي‌زند به روي چه كسي مي‌خندد؟ بين ترامپ و كلينتون كدام‌يك تاريخ ساز خواهند شد؟

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=59615

ش.د9504436