(روزنامه كيهان - 1396/09/09 - شماره 21781 - صفحه 8)
بغدادی؛ مامور سیا
اسم واقعی او «ابراهیم عواد ابراهیم علی البدر» است، اما به «ابوبکر بغدادی» معروف است. در برخی منابع خبری و امنیتی با نام «علی البدر سامرایی»، «دکتر ابراهیم» و «ابو دُعا» نیز از او یاد شده است. بغدادی در سال 1971 در سامرا واقع در 125 کیلومتری شمال بغداد به دنیا آمده است. او در دانشگاه اسلامی بغداد تحصیل کرده و مدرک دکترا دارد و تا مرحله عضویت در هیئت علمی دانشگاه نیز پیش رفته است. در آن دوره به عنوان یک واعظ مشهور شناخته میشد و کسانی که او را از نزدیک میشناسند، گفتهاند که وی در دوران وعظ، فردی صلحطلب و آرام شناخته میشده و همواره بر این موضوع تأکید میکرده که تنها راه ممکن برای اقناع انسانها، بهرهگیری از روشهای مسالمتآمیز است.! آنها همچنین گفتهاند که وی در همان دوران وعظ روابط نزدیکی با نیروهای امنیتی صدام و حزب بعث داشته است. پس ازاشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، بغدادی در منطقه «فلوجه» استان الانبار، در حمله به یگانهای آمریکایی مشارکت کرده و در همانجا با فرماندهان قدیمی ارتش صدام همراه و همپیمان شده بود. بغدادی سپس جنگ به شیوه گروههای کوچک چریکی را مدیریت کرده بالاخره در همان دوره نیز توسط آمریکاییها دستگیر و روانه زندان شد.
در سال 2004 میلادی که «ابومصعب الزرقاوی» گروه «توحید و جهاد» در عراق را شکل داد، بغدادی به آن پیوست. اما بعدها گروه دیگری به نام «القاعده بینالنهرین» به وجود آمد و بغدادی نیز به آن ملحق نشد. او در این سازمان یک عنصر دونپایه بود. سازمان در سال 2006 میلادی، نام خود را به «دولت اسلامی عراق» تغییر داد و فرماندهان آن یکایک و به فواصل کوتاه توسط آمریکاییها کشته شدند. در سال 2006 دو سرکرده اصلی گروه یعنی «ابوعمر البغدادی» و «ابو حمزه المهاجر» کشته شدند و چنین شد که ابوبکر بغدادی به عنوان سرکرده جدید انتخاب شد.
براساس اسناد موجود، بغدادی پس ازاشغال عراق توسط آمریکا در سال 2003، در حمله به یگانهای آمریکایی در منطقه فلوجه مشارکت کرده و سپس توسط آمریکاییها دستگیر و روانه زندان «بوکا» میشود. او مدتی پیش از مرگ رهبران گروه تروریستی دولت اسلامی عراق در اواخر سال 2009، به طور مشکوکی از سوی آمریکاییها آزاد میشود و بلافاصله رهبری گروه القاعده در عراق و نیروهای تحت امر رهبران گذشته گروهک موسوم به دولت اسلامی عراق را برعهده گرفت. «ابوبکر بغدادی»، «ابومسلم ترکمانی» معاون وی، «حجی بکر» و «ابوقاسم» دو تن از فرماندهان نظامی داعش، زندانیان زندان بو کا بودند و این گونه نبوده که در سوریه به طور اتفاقی با هم آشنا شوند.یکی از نظامیان سابق آمریکا در مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز درخصوص سابقه حضور فرماندهان داعش در زندانهای آمریکا مینویسد: «ابوبکر بغدادی و دیگر افراطیون به دنبال حمله به آمریکا بودند و آنها با گذراندن روزهایی از زندگی خود در زندانهای تحت مدیریت آمریکا در عراق افراطیتر شدند. باید گفت که زندانهای آمریکا یک دانشگاه مجازی تعلیم تروریسم برای زندانیها بود.».
