تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۶۷۰۰
پایگاه بصیرت / کوروش احمدي / کارشناس روابط بين‌الملل

(روزنامه شرق – 1396/08/22– شماره 3010– صفحه 19)

مدتي است عربستان سعودي درگير روندي شده که از بسياري جهات مي‌‌توان آن را بي‌سابقه و تاريخي ناميد؛ روندي که دو وجه دارد: از يک سو، به‌طور جدي متوجه اصلاح نظام سنتي و بسيار محافظه‌کار در داخل است و از سوي ديگر، با ماجراجويي در سياست خارجي، منطقه را در سراشيبي خطرناکي قرار داده است. اين دو وجه همسو و هماهنگ نيستند و دومي مي‌تواند اولي را به شکست بکشاند.

اصلاحاتي که بايد از مدت‌ها قبل در جامعه سعودي آغاز مي‌شد، به‌تدريج با شروع به کار ملک سلمان در دستور کار قرار گرفته است. در خارج از عربستان تقريبا اجماع وجود دارد که محمد بن‌سلمان، پسر ٣٢‌ساله ملک سلمان، در مرکز اين گرايش‌هاي اصلاحي قرار دارد و در حال ايجاد عربستانی جديد است. واقعيت اين است که مدت‌هاست اصلاحات در همه زمينه‌ها در عربستان اجتناب‌ناپذير شده است. اقتصاد عربستان به‌شدت به نفت وابسته است و قادر به ايجاد شغل براي جمعيت حدود ٣٠ميليوني کشور نيست.

بي‌کاري اگرچه رسما حدود ١٣ درصد است؛ اما اقتصاد سعودي قادر به ايجاد اشتغال مفيد و معنادار براي جمعيتي که نيمي از آن زير ٢٥ سال است، نيست. با توجه به سرعت‌گرفتن اعزام دانشجو به خارج در دوره ملک عبدالله، درحال‌حاضر حدود ٢٠٠ هزار دانشجوي سعودي در دانشگاه‌هاي خارج به تحصيل اشتغال دارند که ١٦٥ هزار نفر آنها بورسيه هستند و حدود يک‌چهارم کل آنها دخترند. کسر بودجه امسال، ٩,٣ درصد توليد داخلي و رشد بخش غيرنفتي حدود صفر است. قطع يا کاهش يارانه‌ها و دستمزدها نيز به دلايل سياسي فعلا منتفي شده است.

به‌علاوه، جامعه بسيار سنتي عربستان مشکل مي‌تواند به صورت جزيره‌اي منزوي، جامعه جوان کشور را همچنان در چنبره قيود به‌شدت سنتي خود نگه دارد. بنابراین، طرح‌هاي اصلاحي هم متوجه ايجاد اشتغال غيرنفتي است و هم بر آن است تا با اعمال برخي محدوديت‌ها بر سنت وهابي، راه را در برابر حداقلي از مدرنيسم و مدرنيته بگشايد. در مورد نخست، جلب سرمايه خارجي و داخلي در در مرکز توجه «چشم‌انداز ٢٠٣٠» قرار دارد و در مورد دوم نيز در يکي، دو سال گذشته، اصلاحاتي انجام شده که با توجه به تعصبات سنتي جامعه و روحانيون وهابي، بايد آنها را بسيار مهم به‌شمار آورد. محدودکردن هيئت امربه‌معروف‌ و نهي‌ازمنکر از طريق محروم‌کردن آن از حق دستگيري افراد و نيز تحولات انجام‌شده در حوزه زنان، در صدر اين اصلاحات قرار دارند. «اسلام معتدل» که مدنظر است، مي‌تواند سياست ٤٠ساله دولت سعودي (بعد از واقعه مسجدالحرام در ١٣٥٨) براي اثبات تعلق‌خاطرش به وهابيت و صدور وهابيت به خارج را تعديل کند و هم‌زمان از نفوذ آل‌شيخ (روحانيون وهابي) بر آل‌سعود بکاهد.

براي نيل به اين اهداف راديکال، کسب اجماع به روش سنتي غيرممکن مي‌نمايد و ظاهرا به اين دليل عدول از اجماع‌سازي سنتي و بسيار بطئي بين هفت شاخه آل‌سعود (هفت فرزند ملک عبدالعزيز) و آل‌شيخ ناگزير است. محمد بن‌سلمان ظاهرا اميدوار است که با بسيج جوانان پيرامون خود و تکيه بر احساسات ضدفساد موجود که مزمن و فراگير است، بتواند ناراضيان را ساکت يا سرکوب و از الگوي سنتي اجماع‌سازي عدول کند.

