(روزنامه اعتماد ـ 1396/07/23 ـ شماره 3929 ـ صفحه 9)
** جمعه شب دونالد ترامپ بعد از مدتها جوسازيهاي بينالمللي پشت تريبون قرار گرفت و مواضع خودش را راجع به جمهوري اسلامي ايران و برجام ابراز كرد؛ مواضعي بسيار آشفته، بيهدف، غيرمنطقي و در عين حال با لحني غيرديپلماتيك. اينها ويژگيهاي ظاهري موضعگيري دونالد ترامپ بود. اما در باطن ترامپ تلاش كرد آتش ايرانهراسي را شعلهور كند و مردم ايران را از حكومت جدا كند. ترامپ در عين حال واژه جعلي براي خليج فارس به كار برد كه واكنش تندي را از سوي مردم ايران در پي داشت، همين واكنش همبسته نشان ميدهد كه در داخل مرزهاي ايران، تلاش براي ايجاد تفرقه و چنددستگي ناكام مانده است. از قبل هم پيشبيني ميشد كه در صورت اعلام رسمي مخالفت ترامپ با برجام، مقامهاي بلندپايه كشورهاي جهان اظهارنظر كنند، از جمله واكنش از سوي كشورهاي اروپايي به صورت قطع قابل پيشبيني بود. همان طور كه مشاهده كرديم بلافاصله بعد از سخنراني ترامپ، خانم فدريكا موگريني، رييس سياست خارجي اتحاديه اروپا، موضعي كاملا متضاد با ترامپ گرفت؛ موگريني اعلام كرد برجام يك قرارداد بينالمللي است؛ او تاكيد كرد هيچ فرد و رييسجمهور هيچ كشوري حق ندارد به تنهايي تصميم به نقض يا كنار گذاشتن برجام بگيرد. بلافاصله بعد از اين سخنراني نيز رهبران سه كشور فرانسه، بريتانيا و آلمان از موضعگيري آقاي ترامپ در مورد توافق هستهاي اظهار نگراني كردند. اين نشان ميدهد كه اروپاييها به صورت جدي از توافق هستهاي حمايت ميكنند و براي استمرار آن تلاش ميكنند.
* فكر ميكنيد اروپا تا چه جايي حاضر به حمايت از برجام باشد و پشتيباني از ايران در اين پرونده را تا كجا ادامه خواهد داد؟
** به لحاظ حقوقي اروپاييها انگيزههاي زيادي دارند كه پشت اين قضيه بايستند و با نابودي برجام مخالفت كنند. به هر حال برجام يك دستاورد كمسابقه براي اتحاديه اروپا در سطح جهاني محسوب ميشود. اما به لحاظ سياسي اگر كار به جايي برسد كه اروپاييها مجبور به انتخاب بين شكاف ميان اروپا و امريكا از يك سو و حفظ برجام از سوي ديگر شوند، قطعا تلاش خواهند كرد كه به اختلاف با امريكا دامن نزنند. منافع مشترك گسترده اروپا و امريكا در نقاط مختلف جهان باعث ميشود كه رهبران اروپايي حاضر نشوند نهايتا كليت رابطه راهبردي خود با امريكا را فداي يك موضعگيري سياسي شخص دونالد ترامپ كنند. دستگاه سياست خارجي ايران بايد هشيار باشد و آگاه باشد كه محدوديتهايي در حمايتهاي اتحاديه اروپا و ديگر متحدان غربي امريكا وجود دارد. در شرايطي كه ايران قطعا از اين نوع موضعگيريها استقبال ميكند و به چنين رفتارهايي خوشامد ميگويد، اما در عين حال بايد رفتار حسابشده و مبتني بر شناختي داشتهباشيم. رفتار ايران بايد به گونهاي باشد كه باعث نشود اروپا در كنار ايالات متحده امريكا قرار بگيرد. در واقع نبايد براي آتش ايران هراسي كه دولت امريكا در پي افكندن آن است، هيزم آورد. فراموش نكنيم كه دونالد ترامپ در كنار اعضاي