در میان گزارشهای متعددی که نشان میدهد گروه تروریستی داعش ساخته و پرداخته دولت آمریکا است، سازمان اطلاعاتی روسیه فاش کرد که ابوبکر بغدادی با سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) ارتباط دارد.«ویچسلاو موتوزوف» افسر سازمان اطلاعاتی روسیه در این باره میگوید: «نیروهای سرویس اطلاعاتی روسیه مدارکی به دست آوردهاند که نشان میدهد سرکرده داعش تحت نظر سیا آموزش دیده است.تروریستی دیگر به نام «عبدالحکیم بلحاج» که عضو القاعده است، همانند ابوبکر بغدادی تحت نظر سیا آموزش دیده است. نیروهای آمریکایی قبلا «بلحاج» را برای مدتی طولانی زندانی کرده بودند، که بلحاج در این مدت آموزشهای لازم را گذراند. سپس به «معمر قذافی» (دیکتاتور سابق لیبی) تحویل داده شد و قذافی نیز وی را عفو کرد و پس از سرنگونی قذافی، سرکردگی گروههای تروریستی را در سوریه برای براندازی نظام «بشار اسد» به عهده گرفت.ارتباط ابوبکر بغدادی و عبدالحکیم بلحاج با سیا «مسلم و غیرقابل تردید» است.»
«نبيل نعيم»، يكي از سلفيهای مصري در گفت وگو با كانال ماهوارهاي «البلد» درباره رهبر گروه تروریستی داعش و ارتباطات وی با دولت آمریکا میگوید: « ابوبكر بغدادي با نام اصلي «ابراهيم عواد البكري» مدتها در زندانهاي آمريكا در عراق به سر برد اما ناگهان آمريكاييها در سال 2009 (1385) و درحالي كه در آن زمان هيچ فردي مورد عفو آمريكاييها قرار نميگرفت، او را آزاد كردند. او پس از آزاد شدن به «ابومصعب الزرقاوي» پيوست و آمريكاييها يك ماه پس از آزادي بغدادي توانستند مقر الزرقاوي را بمباران كنند و رهبر القاعده در بلاد الرافدين را بكشند. بغدادي 20 الي 30 ميليون دلار براي راهاندازي گروه داعش و براي نابودي تشكيلات القاعده در عراق هزينه كرد. او هر جا كه ميرفت و با فرماندهان نظامي القاعده در عراق ملاقات ميكرد، آمريكاييها ساعتي بعد آنجا را بمباران ميكردند، به همين دليل است كه القاعده به داعش با ديده شك نگاه ميكند. آنها (داعش و القاعده) در ابتداي كار قصد متحد شدن را داشتند ولي ديديم سرانجام با يكديگر درگير شدند.من مدتي در زندان بودم و وقتي آزاد شدم محتاج يك لقمه نان بودم، ولي همه ديدند كه يك مرتبه بغدادي صاحب ميليونها دلار شد و 600 الي 700 خودروي شاسي بلند به دست آورد. همه اين اموال توسط قطر براي داعش هزينه ميشد و تركيه در تسليح آنها نقش ايفا ميكرد. هدف از اين كار (نیز) از بين بردن القاعده و ايجاد تشكيلاتي بود كه (آمریکا و همپیمانانش) بتوانند آن را براي رسيدن به اهداف خود كنترل كنند.آمريكاييها با داعش توانستند به سراغ بشار اسد بروند و با او بجنگند.»
روزنامه انگلیسی «تایمز» نیز در دسامبر 2013 نوشته بود: نیروهای آمریکایی نقش محوری و اصلی را در شکلگیری داعش و اوج گرفتن نام ابوبکر بغدادی رهبر آن داشتند.همچنین پایگاه اینترنتی «اینترسپت» به نقل از «ادوارد اسنودن» مامور سابق سیا افشا کرد: سیا به همراه سازمان اطلاعات خارجی انگلیس (امآی6) و موسسه اطلاعات و عملیات ویژه خارجی اسرائیل (موساد) در پروژهای به نام «لانه زنبور» زمینه شکلگیری داعش را فراهم کردند.بر اساس افشاگریهای اسنودن، پروژه عملیات شکلگیری داعش که با نام رمز «لانه زنبور» بین این سه طرف کلید خورد با هدف حمایت از اسرائیل انجام گرفت و مقرر شد ساختاری با شعارهای دینی بسیار افراطی در منطقه شکل گرفته و گسترش یابد.
