تاریخ انتشار : ۰۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۶۶۰۰

(روزنامه اطلاعات – 1396/08/17 – شماره 26863 – صفحه 12)

شکست‌هاي پي در پي در عراق و سوريه، خلافت خودخوانده اسلامي(داعش) را به پايان عمر خود نزديک کرده است. هرچند گروه تروريستي داعش از اين پس تلاش مي کند با عمليات پراکنده، به حيات محدود خود ادامه دهد، ولي در اين مسير با چالش‌هاي بسياري روبه‌رو است. به گزارش گروه پژوهش و تحليل خبري ايرنا، سه ماه پس از شکست موصل، گروه تروريستي داعش «رقه» پايتخت خود در سوريه را هم از دست داد و حال خلافت خودخوانده اسلامي به حکومتي بي‌سرزمين بدل شده و داعش براي ادامه حيات خود با چالش‌هاي بسياري روبه‌رو است. سه روز پس از سقوط آخرين مواضع داعش در رقه، 28 مهرماه نيروهاي دموکراتيک سوريه به طور رسمي پيروزي بر اين گروه تروريستي و سقوط کامل اين شهر اعلام کردند؛ شهري در شمال سوريه که از سال 2014 به اشغال داعش درآمده و به مرکز اصلي فرماندهي عمليات تروريستي اين گروه در سراسر دنيا بدل شده بود.

پس از شهر موصل که چند ماه پيش از دست تروريست‌ها در عراق خارج شد، رقه دومين مقر مهم براي تروريست‌هاي داعش بود که از دستشان رفت. اگرچه آزادسازي استان رقه گامي مهم و نقطه عطفي حياتي در مبارزات جهاني عليه تروريست‌ها محسوب مي شود، ولي هنوز تا شکست کامل داعش، راهي نسبتا طولاني در پيش است. اگرچه تعداد زيادي از تروريست‌ها در جريان منازعات براي حفاظت از مواضع خود در رقه به هلاکت رسيدند، ولي بخشي از تروريست‌هاي مستقر در اين استان، به دنبال شکست‌هاي پياپي، طي چند مرحله به سمت شرق سوريه و استان ديرالزور عقب نشيني کردند. حال، داعش علاوه بر بخش‌هايي از استان ديرالزور، هنوز بخشي‌هايي از اراضي جنوبي در اطراف رود فرات در سوريه را هم در دست دارد. پس از شکست گروه‌هاي تروريستي در رقه، حال تمرکز ارتش سوريه، روسيه و نيروهاي دموکراتيک به بخش‌هاي شرقي سوريه جلب شده است.

شکست رقه ضربه سختي به تروريست‌ها زد. آنها علاوه بر از دست دادن سامانه مديريت و فرماندهي خود و بخش قابل توجهي از نيروهاي انساني، حجم قابل توجهي از انبارهاي تسليحاتي و مهماتي خود در عراق و سوريه را هم از دست داده اند. تصاوير منتشره از بازمانده‌هاي انبارهاي تسليحاتي داعش در موصل و ديرالزور به عنوان دو شهر استراتژيک براي داعش، گوياي اين مساله است .با اين حال، خطر داعش هنوز هم پا برجاست. داعش در سراسر دنيا نيروهايي دارد که حاضرند براي پيشبرد اهداف شوم اين گروه تروريستي جان خود را به خطر اندازند.

داعش به عنوان نسلي تازه از گروه‌هاي تروريستي، توانسته طي سه سال گذشته با بهره گيري از شبکه‌هاي ارتباطي نوين از سراسر دنيا براي خود پيرواني وفادار پيدا کند؛ «گرگ‌هاي تنها» که به تنهايي و بدون دريافت کمک از اين گروه تروريستي، حاضر هستند در حمايت از آن به اعمال خشونت آميز دست بزنند. به گفته بسياري از تحليلگران، داعش تضعيف شده، براي اثبات تداوم حيات خود، عمليات ايذايي در کشورهاي خاورميانه و کشورهاي اروپايي را در دستور کار خود قرار خواهد داد. اين گروه با بهره گيري از شبکه اينترنت و گرگ‌هاي تنهاي خود، با گسترش عمليات انتحاري پراکنده در داخل و خارج از منطقه به عرض اندام خواهد پرداخت.