اما مسئله اين است که دستگيري‌هاي اخير براي عدول از اجماع‌سازي سنتي، از حد نياز فراتر رفته و به شکل تلاش براي ايجاد يک ديکتاتوري فردي بروز کرده است. با دستگيري متعب بن‌عبدالله، گارد ملي نيز مانند ارتش سعودي تحت کنترل محمد بن‌سلمان درآمده و خصلتش به‌عنوان نيرويي که قرار بود مستقل و ضدکودتا باشد، در شرف تغيير است. پيش از اين، با حذف امير نائف، وزارت کشور به‌عنوان ضلع سوم امنيتي، در کنترل محمد بن‌سلمان قرار گرفته بود و اکنون او در رأس تمام نيروهاي نظامي با بودجه‌اي حدود ٩٠ ميليادر دلار در سال است. دستگيري رؤساي سه شبکه تلويزيوني شبه‌خصوصي و مقامات و فعالان اقتصادي نيز تنها مي‌تواند در رابطه تحکيم قدرت شخصي درک شود.

سرعت و کيفيت اين تحولات و نيز ماجراجويي‌هاي متعدد در سياست خارجي، موجب نگراني در داخل و خارج شده و مي‌تواند موجب تضعيف يا فروپاشي پروژه‌ ٢٠٣٠ که اساسا بر مبناي جلب سرمايه خصوصي است، شود. در روزهاي اخير، سرمايه‌گذاران بالقوه، اين رفتارها را نشانه بي‌ثباتي داخلي دانسته و تحليلگران نهادهاي اطلاعاتي غربي نيز از احتمال ناآرامي يا حتي کودتا بعد از مرگ ملک سلمان سخن مي‌گويند.

سياست خارجي ابلهانه محمد بن‌سلمان، مبناي ديگري براي نگراني طرف‌هاي داخلي و خارجي است. اکنون رياض با تعدادي پروژه ناتمام و مسئله‌ساز در سياست خارجي مواجه است؛ جنگ يمن همچنان بي‌نتيجه و بي‌هدف ادامه دارد، محاصره قطر حاصلي در پي نداشته و ماجراجويي اخير در ارتباط با نخست‌‌وزير لبنان نیز بر مشکلات رياض افزوده است. همه اين موارد مستقيم يا غيرمستقيم در ارتباط با ايران قرار دارند و ادعاي اخير درباره موشک شليک‌شده از يمن، حاکي از تصميم محمد بن‌سلمان به ادامه ماجراجويي‌هايش در ارتباط با ايران است. نوعي ناسيوناليسم سعودي که او بروز مي‌دهد و لبه آن نيز متوجه ايران و تشيع است، مي‌تواند به‌عنوان ملات جديدي براي تحکيم همبستگي سعودي در صورت تضعيف سنت وهابي مورد استفاده قرار گيرد.

او ظاهرا در اين مسير به حمايت‌هاي بي‌قيدوشرط ترامپ و تباني با اسرائيل متکي و دلخوش است. ترامپ سياست منطقه‌اي خود را به نحوي فزاينده به اين شخص گره زده و ماجراجويي‌هاي او را تشويق مي‌کند. توييت‌هاي اخير ترامپ در تأييد دستگيري‌ها و سه بار سفر داماد او به رياض، در اين رابطه شایان ‌توجه است. نتانياهو نيز به‌تازگی برنامه اتمي ايران را رها و تمرکز خود را بر سياست منطقه‌اي ايران قرار داده است.

واقعيت اين است که ما ديگر با عربستاني که در امور خارجي احتياط را بر تقابل ترجيح مي‌داد و در داخل بر ثبات تأکيد داشت، مواجه نيستیم. پادشاهي سعودي در يک نقطه‌ عطف تاريخي قرار دارد. علاوه بر بحران‌هاي يمن، قطر و لبنان، اين کشور اکنون با درآمد نفت پايين و نيز مسئله جانشيني مواجه است و هم‌زمان نيز قصد مقابله با ايران را در منطقه دارد؛ چنين وضعيتي همراه با ناسيوناليسم اشاره‌شده، مي‌تواند زمينه‌ساز ماجراجويي‌هاي خطرناک بيشتري باشد.

http://www.sharghdaily.ir/News/145967

ش.د9603191