دولتش وهمچنين لابيهاي صهيونيستي تلاش خواهند كرد كه در اين قضيه اروپاييها را همراه خود كنند. آنها قطعا ديپلماسي گستردهاي را براي ايجاد اتحاد و اتفاق نظر در غرب شروع خواهند كرد. چيزي كه ميتواند آنها را در اين مسير به موفقيت برساند اظهارات و اقدامات نسنجيدهاي است كه ممكن است خداي نكرده از سوي برخي افراد در داخل كشور سربزند. ما در داخل كشور ضمن اينكه وحدت به وجود آمده را در حمايت از ارگانهاي انقلابي و كليت نظام تقويت ميكنيم و براي ارتقاي مواضع خودمان از آن بهره ميبريم، بايد اجازه بدهيم اظهارنظر، اقدام و عمل ديپلماسي و سياست خارجي از سوي وزارت امورخارجه به عنوان تنها مسوول اين امر پيش برود. خيلي مهم است كه خداي نكرده ارگانهاي ديگر در داخل كشور در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران تداخل وظيفه پيش نياورند و اقدامات موازي انجام ندهند. براي اينكه بتوانيم از موضع اروپاييها در حمايت از برجام بهترين بهرهبرداري را بكنيم و آن را پايدار نگه داريم بايد صداي واحدي از سوي جمهوري اسلامي ايران شنيده شود. اين صداي واحد بايد متكي بر دو شاخصه باشد: يكم، دفاع همهجانبه از همه ارگانها و نهادهاي كشور منجمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است كه بايد به گوش جهانيان برسد. دوم اينكه تلاش دستگاه سياست خارجي كشور بايد بر اين باشد كه براي جهانيان تبيين كند كاري كه آقاي ترامپ انجام ميدهد، نهايتا اروپا و ديگر نقاط جهان را با خطر مواجه خواهد كرد. حقيقت اين است كه يكي از مهمترين اقداماتي كه جمهوري اسلامي ايران در منطقه انجام ميدهد مبارزه با تروريسم است، كاري كه اگر به درستي انجام نشود ميتواند پايتختهاي اروپايي را به مخاطره بيندازد. اگر اين موضوع براي اروپاييها كاملا روشن شود آنگاه آنها هم درمييابند كه به حمايت خود از عملكرد ايران بر اساس تعهدات خودش در برجام ادامه دهند، چرا كه نفع، امنيت و ثبات اروپا در اين قضيه مورد توجه قرار ميگيرد.
* اشاره كرديد به منافع اروپا، فكر ميكنيد در شرايط كنوني و در صورت بازگرداندن تحريمهاي پيشابرجامي امريكا يا گسترش تحريمهاي يكجانبه امريكا به بهانههاي ديگر، اروپاييها چه اقداماتي خواهند كرد؟
** يكي از اهدافي كه امريكاييها تعقيب ميكنند اين است كه حتي اگر ظاهر برجام حفظ شود، جمهوري اسلامي ايران را از دستيابي به منافع حاصل از توافق هستهاي باز بدارند. همين اظهارنظرهاي اخير دولت امريكا و بسترسازياي كه براي اين اظهارنظر شده بود، بسياري از شركتهاي خارجي را نسبت به سرمايهگذاري در ايران و ورود به بازارهاي تجاري ايران نگران كرده است. به اضافه اينكه امريكاييها تلاش ميكنند مساله مبادلات مالي و بانكي ايران را نيز بهشدت محدود بكنند، اين باعث ميشود كه موانع جدي براي ورود شركتهاي اروپايي به ايران ايجاد شود. لازم است كه اروپاييها يك گام فراتر بگذارند و از حرف به عمل وارد شوند. اروپاييها بايد عملا اين موانع و مشكلاتي را كه دولت ايالات متحده