شاید هیچ کدام از اسناد و مدارکی که نشان میدهد داعش ساخته و پرداخته آمریکاست به اندازه اظهارات «دونالد ترامپ» رئیسجمهور کنونی آمریکا نباشد؛ وی در کوران تبلیغات ریاست جمهوری، «باراک اوباما» و «هیلاری کلینتون» رئیسجمهور و وزیر خارجه وقت آمریکا را به دلیل ظهور داعش به باد انتقاد گرفت و صراحتا گفت: آنها یک مشت متقلب هستند. آنها داعش را به وجود آوردند. کلینتون با اوباما داعش را به وجود آورد.
جنگ 33 روزه!
ریشههای فتنه بزرگ داعش در عراق و سوریه را باید در شکست بزرگ رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه در سال 2006 جستوجو کرد. وقتی جنگ 33 روزه علیرغم تمهیدات زیاد طرفهای بینالمللی و منطقهای، با شکست کامل و پرطنین رژیم اسرائیل به پایان رسید، کمیتهای مرکب از عناصر کارکشته نظامی، اطلاعاتی، سیاسی و قضایی به ریاست قاضی «وینوگراد»- شکل گرفت، که پس از یک سال بررسی و تمرکز روی عوامل مهم شکست، این جمعبندی را ارائه کرد که سوریه و کمکهای خاص نظامی و پشتیبانی سرزمینی آن، کلید پیروزی حزبالله و شکست جبهه منطقهای- بینالمللی (حامی اسرائیل) بوده است. از این رو، راه برونرفت از این موضوع و بازگرداندن برتری امنیتی- نظامی اسرائیل، «تغییر بنیادی» در سوریه ارزیابی شد و در دستور کار قرار گرفت. براساس «رهیافت استراتژیک» کمیته وینوگراد، تغییر در سوریه در دستور کار قرار گرفت و به زودی طرح پیچیدهای تهیه شد، تشکیل «گروههای شبه مذهبی تروریستی» در کانون این طرح مشترک بود و براساس آن منطقه بسیار بزرگی از استان جنوبی فلسطین- بئرالسبع- برای تربیت و تدارک گروههای ارهابی در نظر گرفته و فعال شده بود.
در این بین رژیم سعودی نیز تامین مالی هزینه آموزش دهها هزار نفر و آموزشهای عقیدتی جوانانی که از کشورهای مختلف و به ویژه از دو کشور عراق و سوریه جذب میشدند را به عهده گرفت. در این میان همان «شیوخ وهابی» که در حین جنگ 33 روزه حتی دعای مسلمانان برای پیروزی حزبالله براسرائیل را حرام اعلام کرده بودند دست به کار شدند و انواع «تجویزهای دینی» را به جوانان تحت تعلیم آموختند که یکی از این تجویزها «استفاده از هر امکان و به هر شیوه برای غلبه بر شیعیان و سنیهای مخالف خود» بود. ارتشهای اسرائیل و آمریکا آموزشهای نظامی، اطلاعاتی، مخابراتی و مدیریتی این گروه را در دست گرفتند و مدتهای مدیدی را صرف آن کردند تا جایی که بعدها در سال 2014 یک فرمانده نظامی صهیونیست در کانال 10 تلویزیون این رژیم اعلام کرد یک نفر از این نیروها توان عملیاتی ده افسر ارتش اسرائیل را دارد.