همچنين به نظر مي رسد داعش براي ترميم و احياي خود به صورت مقطعي با ديگر گروه‌هاي تروريستي چون القاعده همپيمان شود. هرچند داعش خود انشعابي از القاعده بوده و از بنيان‌هاي عقيدتي مشترک با آن برخوردار است، اما اهداف و اولويت‌هاي متفاوت، از آنها دو گروه تروريستي مجزا به وجود آورده است؛ دو گروهي که در جريان جنگ سوريه بارها در برابرهم قرار گرفته و حتي با يکديگر جنگيده‌اند. حال اما به نظر مي رسد بحران مشترک از دست دادن سرزمين در سوريه و عراق، سرکردگان اين دو گروه تروريستي را به سوي همپيماني با يکديگر سوق دهد؛ مساله اي که ممکن است طي چند سال به احياي مجدد داعش بيانجامد.

به نظر مي رسد داعش ضعيف شده‌اي که بخش عظيمي از سرزمين، درآمدهاي نفتي، نيروي انساني و قدرت نظامي خود را از دست داده، از اين پس بدون اينکه در معادلات منطقه‌اي و جهاني وزن قابل توجهي داشته باشد، براي تداوم حيات محدود خود در کشورهاي مختلف خاورميانه و حتي اروپا تلاش کند. اين گروه تندرو و خشن که با اهداف دست نيافتني چون ايجاد خلافت اسلامي مانند موجي طوفاني به يکباره ظهور و گسترش يافت، با کمک بسيج مردمي، حمايت ايران و ائتلاف بين‌المللي به سرعت افول پيدا کرد. منطقه خاورميانه اما، همچنان مستعد ظهور گروه‌هاي تروريستي است؛ گروه‌هايي با حمايت کشورهاي غربي و براي دست يابي به اهداف مقطعي و توسعه طلبانه آنان ايجاد مي‌شوند و پس از چند سال مانند خوره به جان حکومت‌هاي قانوني و مردم منطقه مي افتند. يکي از مهمترين گام‌ها براي جلوگيري از شکل گيري و قدرت‌گيري گروه‌هاي تروريستي تقويت وحدت و انسجام ملي و حمايت از حکومت‌هاي قانوني در کشورهاي منطقه است. کوتاه کردن دست قدرت‌هاي فرامنطقه اي از دخالت در مسايل منطقه، زمينه و اسباب ظهور و رشد گروه‌هاي تروريستي را به حداقل مي رساند.

نگراني‌هاي صهيونيستي از آينده سوريه

مقام‌هاي رژيم اشغالگر قدس در سال‌هاي بحران و درگيري‌هاي نظامي سوريه، به رغم اعلام بي طرفي بارها اين کشور را هدف حملات خود قرار داده و حمايت‌هايي پيدا و پنهان از گروه‌هاي تروريستي به عمل آورده اند. نزديک شدن به پايان کار تروريست‌هاي تکفيري در سوريه اما سبب نگراني‌هاي فراواني براي صهيونيست‌ها شده است.در شرايطي که بخش قابل توجهي از خاک سوريه زير سايه آتش بس مورد توافق در نشست‌هاي بين المللي و ضمانت دولت‌هاي بازيگر بحران اين کشور براي تداوم آتش بس، مدتي است روزهاي بدون درگيري را مي گذراند اما نواحي نزديک به مرزهاي سرزمين اشغالي نظير استان قنيطره و بلندي‌هاي جولان هدف حملات صهيونيست‌ها قرار گرفته و ارتش رژيم صهيونيستي در هفته‌هاي گذشته بارها حوالي دمشق را نيز مورد هجوم خود قرار داده است.اواخر شهريور ماه سال جاري بود که جنگنده‌هاي رژيم صهيونيستي به ناحيه اي نظامي در نزديکي فرودگاه دمشق حمله کردند؛ يورشي هوايي که موارد مشابه آن پيشتر نيز بارها رخ داده بود و به عنوان نمود آشکار نقض بي طرفي و تجاوز به خاک سوريه مورد اعتراض شديد دمشق و حاميان دولت قانوني سوريه قرار گرفت.

يکي از آخرين حملات جدي صهيونيست‌ها، تهاجم اخير جنگنده‌هاي آنان به واحدهاي ضدهوايي سوريه در شرق دمشق بود. همچنين منابع نظامي دمشق و تل آويو از حمله به سه پايگاه توپخانه‌اي ارتش سوريه در حومه قنيطره خبر دادند. تداوم و افزايش حملات نظامي رژيم صهيونيستي که همزمان با سفر رييس ستاد مشترک نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران به سوريه صورت گرفت، پيامد تهديداتي است که نخست وزير اين رژيم بارها از جمله در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل از آن سخن به ميان آورد.

