تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۲۱۳
پایگاه بصیرت / سیدعبدالله متولیان

(روزنامه جوان – 1396/06/09 – شماره 5177 – صفحه 2)

رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنه‌اي در ديدار اعضاي دولت دوازدهم (به مناسبت هفته دولت) جمع دولتمردان را به مردمي بودن و پرهيز از اشرافي‌گري توصيه و الگوي شهيدان رجايي و باهنر را نمونه عملي مردمي بودن معرفي كرده و تأكيد فرمودند: «با اينكه دوران مسئوليت اين دو بزرگوار، بسيار كوتاه بود و نمي‌توان قضاوتي در باره عملكرد اجرايي آنان داشت، اما همواره از اين دو شهيد عزيز به نيكي و با تجليل ياد مي‌شود كه علت آن، روحيات شخصيتي و مديريتي آنان، همچون «انقلابي، مؤمن و صادق بودن» است و روحيات اين دو شهيد بزرگوار بايد سرلوحه همه مسئولان و دولتمردان باشد.»

معظم‌له در بخش ديگري از فرمايشات خود به موضوع بسيار مهم موانع فرايند تحقق اهداف انقلاب اسلامي پرداخته و فرمودند ما جامعه اسلامي نداريم و كماكان در مرحله دولت اسلامي به سر مي‌بريم.

بايد بپذيريم كه مردم ايران به رهبري حضرت امام خميني اشرافيت طاغوت را در هم شكسته و نظام مقدس جمهوري اسلامي را بر پايه و محور عدالت و مبارزه تبعيض و اشرافي‌گري پي‌ريزي كردند اما در عين حالي كه در چهار دهه گذشته پيشرفت‌هاي شگرف و غيرقابل باوري در عرصه‌هاي مختلف داشته‌ايم، موفق به تشكيل دولت اسلامي نشده و در ادامه راه به‌ويژه پس از جنگ تحميلي درگير فرهنگ طاغوتي اشرافي‌گري شديم و متأسفانه اين فرهنگ مبتذل و نفرت‌انگيز (كه توسط امام راحل تحت عنوان ‌‌‌«اسلام مرفهين بي‌درد و اسلام امريكايي» نام‌گذاري شد) در بين برخي از مسئولان رايج شده است. شايد به جرئت بتوان گفت مقام معظم رهبري بر كمتر چيزي به اندازه ساده‌زيستي مسئولان و اغتنام فرصت براي خدمت به مردم تأكيد داشته‌اند.

ضرورت مسابقه خدمت جهادي و انقلابي همراه با ساده‌زيستي مسئولان و پرهيز جدي آنان از تجملات و اشرافي‌گري توصيه دائمي و مستمر و پرتكرار حضرت امام خامنه‌اي به همه دولت‌ها و مسئولان در ادوار گذشته تا كنون بوده و هست. مطالعه سيره عملي، صحيفه نوراني زندگي و جهت‌گيري راهبردي حضرت امام خميني سلام الله عليه قبل از انقلاب، مخالفت شديد با اشرافيت طاغوت در نظام پهلوي بوده و مردم را نيز به مبارزه با فساد اشرافي‌گري طاغوت فراخواندند و پس از انقلاب تا آخرين روزهاي عمر بابركت خود پيوسته به مسئولان، دولتمردان و كارگزاران نظام اسلامي تأكيد‌ مي‌كردند كه هرگز به سمت اشرافي‌گري نروند كه نخستين گام دولتمردان به سوي اشرافي‌گري، به معناي بازگشت از مسير اصيل انقلاب اسلامي و دست برداشتن از ارزش‌هاي ناب اسلامي و غلتيدن در ورطه‌ انحراف است. تجمل‌گرايي، اشرافي‌گري، رفاه‌طلبي و تفرعن‌زدگي برخي مسئولان و مديران چه در حوزه‌ اخلاق شخصي و چه در حوزه‌ مشي سياسي و مديريتي يكي از آفت‌هاي بزرگ و خطرناكي است كه شالوده فرهنگ جامعه را نشانه گرفته و آثار غيرقابل جبران از خود بر جاي مي‌گذارد. بي‌ترديد خوي اشرافيت:

۱ - در تعارض آشكار با اسلام ناب و آموزه‌هاي ديني است.

۲ - با سيره رفتاري و عملي امامين انقلاب ناسازگار است.

۳ - مسير تحريف امام و انقلاب را هموار كرده و سرعت مي‌بخشد.

۴ - در تضاد عيني با مهندسي فرايند تحقق اهداف انقلاب اسلامي است.

