تاریخ انتشار : ۰۷ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۶۷۶۸

(روزنامه جمهوري اسلامي – 1396/05/31 – شماره 10951 – صفحه 12)

اعلام همه پرسی جدایی کردستان عراق مخصوصا در شرایط فعلی از یک سو موجب ایجاد هزینه‌های غیر قابل پرداخت داخلی و در نتیجه شکنندگی اوضاع امنیتی داخل اقلیم کردستان شده و از سوی دیگر در بعد خارجی کردستان را با بحران‌هایی رو به رو خواهد کرد که هر یک به تنهایی پتانسیل شروع دور دیگری از زد و خوردهای منطقه‌ای را به دنبال خواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری فارس، در حالی که این روزها نیروهای عراقی و حامیان آنها در حال پاکسازی آخرین سنگرهای داعش در خاک عراق هستند مقامات اربیل اسب جدایی طلبی را زین کرده و بر طبل برگزاری رفراندوم میکوبند؛ امری که مخالفت‌های حکومت مرکزی و واکنش‌های منفی همسایگان عراق به ویژه آمریکا به عنوان حامی و پشتیبان قدیمی کردهای عراق را در پی داشته و آنها این ایده را بر هم خوردن نظم نسبی امنیتی منطقه در دوران پس از داعش می‌دانند.

به راستی چه سرنوشتی در انتظار رویای جدایی طلبان کردستان عراق است و در صورت وقوع چه پیامدها و تحولاتی را به دنبال دارد؟ می‌گویند در سیاست، پیش‌گویی امری خطاست و در بهترین حالت تحلیل‌گران می‌توانند در شرایطی که زمینه‌های تحلیلی موضوع وجود داشته باشد دست به پیش‌بینی و تخمین‌هایی در خصوص موضوعاتی خاص بزنند.

این مسئله در خصوص موضوع تجزیه اقلیم کردستان عراق نیز صدق می‌کند. بنابراین نویسنده پیش‌گویی ادامه و انتهای این موضوع را بسیار دشوار می‌داند اما با توجه به پارامترهایی می‌توان تخمینی از اوضاع آینده اقلیم کردستان عراق به دست آورد. در این رابطه باید پارامترهای زیر را در نظر داشت:

تاریخ جدایی‌طلبی کردهای عراق

حس جدایی طلبانه کردها و رویای مشترک آینده‌ای متحد در زیر یک پرچم واحد مسئله‌ای است که می‌توان گفت در میان اکثر کردهای عثمانی وجود داشته و مربوط به امروز و دیروز نبوده و نیست. شاید بتوان این حس را بخشی از فرهنگ و هویت فرهنگی متمایز کردها نسبت به سایر اقوام منطقه شامات و مدیترانه شرقی در نظر گرفت.

کردها خود را در میان اقوام عرب و ترکمن قومیت یکتا می‌دانند و در عمده تاریخ مبارزاتی را برای نیل به آرزوی مشترک ملی خود برای تشکیل کشوری واحد انجام دادند اما در دوران معاصر نام دو نفر بیش از همه با رویای استقلال کردستان گره خورده است؛ قاضی محمد و ملا مصطفی بارزانی افرادی هستند که پس از پایان جنگ جهانی دوم سعی داشتند تحت حمایت شوروی با اعلام جمهوری خود مختار کردستان زمینه تشکیل کشور مستقل کردستان را فراهم بیاورند.

این مسئله تا آنجا برای اتحاد شوروی حائز اهمیت بود که واحدهای اعزامی ارتش ایران برای سرکوب حرکات کردها با مانع نیروهای نظامی شوروی مواجه می‌شد. روس‌ها در حرکتی خلاف قوانین بین‌المللی در رابطه با ایران و سایر کشورهای ضعیف همسایه با زیر پا گذاردن توافقنامه‌های قبل و حین جنگ با دول متفق و تحت اشغال، از خالی نمودن خاک ایران امتناع کردند و جدایی کردستان می‌رفت که به واقعیت بپیوندد.

مشخص بود که این حرکت شوروی در منطقه حساس خاورمیانه بدون واکنشی از طرف غرب به ویژه ابرقدرت اصلی پس از جنگ یعنی آمریکا بماند. بر خلاف رویه آمریکا در سال‌های نخست پس از جنگ جهانی دوم که تهاجمات شوروی را در اروپای شرقی و مرکزی و چین تحمل کرد و تنها نظاره‌گر آشوبهای یونان بود، اقدام به افزایش فشارهای چندجانبه سیاسی و اقتصادی در شورای امنیت سازمان ملل شوروی ناچار به تخلیه نیروهایش از خاک ایران و در نهایت اجازه سرکوب جمهوری‌های خود خوانده آذربایجان و کردستان را توسط ارتش ایران صادر کرد.