«بنيامين نتانياهو» در نشست هفتاد و دوم مجمع عمومي سازمان ملل با اشاره به تحولات سوريه اظهار داشت از هيچ تلاشي براي جلوگيري از دستيابي ايران به پايگاه‌هاي زميني، هوايي و دريايي در سوريه فروگذار نکرده و تل آويو اجازه نخواهد داد ايران جبهه جديدي را نزديک مرزهاي شمالي اسرائيل بگشايد. به ادعاي وي ايران دشمني جدي تر! از اسرائيل نخواهد داشت.

جدا از هدف کلان صهيونيست‌ها که جلوگيري از استقرار قواي ايران پشت مرزهاي سرزمين اشغالي عنوان شده، تحليل‌هايي ديگري نيز مطرح است که با اهداف رژيم صهيونيستي در سوريه ارتباط مي يابد از جمله جلوگيري از دسترسي آسان حزب‌الله لبنان به سلاح‌هاي استراتژيک از طريق خاک سوريه، تامين امنيت مرزها و مناطق اشغالي و مورد مناقشه جولان و آزادي عمل در پروازهاي شناسايي بر مناطق جنوب غربي سوريه و پيرامون دمشق. افزايش نگراني‌هاي رژيم صهيونيستي در مورد تحولات سوريه تنها مرتبط با ادعاي حضور نظامي ايران در اين کشور نيست بلکه رهبران تل آويو دغدغه‌هاي بسياري در مورد مواضع آتي دمشق در قبال اختلافات سرزميني با صهيونيست‌ها دارند. از همين رو شماري از صاحبنظران صهيونيست با هشدار در مورد عواقب حملات مکرر به خاک سوريه، از امکان تسويه حساب دولت دمشق با اشغالگران صهيونيست پس از خروج از بحران سخن گفته اند. از اين منظر، خروج مکرر تل آويو از وضعيت بي طرفي در جنگ داخلي سوريه و حمايت از گروه‌هاي تروريستي تکفيري در شرايطي که معادلات مبتني بر سقوط دولت دمشق نقش بر آب شده، خود به خود گرفتاري‌هايي را براي صهيونيست‌ها به بار خواهد آورد.

در اوايل بحران سوريه و شروع درگيري‌هاي نظامي ديدگاه‌هايي متعارض در مورد سرنوشت تحولات اين کشور و تاثير آن بر امنيت و منافع کلان رژيم صهيونيستي مطرح شد. در برابر اين نگاه که تضعيف و سقوط دولت دمشق به عنوان يکي از پايه‌هاي محور مقاومت به سود صهيونيست‌ها خواهد بود، شماري در سرزمين اشغالي اين ديدگاه را مطرح کردند که پابرجايي دشمن يا به عبارتي «ديو شناخته شده» بهتر از يک «فرشته ناشناخته است»؛ تحليلي که ناظر بر امکان به قدرت رسيدن گروه‌هاي اخواني به جاي علويان در سوريه اي بود که به رغم چند دهه دشمني و اختلاف ارضي مرزهايي امن با رژيم صهيونيستي داشت.

با وجود اين ديدگاه متعارض، رهبران رژيم صهيونيستي سياست‌هاي بشدت خصمانه اي را در قبال دولت دمشق طي هفت سال بحران سوريه در پيش گرفتند و با گروه‌هاي تکفيري مسلح به ويژه «فتح الشام» (جبهه النصره سابق) وارد تعامل شدند. در اين ارتباط، فرماندهان نظامي رژيم صهيونيستي بارها از همکاري با تکفيري‌هاي مسلح سخن گفته و رهبران سياسي اين رژيم نيز به حمايت‌هايي چون معالجه تروريست‌هاي سوريه در مراکز درماني مناطق اشغالي اعتراف کرده‌اند. با پايان دوره همسازي صهيونيست‌ها با تروريست‌هاي تکفيري، صاحبنظران مسائل شامات به تشريح نقشه‌هاي تل آويو در مرزهاي شمالي پرداخته اند. يکي از اين نقشه‌ها رايزني مقامات رژيم صهيونيستي با مسکو و واشنگتن براي استقرار نيروهاي روسي و آمريکايي در مناطق درعا، قنيطره، سويدا و ارتفاعات جولان است تا به نوعي مانع از حضور نيروهاي مقاومت و نيز ارتش سوريه پشت مرزهاي اشغالي شوند؛ نقشه اي که تاکنون مسيري به سوي تحقق نيافته است.در مجموع تسريع گفت‌وگوهاي سياسي براي خروج سوريه از بحران و کاهش درگيري‌هاي نظامي به معناي شکست محاسبات رژيم صهيونيستي نگراني‌هاي فراواني را براي رهبران اين رژيم به وجود آورده و حملات پراکنده نظامي به سوريه را مي توان به عنوان رفتارهايي انفعالي و ناشي از سردرگمي مقامات تل آويو مورد توجه قرار داد.