۵ - به دوقطبي شيطاني فقير و غني دامن‌زده و جامعه را دلمرده، مأيوس و نااميد ساخته و به خصلت‌هاي شيطاني ناشي از فاصله فقرا با اغنيا آلوده مي‌كند

۶ - با تكثير و پمپاژ يأس و نااميدي در بدنه جامعه، به اتحاد، انسجام و همدلي مردم لطمه وارد مي‌كند.

۷ - ايمان مردم و باورهاي اعتقادي آنان نسبت به نظام اسلامي را تضعيف مي‌كند.

۸ - بين مردم و مسئولان جدايي انداخته و مردم را از همراهي با نظام و دولت دور مي‌كند.

۹ - مسابقه شيطاني رفاه‌طلبي و تكاثر ثروت را در كشور به صورت يك بيماري خطرناك و مسري اشاعه مي‌دهد.

۱۰ - و دهها آثار شوم و خطرناك ديگر كه نتيجه آنها تضعيف امنيت فردي و اجتماعي نظام در همه حوزه‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي، اجتماعي، امنيتي و كاهش مشاركت ملي در حفاظت از كشور و نظام در برابر تهديدات متكثر دشمن بوده و طمع‌ورزي اجانب و دشمنان قسم خورده نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را در پي خواهد داشت.

در قياس با رفاه طلبي و كاخ نشيني مسئولان، ساده زيستي مسئولان و دولتمردان و پرهيز آنان از تجملات و اشرافي‌گري قطعاً داراي آثار مثبتي به مراتب بيشتر ترويج اشرافي‌گري داشته و موجب رشد فضائل اخلاقي و شادابي و بالندگي كشور و ارتقاي روحيه همدلي ملي و... خواهد شد. در سپهر سياسي ايران محبوبيت و برجستگي افرادي نظير اميركبير و شهيدان رجايي و باهنر مرهون دو ويژگي مبارزه عملي و عيني با اشرافيت از يكسو و اخلاص و تلاش بي‌وقفه و جهادي در خدمت به مردم و كشور از سوي ديگر است. در طول تاريخ بشريت، يكي از مهم‌ترين وجوه مميزه محبوبيت مردان بزرگ تاريخ كه قلب‌هاي مردم را به تسخير محبوبيت خويش درآورده‌اند ساده زيستي و خوي ضد اشرافي آنان از يكسو و روحيه عشق خدمت بي‌منت به مردم از سوي ديگر بوده است.

صفت برجسته همه انبياي الهي نيز ساده زيستي و پرهيز دادن خود و مردم از روحيه و خوي تجمل‌گرايي و اشرافي‌گري و تلاش براي فلاح و رستگاري و كسب آرامش دنيوي و اخروي مردم بوده است. قرآن كريم حب دنيا را مذموم معرفي كرده و مظاهر اشرافي‌گري و غرق شدن در ‌ لذات دنيوي را مورد تهاجم تمام‌عيار قرار داده و در آيات مختلف از جمله آيات ۴۱ تا ۴۶ سوره واقعه اشرافي‌گري را صفت جهنمياني دانسته كه استحقاق خشم خداوند را پيدا كرده‌اند. و اين فرمايش امام صادق (عليه السلام) كه مي‌فرمايند: «در ذلت و خواري انسان همين بس كه لباسي به تن كند يا مركبي سوار شود كه او را مشهور و انگشت نما سازد» شايد به زشتي صفت اشرافي‌گري دلالت داشته باشد.

در آيين كشورداري در اسلام، بر ساده‌زيستي و پرهيز از تجملات و تكلّفات مسئولان و دولتمردان به عنوان مقدمه ضروري مسئوليت‌ها تأكيد فراوان شده و از ابتداي انقلاب، در سلوك فردي و سياسي بنيان‌گذار كبير انقلاب اسلامي و نيز خلف صالح ايشان بهترين نمود را داشته است. حقيقت اين است كه در تاريخ پرفراز و نشيب اسلام همواره شاهد تقابل و نبرد اسلام علوي با اسلام اموي و اسلام ناب محمدي با اسلام مرفهين بي‌درد بوده‌ايم. با اين تفاصيل در طليعه چهلمين سال انقلاب، انتظار مردم و نظام از مسئولان و دولتمردان اين است كه با راه اندازي انقلاب خدمت جهادي، راه را براي عبور از مظاهر اسلام امريكايي و تثبيت اسلام ناب محمدي هموار سازند.

http://www.Javann.ir/869790

ش.د9603538