پس از این ماجرا و در طول دهه 1340 و 1350 با بالا گرفتن تنش‌های میان ایران و عراق و تهدیدات حزب بعث صدام علیه امنیت و تمامیت ارضی و همچنین تغییر موضع ملا مصطفی بارزانی و قرار گرفتن تحت حمایت شاه مخلوع، شاه به دلیل مجموعه‌ای از شرایط ژئواستراتژیک منطقه سعی کرد با حمایت از نیروهای کرد عراقی حواس دولت عراق را از جنوب به سوی شمال پرت نماید و با دیپلماسی فشرده‌ای حمایت و موافقت کاخ سفید نیکسون و همچنین همکاری اسراییل و ترکیه را به دست بیاورد.

نکته حائز اهمیت این ماجرا این است که شاه هرگز قصد استقلال کامل کردستان عراق را نداشته زیرا خطرات چنین اقدامی را در برابر امنیت و تمامیت ارضی ایران درک می‌کرد و حمایت‌های ایران تنها در حد ایجاد فشار برای بلند پروازی‌های منطقه‌ای صدام بود و در این راه از توان دیپلماتیک و سیاسی و امنیتی اسراییل، امریکا و ترکیه استفاده می‌نمود.

این حمایت‌ها تا بدان جا اهمیت داشت که در مقطعی ارتش ایران بر خلاف نظر آمریکا مستقیما برای حمایت از نیروهای پیشمرگ وارد عمل شده و سیستم‌های پدافندی را در منطقه مستقر کرد اما این مسائل موجب نشد که به محض امضای قرار داد الجزایر، ایران پهلوی برخلاف تمام قول و قرارهایی که با ملا مصطفی داشت پشت کردها را خالی کرده و دست صدام را برای سرکوب کردها باز بگذارد. این مسئله هزینه سنگینی برای دستگاه دیپلماتیک آمریکا در سطح داخلی و خارجی در بر داشت. البته رویگردانی ایران از کردها نیز با مخالفت‌های بی‌حاصل اسراییل نیز مواجه شد.(کتاب شاه نیکسون و کیسنجر نوشته رهام الوندی)

از این پس مسئله کردهای عراق در بازی‌های جهانی به عنوان برگه‌های بازی قدرت‌های بزرگ بود به طوری که در جنگ ایران و عراق و همچنین در سال‌های دهه 1370مورد وجه المصالحه قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قرار می‌گرفت اما در این میان فرصت ایجاد حکومت خودمختار کردستان در دوره پس از جنگ کویت و تحت حمایت مستقیم آمریکا تجربه‌ای گران‌بها و ارزشمند از حکومت‌داری را در اختیار کردهای عراق قرارداد تا با استفاده از حمایت‌های امریکا و غرب عملا حکومت مرکزی عراق را نادیده بگیرند که البته در این میان جنایات حکومت بعثی عراق علیه کردهای این کشور در طول سالیان متمادی را نمی‌توان نادیده گرفت.

در نهایت با سقوط حکومت صدام حسین و استقرار نظم جدید سیاسی در عراق کردها به دلایل مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی موفق شدند خودمختاری حکومت خود را در قالب عراق فدرال تضمین و حتی علاوه بر چنگ اندازی بر درآمدهای نفتی مناطق کرد نشین سهمی از درامدهای نفتی سراسر عراق را نیز دریافت نمایند.

با هجوم داعش به عراق و سقوط شهرهای غربی این کشور و تسلیم و عقب نشینی‌های مکرر ارتش عراق، نیروهای کرد با کمک کشورهایی نظیر ایران، آمریکا و کشورهای اروپایی تا مدت‌ها و تا زمانی که ارتش عراق دوباره سازماندهی شده و کمک‌های بین‌المللی نیز از راه برسند و ارتش مردمی عراق موسوم به حشد الشعبی تشکیل شود تنها نیروی رزمی قابل اعتماد در عراق در مقابل داعش بودند که عملیات‌های دفاعی را در مناطق شمالی و شمال غربی این کشور تدارک می‌دیدند.