همزمان با انتشار گزارش وینگوگراد(2007) هسته اصلی گروه تروریستی داعش نیز ایجاد شد و با فرار مشکوک بغدادی از زندان، همه چیز برای فتنه بزرگ مهیا گردید. در این زمان، گروه تروریستی تازه شکل گرفته نیز به فضای حیاتی برای خود نیاز داشت که آن نیز فراهم شد. از سال 2010 همه چیز برای رسیدن به «تغییر سوریه» آماده شده بود، اما آغاز پروژه به «زمانی مناسب» موکول شد. وقوع تحولات سیاسی در منطقه عربی که از اواخر آذر 1389 از تونس آغاز شده و به زودی بسیاری از کشورهای عربی را در برگرفته بود، فرصت مناسبی را برای کلیدزدن ماجرا در سوریه فراهم کرد. آمریکاییها به همراه بعضی از همسایگان سوریه و طیفی از رژیمهای عربی، با استفاده از عناصر کارآزموده و چند لایه تغییر در سوریه را کلید زدند.
یک سال پس از آغاز تحولات حوزه عربی، تغییر در سوریه ابتدا از لبه سیاسی، سپس از لبه امنیتی و دست آخر با ترکیب این دو و ضمیمه شدن آنها به لبه نظامی، شروع و به فاصله کمی بخش اعظم سوریه دستخوش عملیات سنگین گروههای شبه نظامی مخالف بشار اسد شد و خود این موضوع به تنهایی از آمادگی زیاد عملیاتی در طرف مقابل حکایت میکرد. روند پیشروی داعش و سایر گروههای تروریستی در سوریه ادامه داشت، تا اینکه حدود 15 ماه بعد، حزبالله اولین ضربه سخت نظامی را در منطقه «القصیر» واقع در شمالغرب استان حمص به داعش و دیگر گروه تروریستی موسوم به «جبهه النصره» وارد کرد و نشان داد در جنگ دست برتر دارد. آزادی «یبرود» که در منطقه قلمون سوریه واقع شده است، حدود نه ماه پس از آزادی القصیر روی داد. این پیروزیها برتری حزبالله در جنگ را تثبیت کرد و از این زمان بود که مقامات ارشد ارتش صهیونیستی در مورد احتمال غلبه حزبالله بر گروههای تروریستی در سوریه هشدار دادند.
پدیدآورندگان و مدیران اصلی داعش چاره را در کشاندن داعش به عراق دانستند، چرا که از نظر آنان از یک سو عراق شرایطی داشت که این گروه میتوانست به سرعت بر بخش وسیعی از این کشور مسلط شود و از سوی دیگر، تصرف مناطق عراقی هممرز با سوریه، مانع استفاده جبهه مقاومت از جغرافیای عراق برای کمک به دولت و ارتش سوریه ارزیابی میشد. حامیان داعش همچنین، معتقد بودند که حزبالله از مرزهای ملی خود، خیلی دور نمیشود و به عراق نخواهد آمد. از این رو نزدیک به سه ماه پس از شکست داعش و النصره در جنگ یبرود،اشغال استانهای سنینشین غربی و شمالی عراق کلید خورد و در 20 خرداد 1393 چهار استان الانبار، صلاحالدین، نینوا و دیاله تقریباً به طور همزمان، به اشغال داعش درآمدند و دو استان بغداد و کرکوک نیز در معرض خطر قرار گرفتند.
بغداد در آستانه سقوط
گروه تروریستی داعش شاید تا قبل از تصرف موصل، از سوی بسیاری، زیاد جدی تلقی نمیشد اما در ژوئن 2014 ظرف سه روز، 108 هزار کیلومتر مربع معادل 40 درصد از اراضی عراق شامل چهار استان، به اشغال داعش درآمد و این گروه تروریستی تا پشت دیوارهای بغداد رسید.با توجه به پیشروی غافلگیرانه و سریع عناصر داعش در عراق، این کشور در آستانه یک نسل کشی کم سابقه فرقهای و تخریب حرمهای مطهر در سامرا، کربلا، نجف و کاظمین قرار داشت، تا اینکه مرجعیت دینی عراق با فتوای تاریخی «جهاد کفایی»، عراق در شرف غرق شدن را نجات داد.