کودکان داعش، بمب‌هاي ساعتي آينده

دو خبر خوشايند درخصوص مبارزه با تروريسم و به صورت مشخص مبارزه با داعش منتشر شد. نيروهاي سوريه دموکراتيک از در هم پيچيدن طومار اين گروه تروريستي در شهر رقه خبر دادند و ائتلاف ضد داعش نيز اعلام کرد، اين گروه تروريستي 87 درصد از اراضي تحت کنترلش از سال 2014 در سوريه و عراق را از دست داده‌ است.

به گزارش ايسنا، به نقل از شبکه اسکاي نيوز عربي، "داعش تسليم شد و فروپاشيد" اين تيتر خوشايند همزمان با سومين سالگرد تاسيس ائتلاف ضد داعش تمامي رسانه‌ها را دربرگرفت اما به نظر مي‌رسد اين گروه تروريستي هرگز در سوريه و عراق به پايان کارش نخواهد رسيد. گزارش‌هاي متعددي هستند که درباره شرايط فرزندان داعشي‌ها تنظيم شده نسبت به اين "بمب‌هاي ساعتي" هشدار مي‌دهند.روزنامه گاردين در تحقيقي که پس از آزادي شهر موصل منتشر کرد نوشت، کودکان داعش يا تسليم مي‌شوند و يا پدرانشان در درگيري‌ها کشته مي‌شوند. آنها هنوز هيچ گونه کارت شناسايي نداشته و از سوي جامعه پذيرفته نمي‌شوند و در معرض تهديد قرار دارند.گاردين نوشت، کودکان داعش با تهديدات براي انتقام مواجه بوده و اکثر آنها در اردوگاه‌هايي در شمال عراق مخفي شده‌اند و هيچ‌گونه برنامه‌ و طرحي براي بازپروري آنها وجود ندارد.صندوق حمايت از کودکان سازمان ملل (يونيسف) نيز در تعيين تعداد دقيق آنها ناکام ماند، دولت عراق نيز تصميم گرفت به دليل حساسيت اين پرونده از پرداختن به آن خودداري کند.

براساس گزارش‌ها دوري و تاخير در اقدام، استراتژي کلي بين‌المللي است که مانند نفت بر آتش اين کودکي سلب شده مي‌ريزد.پايان يافتن داعش در سوريه و عراق فاجعه‌اي را بر جا گذاشته که به حمايت مالي کافي و طرح‌هاي عملي براي مقابله با آن نياز دارد. به عنوان مثال طبق آمار يونيسف تنها در عراق بيش از 5 ميليون کودک به کمک فوري براي حمايت‌هاي روحي و رواني نياز دارند.آمار رسمي حاکي از آن است که از ميان 8 ميليون کودک عراقي،‌ دو ميليون کودک به دلايل مختلفي از جمله آوارگي خانواده‌هايشان يا ورود به بازار کار از رفتن به مدرسه بازمانده‌اند و اکثر آنها نيز پس از اين نيز فرصتي براي تکميل تحصيلاتشان ندارند. شرايط اين کودکان در اردوگاه‌هاي پناهجويان و آوارگان وخيم‌تر است.آمارها در سوريه که طبق قوانين جنگي بدترين فاجعه انساني از جنگ جهاني دوم محسوب مي‌شود، بسيار بدتر و وخيم تر است.با بررسي پرونده‌هاي مربوط به کودکاني که از سوي داعش جذب شده و مجبور به شرکت در درگيري‌ها مي‌شوند فاجعه در سوريه و عراق سخت‌تر مي‌شود.آيا اين کودکان خواهند توانست از ترس رهايي يافته و کشتارها و خونريزي‌هايي که خود يک طرف آن بودند را فراموش کنند؟ اين سوالي است که تحليل‌هاي روانشناسي از پاسخگويي به آن بازمانده‌اند. ادامه دارد...

http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2017\11\11-07\20-08-22.htm&storytitle=%CF%C7%DA%D4%BA%20%90%C7%E3%20%C8%E5%20%90%C7%E3%20%C8%E5%20%D3%E6%ED%20%81%C7%ED%C7%E4

ش.د9603218