امروزه در آستانه تسلیم آخرین پایگاه‌های داعش با گسترش هر چه بیشتر سازمان رزم نیرو پیشمرگه و حمایت‌های نظامی، اقتصادی و امنیتی برخی کشورهای منطقه و قدرت‌های جهانی از این کشور، اقلیم کردستان عراق ایده آل‌ترین فرصت را جهت تجزیه طلبی خود بدست آورده است.

*وضعیت سیاسی امنیتی کردستان در عراق پس از داعش

در این رابطه ما باید به سه مولفه بسیار مهم وتاثیر گذار داخلی کردستان پس از داعش و نیز دو مولفه خارجی تاثیر گذار بر سرنوشت کردستان اشاره کنیم که البته این پارامترها خود از تبعات حضور امنیتی داعش در مرزهای کردستان عراق و سوریه می‌باشد. این موارد را میتوان به صورت زیر دسته بندی نمود:

مولفه‌های داخلی تاثیرگذار بر سرنوشت کردستان شامل:

1-گسترش سازمان رزم نیروهای پیشمرگه در عراق

2- اقتصاد کردستان

3- رقابتهای سیاسی داخلی کردستان

*مولفه‌های خارجی موثر بر سرنوشت کردستان

1 – سیاست داخلی عراق

2 – رقابتهای منطقه ای

3- رقابتهای بین المللی

* مولفه‌های داخلی تاثیرگذار بر سرنوشت کردستان شامل:

با توجه به دسته‌بندی‌های فوق سه دسته از جمله گسترش سازمان رزم نیروهای پیشمرگه، اقتصاد و نیز رقابتهای داخلی احزاب و گروههای سیاسی کردستان در تحولات و سرنوشت کردستان عراق نقش مهمی خواهند داشت.

در مورد گسترش سازمان رزم نیروهای پیشمرگ لازم به ذکر نیست که با شروع جنگ علیه داعش، کردستان که در معرض بیشترین تهدید قرار داشت اقدام به جذب تعداد بیشماری داوطلب اعم از زن و مرد کرد و به این ترتیب حجم و کیفیت سازمان رزم خود را با کمک این نیروها و آموزش‌های دریافتی از مستشاران خارجی و کمک قدرت‌های منطقه‌ای نظیر ایران و فرامنطقه‌ای نظیر امریکا و اروپا افزایش داد.

اگرچه آمار دقیقی از افزایش نیروهای نظامی کردستان در دست نیست اما می‌دانیم که در ابتدای شروع بحران افراد و تجهیزات پیشمرگه‌های کرد به ترتیب در حزب اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی 50 هزار نفر و حزب پارتی 70 هزار نفر بود.

همچنین دو نیروی مبارزه با تروریسم و نیروهای موسوم به «پلنگ‌های سیاه» نیز در خدمت حکومت اقلیم مشغول به فعالیت بودند. از طرفی با شروع تهدیدات داعش و لزوم باز پس گیری مناطق از دست رفته این نیروها دست به جذب، آموزش و تغییر روشهای رزمی و برای استفاده از تسلیحات پیشرفته‌و گران‌قیمت زدند که در نتیجه آن امروزه این نیروها دیگر نیروهای شبه نظامی مناسب برای نبردهای کوهستانی صرف نیستند و قابلیت و تاثیرگذاری خود را در جبهه‌های نبرد زمینی و شهری نیز به اثبات رساندند.

باید توجه داشت که اربیل در ارتباط با این نیروها در دروان پسا داعش با دو مشکل اساسی رو به رو خواهد بود که این مشکلات عبارتند از یک تامین حقوق پرسنل و منابع مالی برای تجهیز آنها است که هم اکنون پرداخت حقوق نیروهای پیشمرگ به عاملی بسیار مهم در اختلافات میان حکومت اقلیم و حکومت مرکز در بغداد تبدیل شده است.

دوم اینکه پس از فروکش کردن خطر داعش و فارغ از آینده سیاسی کردستان عراق بخش عمده‌ای از نیروهای پیشمرگ برای شرکت در نبرد علیه داعش جذب شده که عملا بلا استفاده بوده و اقلیم ضمن مرخص نمودن این نیروها از خدمت باید زمینه‌های ایجاد شرایط شغلی و اقتصادی مناسب (البته با توجه به فرهنگ کردستان و لزوم تکریم قهرمانان جنگ) را برای آنان به جامعه و به بخش غیر نظامی بازگرداند امری که با توجه به اقتصاد تک محصولی و محصور بودن این منطقه میان خشکی امری چندان آسان به نظر نمی‌رسد.