در 13ژوئن 2014 شیخ «مهدی کربلایی» نماینده آیتاللهالعظمی «سید علی سیستانی»، مرجع عالی شیعیان عراق در خطبههای نماز جمعه کربلا گفت: «واجب است شهروندانی که قادر به حمل سلاح هستند، از کشور، ملت و مقدسات خود دفاع کنند و داوطلبانه برای این هدف مقدس به نیروهای امنیتی بپیوندند.» و این فتوای تاریخی، موجی از حضور مردم در جبهههای نبرد با داعش را ایجاد کرد. پس از آن، هزاران نفر از جوانان عراقی با ثبتنام در نیروهای موسوم به (حشدالشعبی)، به نیروهای مسلح در عراق پیوستند.هر چند اکثر نیروهای حشد شعبی را شیعیان تشکیل میدهند، اما در بین آنها، نیروهای بسیج سنی مذهب، مسیحی و ایزدی نیز حضور داشته و دارند.
جمهوری اسلامی ایران نیز در همین برهه حساس بود که به گفته مقامهای عراقی، با ایجاد یک پل هوایی، سلاح ذخیره شده خود را به عراق ارسال کرد و بدین ترتیب، تسلیح نیروهای بسیج مردمی آغاز شد و برنامه اولیه دفاع از بغداد و عدم اعطای فرصت به داعش برای ورود به بغداد شروع شد.گروه تروریستی داعش در این تاریخ در کمربند بغداد حضور داشت و تا حرم مطهر امامین کاظمین در شمال بغداد حدود هفت کیلومتر فاصله داشت که حتی با خمپاره بارها حرم را هدف قرارداد اما هرگز هیچ یک از خمپارهها به حرم اصابت نکردند. و از این تاریخ به بعد بود که داعش روی خط سقوط قرار گرفت و مناطق تحتاشغال خود را یکی پس از دیگری در عراق و سوریه از دست داد.
ماجرای رمادی
اما در جریان تصرف پیدرپی مناطق تحت اشغال داعش توسط ارتش و نیروهای بسیج مردمی عراق، ماجرای سقوط عجیب و غریب شهر رمادی و تصرف آن توسط داعش شنیدنی است. ماجرایی که پیوند و ارتباط مستقیم بین داعش و آمریکا را ثابت میکند. این ماجرا، بسیاری از کارشناسان را به این تحلیل رهنمون کرد که آمریکا و داعش هر دو در یک جبهه قرار دارند. ماجرا از این قرار بود که چندین روز پس از آزادسازی تکریت، داعش در یک عملیات بزرگ، توانست شهر رمادی را تقریبا بدون مقاومت نیروهای مدافع شهر،اشغال کند و این باعث شد که پیروزی بزرگ ملت عراق بر داعش در «تکریت» خیلی زود فراموش شود. گفته میشد در جریان عملیات داعش در رمادی، حدود 500 تن از نیروهای امنیتی شهر به داعش پیوسته و برخی مسئولان هم خیانت کرده بودند. شهر رمادی مرکز استان الانبار عراق (بزرگترین استان این کشور) است.
این شهر 15 مه سال 2015 سقوط کرد، تا عملا فاز تهدید پایتخت، وارد مرحله جدیدی شود. درباره سقوط رمادی، این سؤال مطرح شد که چطور شهری با این اهمیت و نزدیکی به پایتخت عراق، این قدر سریع سقوط کرده و هیچ نیروی داخلی و خارجی، از تدارک داعش برای این عملیات، اطلاع نداشته است؟ ارتش و نیروهای مردمی در شمال سامرا، به شدت درگیری تامین امنیت تکریت و پاتکهای داعش به شهر بودند و قاعدتا تمرکز اصلی با تجهیزات و پشتیبانی لازم، معطوف این شهر بوده است. اما یک پایگاه فعال نظامی و بسیار کلیدی هم در آن منطقه هست که «عین الاسد» نام دارد، پایگاهی که فقط در آن نیروهای خارجی حضور دارند و کل پایگاه تحت مدیریت نیروهای آمریکایی است. پایگاه عین الاسد، یکی از بزرگترین پایگاههای آمریکا در کشور عراق است و در زمان عملیات تروریستی داعش، در این پایگاه نیروی هوایی، تفنگداران دریایی، یگان امداد رسان ارتش آمریکا و... حضور داشتند و در عین حال، همواره این پایگاه میزبان مستشاران خارجی به خصوص استرالیاییها نیز بوده است. فاصله شهر رمادی با پایگاه عین الاسد، نزدیک به 80 کیلومتر است و قاعدتا باید آمریکا در زمان حمله گسترده داعش به شهر رمادی، از این حمله خبر داشته باشد، چرا که کاروان بزرگی از نیروها و تجهیزات داعش قریب به 300 کیلومتر را با خودرو و از جاده اصلی و با عبور از شهرهای «الرطبه» طی کرده و به دروازههای شهر رمادی رسیده بودند.