امريكا براي همكاري تجاري و فني شركتهاي خارجي با ايران ايجاد كرده، از سر راه بردارند. اينكه چه اقدام عملي از سوي دولتهاي اروپايي انجام ميشود خيلي بستگي دارد كه شرايط به چه صورتي باشد. براي مثال يكي از اقدامات عملي اين است كه مقامات اروپايي در ملاقات با مسوولان ايراني بانكهاي مشخصي را معرفي ميكنند كه از حمايت براي تسهيل مبادلات اقتصادي و مالي، انجام تراكنشهاي ارزي و تامين منابع اعتباري براي ايران برخوردارند. بايد اين گونه تسهيلات و حمايتها به سرعت از سوي دولتهاي اروپايي عملي شود. اميدوارم مكانيزمي كه اروپاييها تعريف خواهند كرد، چه احياي مصوبههاي پيشين و چه تصميمهاي داخلي تسهيلكننده ادامه مناسبات تجاري ميان ايران و اروپا و كشورهاي ديگر از جمله ژاپن و كرهجنوبي باشد. راهكار ديگري كه وجود دارد اين است كه اروپاييها از طريق سرمايهگذاري مستقيم در خاك ايران كه نياز به تراكنش مالي با حضور امريكاييها يا استفاده از دلار ندارد، حضور خود را در اقتصاد ايران افزايش دهند. در چند ماه گذشته چند كشور اروپايي براي سرمايهگذاري در پروژههاي مشخص وارد ايران شدهاند و مذاكرات موفقي هم داشتند. چنين عملكردي بايد سرمشقي براي ديگر دولتها و موسسات تجاري اروپا و جهان باشد كه سرمايهگذاري مستقيم در اقتصاد ايران را افزايش دهند. در صورتي كه چنين گامهاي عملي برداشته نشود، دفاع از برجام در حد حرف باقي خواهد ماند.
* يكي از رويكردهاي دولت جديد ايالات متحده امريكا مخالفت با چندجانبهگرايي و نهادهاي بينالمللي است، فكر ميكنيد اتحاديه اروپا به عنوان يكي از پرچمداران چندجانبهگرايي بينالمللي، در مقابل رفتارهاي دولت امريكا از جمله عدم پايبندي به يك توافق بينالمللي مانند برجام احساس تهديد و خطر ميكند؟
** ويژگي عمده آقاي ترامپ از زماني كه به كاخ سفيد رفته است تكيه بر دو محور است: يكم به بنبست رساندن و نابود كردن تصميمات و سياستهايي است كه باراك اوباما، رييسجمهور پيشين امريكا به نتيجه رسانده است كه از جمله طرح بيمه ارزان درماني يا اوباما كر. دوم كاهش دادن اثر نهادهاي بينالمللي و پيمانهاي چندجانبه بر مسائل امريكا. اينها همه هشدارهايي براي اتحاديه اروپا و كشورهاي ديگر است كه امريكاييها تعهدات بينالمللي كشورشان را در دوره ترامپ در نظر نميگيرند. در نتيجه كشورهاي اروپايي براي مقابله با آثار و تبعات اين سياستهاي يكجانبهگرايي بايد ساختارها و نهادهايي بدون حضور ايالات متحده امريكا ايجاد كنند. دستكم مادامي كه ترامپ در قدرت حضور دارد ساختارهاي چندجانبه قبلي نميتوانند كارايي داشته باشند. اروپاييها بايد منافع خودشان را بدون دخالت و وابستگي به ايالات متحده امريكا در مناطق مختلف بازتعريف كنند. اگر چنين رفتارهايي از سوي امريكا، چه در موضوع برجام، چه در پروندههاي ديگر در مورد سازمانها، نهادها و پيمانهاي بينالمللي ادامه پيدا كند، خيلي زود اتحاديه اروپا قانع خواهد شد كه بايد، روش جديدي را براي حفظ منافع خود در جهان پيدا كند.