شرایط اقتصادی: از نظر اقتصادی اقلیم کردستان عراق اقتصادی تک محصولی است که عمده درامد آن وابسته به صادرات نفت و نیز دریافت بودجه‌ای مشخص طبق قانون اساسی عراق است.

طبق برخی گزارش‌ها صادرات نفت کردستان عراق روزانه 600 هزار بشکه است که البته مقامات اقلیم سعی در گسترش سرمایه‌گذاری در این حوزه را دارند و به سختی مشغول مذاکره با شرکت‌های غربی به منظور سرمایه‌گذاری در صنایع بالادستی و پایین دستی کردستان هستند.

اقلیم مدعی دریافت سهمی 17 درصدی از بودجه سالانه عراق است که دولت مرکزی به دلیل صادرات نفت مستقل و بدون اجازه دولت عراق از منطقه اقلیم از پرداخت این سر باز می‌زند. این مسئله خود تبدیل به یکی از عوامل اختلافی میان اقلیم و دولت مرکزی عراق شده است.

از سوی دیگر در حالی که رشد اقتصادی منطقه کردستان عراق در سالهای قبل به لطف وجود امنیت نسبی آن در مقایسه با دولت مرکزی عراق رشدی قابل توجه بوده اما امروزه به دلیل مشکلات امنیتی موجود این رشد روندی معکوس را طی می‌نماید. این روند که به خودی خود آینده‌ای تیره را در مقابل رویاهای جدایی طلبانه کردستان می‌گشاید با معضل فساد عمیق در سیستم سیاسی و امنیتی این منطقه نیز بدتر خواهد شد.

رشوه و رانت خواری از مهم‌ترین معضلات این سرزمین خود مختار است که به مانند بیشتر مناطق خاورمیانه گریبان حکومت اقلیم را نیز گرفته است. این مسئله علاوه بر ائتلاف منابع موجب عدم امنیت و اطمینان سرمایه گذاران خارجی و داخلی در پروژه‌های زیر ساختی و توسعه‌ای این ناحیه می‌باشد.

با توجه به مطالب فوق مسئله بیکاری و نیاز بخش بزرگی از نیروهای نظامی بازگشته از جنگ با داعش، معضل دیگری است که هر دولتی در اقلیم را باید نسبت به آینده اقتصادی این منطقه نگران نماید.

رقابت‌های سیاسی داخلی کردستان: رقابت‌های سیاسی شدیدی میان گروه‌ها و احزاب مختلف کردستان برای تصاحب قدرت وجود دارد که بخشی از این رقابت‌ها به میزان تاثیر‌گذاری گروه و حزب مربوطه در سابقه مبارزات جدایی خواهانه کردستان وابسته می‌باشد.

از این جهت دو حزب اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی و نیز حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی از عمده‌ترین رقبای مدعی قدرت هستند. همان گونه که کشوری مانند لبنان دارای گروه‌های متفاوت قومی و مذهبی است و هر گروه دارای نیرو نظامی و امنیتی منحصر به خود است در این منطقه نیز این دو حزب دارای نیروهای نظامی مخصوص به خود می‌باشد که بودجه امکانات و تسهیلات آنها به صورت حزبی تامین شده و ساختار فرماندهی آنها نیز حزبی اداره می‌شود.

این مسئله در صورت وقوع جدایی کردستان موجب خطرات فزاینده سیاسی در کردستان به منظور کسب اهداف گروهی و حزبی خواهد شد و مستعد ایجاد جنگ‌های داخلی در کردستان به مانند سال‌های دهه 1370 میان بزرگترین احزاب این منطقه می‌باشد.

از طرفی مشکلات سیاسی بر سر مسائل مختلفی از جمله ابقا شخص بارزانی بر مسند قدرت برخلاف قوانین موجود در کردستان به بهانه اوضاع اضطراری ناشی از حضور داعش هم اکنون نیز در کردستان وجود داشته که در صورت جدایی کردستان این مسئله می‌تواند تشدید و تعمیق شده و امنیت داخلی کردستان را نیز در معرض تهدید قرار دهد.

مولفه‌های خارجی موثر بر سرنوشت کردستان عراق

سیاست داخلی عراق: همانطور که میدانیم مسئله فدرالیسم و خود مختاری منطقه‌ای طبق قانون اساسی عراق تضمین شده و دولت مرکزی عراق موظف به تخصیص مناسب بودجه میان مناطق مختلف طبق قانون اساسی عراق می‌باشد.

