(روزنامه جوان – 1395/01/29 – شماره 4790 – صفحه 2)
چندي پيش بود که علياکبر صالحي از دبه درآوردن امريکاييها در برجام سخن به ميان آورد و مدتي پس از آن بار ديگر از اجراي تعهدات ايالات متحده زبان به گلايه گشود که با واکنش رئيسجمهور در نشست خبري با خبرنگاران همراه شد. پس از علياکبر صالحي، علي طيبنيا، وزير اقتصاد و دارايي به نامطلوب بودن نتايج توافق هستهاي براي جمهوري اسلامي ايران اشاره کرد و نهايتاً روز گذشته وليالله سيف، رئيس بانک مرکزي - اينبار شفاف و صريحتر از ساير مقامات دولت يازدهم - در عبارتي نگرانکننده بيان ميکند: «هيچ چيز از برجام عايد ايران نشده است... اگر روابط بانکي ايران عادي نشود برجام از هم پاشيده ميشود.»
اظهارات روز گذشته رئيس بانک مرکزي نمايانگر وضعيت وخيم برجام است و همانطور که بيان شد اگر به زودي راهحلي براي آن اتخاذ نشود حوزههاي ديگر قدرت جمهوري اسلامي ايران را هم تحت تأثير قرار داده و رويارويي ايران با ايالات متحده را در شرايط نابرابر و نگرانکنندهاي قرار ميدهد.
قبل از پرداختن به چگونگي رسيدن به چنين نتايج نگرانكنندهاي بايد به صورت اجمالي اهداف ايران و امريکا از توافق هستهاي را مرور کرد و به اين پرسش پاسخ داد که کدام يک از دو طرف مذاکره تاکنون به اهداف خود رسيدهاند.
اهداف دولت از مذاکرات هستهاي: 1- بهبود وضعيت معيشتي و اقتصادي مردم 2- رفع و تعليق تحريمهاي بينالمللي 3-زمينهسازي سرمايهگذاري خارجي و 4- برداشتن سايه جنگ از سر جمهوري اسلامي ايران طي ماههاي گذشته عنوان شده است.
اهداف امريکاييها از مذاکرات هستهاي: 1- حفظ ساختار تحريمها 2- تضعيف صنعت هستهاي و از مسير آن کاهش قدرت بازدارندگي ايران 3- نگه داشتن مستمر سايه جنگ بر سر ايران 4- معرفي ايران به عنوان تهديدي براي منطقه و فرامنطقه و 5-اجماعسازي جهاني عليه ايران و زمينهسازي براي حمله نظامي به کشور است.
به گفته برخي دولتمردان و نه منتقدان هستهاي، تا به امروز بسياري از اهداف دولت تدبير و اميد، رنگ تحقق به خود نگرفته است و در مقابل ايالات متحده امريکا توانسته با «حفظ شاکله تحريمهاي گذشته و از سوي ديگر تشديد آن تحريمها به وسيله وضع تحريمهاي جديد»، « وادار کردن ايران به اجراي تعهدات مندرج در برجام- که برابر با تضعيف توان هستهاي کشوراست - طي ماههاي اخير»، «تأکيد و تکرار غيرصلحآميز بودن صنعت هستهاي ايران جهت معرفي ايران به عنوان تهديدي جهاني» و «ايجاد اجماع جهاني عليه ايران به وسيله پذيرفتن برجام توسط کشورهاي عضو جنبش غيرمتعهد و ساير کشورها» زمينه و مقدمات گام نهايي خود را فراهم سازد.
گام نهايي ايالات متحده امريکا – که بايد از آن هراس داشت- همان چيزي است که پيوند ناگسستني با اظهارات روز گذشته رئيس بانک مرکزي دارد و اگر توسط مقامات ارشد دولت يازدهم جدي گرفته نشود خسارت ناگوار و جبرانناپذيري را براي نظام و جامعه ايراني به همراه خواهد داشت.
دولتمردان يازدهم بايد توجه داشته باشند که طراحي اکنون زمين بازي توسط امريکاييها آنگونه است که ذيل استراتژي «استانداردسازي رفتار ايران» قابل تعريف است، مقامات ايراني را در نهايت وادار به انجام مذاکراتي خواهد نمود که هويت، استقلال و حيات ايران در گرو آن است، نفس حضور ايران در پاي ميز مذاکراتي با اين عنوان به معناي پذيرفتن اتهاماتي ديگر نظير «تصميم ايران براي ساختن بمب هستهاي و حمله به ساير کشورهاست» و تمهيد مناسب جهت پيادهسازي هدف نهايي امريکاييها را مهيا ميسازد.
هدف نهايي امريکا در گزاره «حمله نظامي» خلاصه ميشود که نيازمند اقداماتي مؤثر توسط طرف ايراني است؛ شايد نخستين راهکار پيشرو و دمدستيترين آن، اقدام از طريق متن برجام است که از سهگانه «كميسيون مشترك حل اختلاف»، «هيئت داوري» و «شوراي امنيت سازمان ملل» ميباشد که سازوکار يکطرفه «سه مرحله مورد اشاره» به نفع امريکاييها، شرايطي را به نفع طرف ايرانيها تغيير نخواهد داد و قاعدتاً دستگاه ديپلماسي بايد رو به سوي اهرمهايي بياورد که امريکا را وادار به اجراي تعهدات نمايد. راهکاري مانند «فسخ» يا «تعليق» برجام که در شماره روز 21 فروردين روزنامه «جوان» به آن پرداخته شد، راهکاري حقوقي جهت متقاعد کردن امريکاييها براي تغيير رفتار و اجراي تعهدات است و در کنار آن بايد مسير ديگري را هم پيشنهاد داد تا دستگاه سياست خارجه از آن طريق عرصه را بر طرف امريکايي تنگ کرده و وادار به تغيير رويکرد نمايد، اقدامي که براساس آن بايد هزينه اقدامات امريکاييها را افزايش داد و از سوي ديگر تحت هيچ عنوان از برجام 2، 3 و... و عناوين مشابه سخني به ميان نياورد. چراکه در متن برجام اساساً هزينهاي براي نقض تعهد توسط امريکاييها در نظر گرفته نشده و چنين نقصي بايد امروز به واسطه دولت يازدهم جبران شود، آن هم از اين طريق که مقامات دولتي به صورت مستمر سخن از نقض برجام توسط امريکاييها- شبيه اظهارات سيف- به ميان آورده و استمرار رفتار کنوني امريکاييها را مساوي با پيگيريهاي حقوقي از طريق سازمانهاي بينالمللي نظير ديوان داوري بينالمللي و ازسرگيري غنيسازي اورانيوم 20 درصد و ساير فعاليتهاي مرتبط القا نمايد.
برهمين اساس اظهاراتي نظير آنچه آقاي شمخاني از آن به عنوان «لزوم نظارت اتحاديه اروپا درباره برجام» سخن به ميان آورده نه قابليت حقوقي و اجرايي ميتواند داشته باشد و نه ميتواند امريکاييها را وادار به اجراي تعهدات نمايد و نكته ديگر آنكه بهتر است در اين فرآيند مقامات ارشد دولتي هم نسبت به نقض تعهد توسط امريكاييها تصريح كرده و به صورت صريح و روشن تخلفات آنها را با مردم در ميان بگذارند.
http://www.javanonline.ir/fa/news/779192
ش.د9505044