* مقامات امريكايي در مورد برجام به «برخي نگرانيهاي ديگر» به جز برنامه هستهاي و به صورت مشخص به برنامه موشكي و اثرگذاري ايران در خاورميانه اشاره ميكنند. مقامات بلندپايه اروپايي نيز بارها گفتهاند كه با وجود پايبندي به برجام با اين نگرانيها همسو هستند. فكر ميكنيد اين موضوعها تا چه اندازه ميتواند باعث همبستگي اروپا و امريكا عليه ايران شود؟
** اين نكته بسيار مهمي در رابطه ايران و اروپا است. همانگونه كه قبلا هم عرض كردم، اين موضوع بهشدت به رسيدن صداي واحد از جمهوري اسلامي ايران براي اقناع اروپاييها بستگي دارد. دستگاه سياست خارجي ما بايد بتواند اروپاييها را قانع كند كه برنامه موشكي ايران براي دفاع از تماميت ارضي و استقلال كشور است. بايد تبيين كنيم كه موضوع برنامههاي دفاعي ايران فقط به مرزهاي ايران محدود است و تهديدي براي ديگران محسوب نميشود. بايد نشان دادهشود كه هزينههاي دفاعي ايران امري كاملا طبيعي مانند همه كشورهاي جهان است كه براي تامين امنيت خودشان هزينه ميكنند. بايد به صورت منطقي براي كشورهاي اروپايي تبيين كرد كه تقويت بنيه دفاعي جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك امر بازدارنده خود باعث حفظ صلح و ثبات در منطقه خاورميانه است كه جلوي تنش و تشنج در منطقه را ميگيرد. در مورد مساله خاورميانه نيز اروپاييها تا حدي باخبر هستند و دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد بيش از پيش به اروپاييها بقبولاند كه حضور ايران چه به صورت مستقيم و چه به صورت مستشاري در برخي از نقاط خاورميانه براي مبارزه با تروريسم است، تروريسمي كه اگر با آن مبارزه نشود اروپاييها را نيز هدف قرار ميدهد. اروپاييها بايد توسط دستگاه ديپلماسي ما توجيه شوند كه ما در مبارزه با تروريسم جدي هستيم. بايد روشن كنيم كه حضور ما مداخلهجويانه نيست و آنگونه كه سعوديها مدعي ميشوند حضور جمهوري اسلامي ايران در جهت تقويت يا گسترش تروريسم نيست، بلكه براي سركوب تروريسم است. بايد جايگاه مبارزين با تروريسم در منطقه و تقويتكنندگان تروريسم را به صورت مشخص براي اروپا توضيح دهيم و اجازه ندهيم كه اين جايگاه تغيير كند. همه اين مسائل به دو شاخص بستگي دارد، يكي عملكرد در داخل كشور و ديگري ديپلماسي پويا و مستمر دستگاه سياست خارجي كشور است. ديپلماسي به روند رو به تكامل خود ادامه دهد و كاملا از جلد واكنشي خارج شود. نبايد منتظر بمانيم جايي اتفاقي بيفتد تا ما به آن واكنش نشان دهيم. همين امروز عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي هزينههاي كلاني در پايتختهاي مختلف دنيا انجام ميدهند، در واشنگتن در حال توجيه كردن سناتورها و تامين منابع براي اتاقهاي فكر هستند. تلاش آنها اين است كه ادعاي موهوم خطرناك بودن جمهوري اسلامي ايران را جايگزين واقعيت حمايت عربستان سعودي از تروريسم و اقدامات بيثباتكننده رژيم صهيونيستي در منطقه بكنند. در اين شرايط نياز به ديپلماسي قوي، فعال و پويا نسبت به هر زمان ديگري بيشتر احساس ميشود.
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=88994
ش.د9602973