از سوی دیگر دولت و حاکمیت عراق مطابق با قانون اساسی این کشور حکومتی چند قومی است که در آن سعی شده تمامی اعضا و گروه‌ها عمده قومی و مذهبی گنجانده شده و سهمی را از قدرت به دست آورند.

از طرفی از ابتدای تاسیس دولت جدید، اعراب سنی به شدت مخالف قوانین فدرالیسم و خواستار یک پارچگی عراق بودند و مناطق سنی‌نشین این کشور خواستار دریافت سهم عادلانه منابع معدنی از کل بودجه سالانه عراق بودند. در مقابل کردها با همکاری شیعیان موفق به گنجاندن بند مربوط به فدرالیسم در قانون اساسی عراق شدند امری که دلایل و چرایی آن نیاز به بررسی بسیار بیشتری دارد.

به هرحال با توجه به تحولات رخ داده و موفقیت کردستان در صادرات مستقل از حکومت مرکزی روزانه نزدیک به 600 هزار بشکه نفت و ادعاهای متقابل در این مورد و عدم تحویل بودجه تخصیص داده شده به کردستان از سوی دولت مرکزی این منطقه را با معضل اقتصادی مواجه می‌کند.

در تغییر و تحولات صورت گرفته طی سال‌های گذشته، امروزه کردهای عراق بیش از هر زمانی به اعراب سنی نزدیک‌تر شده و فاصله خود را با شیعیان بر خلاف سال‌های اول پس از سقوط صدام افزایش داده‌اند. این مسئله که شاید یکی از مهم‌ترین دلایل حضور و نفوذ سیاسی و امنیتی آمریکا در عراق پس از صدام می‌باشد. از منظر تئوریک می‌تواند تغییر دهنده معادلات سیاسی در عراق شده و حتی اعراب سنی را با توجه به نزدیکی به کارت کردی ترغیب به افزایش فشارها بر بخش شیعه این کشور نماید.

از سوی دیگر تعیین تکلیف مناطقی از جمله کرکوک که طبق قانون اساسی عراق باید برای اداره آن همه‌پرسی برگزار شود و نیز مناطق آزاد شده در هر دو طرف خط کردی توسط نیروهای دولتی یا نیروهای کرد که هر کدام به تنهایی پتانسیل ایجاد و گسترش وضعیت امنیتی مخاطره ‌آمیزی را در سراسر عراق دارا می‌باشند؛ با توجه به هم مرز بودن این کشور با ایران در صورت بر هم خوردن سامان سیاسی عراق تاثیرات مستقیم امنیتی را بر امنیت داخلی و امنیت مرزهای ما خواهد داشت.

رقابتهای منطقه‌ای: در این حوزه نیز کردستان عراق دارای مشکلاتی است، از طرفی ایران و متحدانش به دلیل مشکلات و مسائل غیر قابل پیش‌بینی امنیتی که جدایی کردستان عراق می‌تواند برای وضعیت شکننده منطقه ایجاد نماید راه مخالفت با این موضوع را در پیش گرفته‌اند.

از طرفی با ایجاد موج‌های مصنوعی امنیتی در داخل ایران می‌تواند امنیت و ثبات کشور را تضعیف نماید. رژیم‌هایی نظیر امارات و عربستان و رژیم صهیونیستی در مسیر مخالف ایران قدم برداشته و از ایده جدایی کردستان عراق انواع حمایت‌ها را به عمل می‌آورند.

از این رو استقلال کردستان در تلاویو به عنوان یک فرصت طلایی جهت ضربه زدن به امنیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران محسوب شده و جدایی کردستان عراق را یک برگه بازی مهم جهت برهم زدن معادلات راهبردی منطقه میان بین النهرین به ضرر ایران تلقی می‌گردد. با این پیشروی کم دردسر و بی‌هزینه تلاویو در این نقطه از خاورمیانه عملا راهی برای نفوذ هر چه بیشتر متحدان رژیم صهیونیستی در جنوب خلیج فارس از جمله امارات در منطقه میان ایران، ترکیه و سوریه افزایش می‌یابد.

از سوی دیگر ما در این منطقه بازیگری نظیر ترکیه را داریم که در بازی حساب شده با اعلام موضعی نه چندان قوی علیه ایده برگزاری رفراندوم «همه‌پرسی جدایی کردستان عراق» بارها در سخنرانی‌های مقامات خود استقلال کردستان عراق را امری محتمل دانسته به شرطی که بر خلاف منافع امنیت ملی ترکیه نباشد.

در واقع ترکیه‌ای‌ها از یک طرف با کمک به کردهای عراق برای فروش نفت خودشان و از طرف دیگر حمایت‌های دیپلماتیک از کردستان عراق سعی در استفاده از کردستان عراق به عنوان یک برگ برنده در تعاملات امنیتی خود با نیروهای گریز از مرکز کرد، ترک و سوری در مرزهای جنوبی و جنوب شرقی خود دارد.

آنها می‌دانند که با جدایی کردستان عراق اقلیم بیش از پیش به راه‌های زمینی و دریایی ترکیه برای ارتباط با اروپا نیاز خواهد داشت که این خود یکی از پتانسیل‌های امنیت زدا از امنیت خارجی جمهوری اسلامی ایران را شکل خواهد داد.

رقابت‌های بین‌المللی: در طول تاریخ مبارزات استقلال کردها قدرت‌های بین‌المللی مختلف همواره از برگه کردها در محاسبات راهبردی خود استفاده کرده‌اند. هم روس‌ها و هم امریکایی‌ها در دورانی از نیروهای کرد ضد دولت مرکزی در کشورهای منطقه حمایت کرده‌اند، نکته حائز اهمیت این است که تقریبا پس از فروپاشی رژیم پهلوی در ایران و نیز پس از جنگ کویت آمریکا مهم‌ترین حامی کردستان عراق در مقابل حکومت مرکزی این کشور بوده و همواره تامین امنیت این منطقه را تضمین نموده است. در مقابل کردها نیز تعهداتی را در قبال آمریکا پذیرفته‌اند اما در مقطع فعلی آمریکا با تشخیص شکنندگی اوضاع منطقه و با توجه بیشتر به تحولات شرق آسیا لازم می‌داند که خیال خود را از ثبات این منطقه تحت مدیریت متحدانش راحت نماید.

امری که با جدایی کردستان عراق به خطر افتاده و موجب پیچیده‌تر شدن معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی در خاورمیانه می‌گردد ایده آمریکا نه در حفظ یک پارچگی عراق که به تعویق انداختن تجزیه این کشور است که با بی‌تابی دولت‌های متحد این کشور در منطقه مواجه می‌باشد.

اروپا و روسیه از مسائل پس از فروپاشی دولت عراق و تجزیه آن نگرانی‌های بسیاری دارند که مهم‌ترین آنها یکه‌تاز شدن آمریکا در منطقه و پس از آن موج مسائل انسانی است که گریبان این کشورها را به عنوان کشورهای نزدیک به منطقه خواهد گرفت و از سوی دیگر توازن منطقه‌ای را به شدت تضعیف خواهد کرد.

در نهایت این رقابت‌ها به دلیل بالا بردن میزان عدم قطعیت و ابهام موجب شکنندگی هرچه بیشتر اوضاع و تشدید شرایط شده که در نهایت منجر به منازعه‌ منطقه‌ای شده و یا به دلیل ایجاد خلا امنیتی و عدم وجود کنترل موثر امنیتی بر منطقه موجب ایجادو رشد گروه‌های تروریستی بر پایه‌های قومی و مذهبی خواهد شد.

در نتیجه با توجه به مطالب فوق اعلام جدایی کردستان عراق مخصوصا در شرایط فعلی از یک سو موجب ایجاد هزینه‌های غیر قابل پرداخت داخلی عراق و در نتیجه شکنندگی اوضاع امنیتی داخل اقلیم کردستان شده و از سوی دیگر در بعد خارجی کردستان را با بحران‌هایی رو به رو خواهد کرد که هر یک به تنهایی پتانسیل شروع دور دیگری از زد و خوردهای منطقه‌ای را به دنبال خواهد داشت. در چنین شرایطی عدم اطمینان و ناامنی و سوق دادن منابع اقتصادی اندک موجود منطقه به سمت نظامی‌گری منطقه را با بحرانی اقتصادی و امنیتی رو به خواهد کرد که منطقه بین النهرین از جمله کردستان را زمینه مساعدی برای رشد و پرورش گروه‌های تروریستی قرار می‌دهد.

http://jomhourieslami.net/?newsid=145461

ش.د9603130