جالب اینجاست که آمریکاییها هیچ واکنشی نسبت به این عملیات نشان نداده و علیرغم درگیری شدید نیروهای مردمی اعم از شیعه و سنی با تهاجم گسترده داعش به شهر، هیچ پروازی اعم از بالگرد و جنگنده برای کمک به نیروهای مدافع شهر، انجام نشد. این موضوع در آن زمان در عراق و منطقه بسیار بازتاب پیدا کرده بود. آمریکا با همه توان نظامی و اطلاعاتی خود در عراق و وجود پایگاه هوایی عین الاسد، ساعتها حرکت کاروان عظیم خودروهای تروریستهای داعش در جاده منتهی به رمادی را ندیده و یا اقدامی در جهت کمک به نیروهای دولتی و مردمی برای مقابله با داعش در نبرد رمادی نکرده بود. چند صباحی گذشت و پایگاه خبری «بلومبرگ» گزارشی مهم منتشر و به نقل از مقامات اطلاعاتی و امنیتی آمریکا اعلام کرد که آمریکا از این حمله اطلاع داشته است.
در گزارش بلومبرگ به نقل از یک مقام اطلاعاتی - امنیتی آمریکا آمده بود: اطلاعات قابل توجهی از برنامه حمله داعش به رمادی در اختیار داشتیم....؛ قبل از سقوط شهر رمادی ناظر تجمع ستیزه جویان، خودروها و ادوات جنگی سنگین داعش در حاشیه شهر رمادی بودیم اما دستوری برای اجرای حملات هوایی علیه کاروان صادر نشد. این نشان میداد که آمریکاییها از تجهیز، آمادهسازی و حرکت تروریستها به سمت رمادی، خبر داشتند ولی تعمدا هیچ کمکی به ارتش و نیروهای مردمی برای مقابله با داعش نکردند و داعش هم اقدامی علیه پایگاه بزرگ آمریکا نکرد، چیزی که مدتها بعد سردار «قاسم سلیمانی» هم به آناشاره کرده است؛ سردار سرلشکر سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در اوایل خرداد ماه سال 94 در یک همایش در کرمان، طی سخنانی گفته بود: آقای اوباما، فاصله پایگاه اسد که هواپیماهای آمریکا در آنجا مستقر هستند با رمادی چند کیلومتر است؟ چطور میشود شما هیچ اقدامی نکنید، این جز شریک بودن در توطئه و ضلعی از توطئه نیست.
وعده صادق
چنانکه گفته شد با شکل گیری الحشدالشعبی و سازماندهی نیروهای داوطلب مردمی، دولت عراق نیز از حالت بینظمی و سردرگمی که در نتیجه شکست این نیروها در نینوا در برابر داعش دچار آن شده بود، خود را بازیافت و ساماندهی مجدد نیروهای مسلح عراق آغاز شد.بعد از این تاریخ بود که پیروزی مکرر نیروهای مسلح و الحشدالشعبی عراق بر داعش شروع شد. و مناطق تحت سلطه داعش از سال 2015 تا 2017 یکی پس از دیگری در سوریه و عراق آزاد شد .اوضاع به نفع مقاومت در عراق و سوریه بود که داعش در یک عملیات غافلگیرانه در هفتم اوت 2017 (16 مرداد 96) به یکی از پایگاههای مقاومت در منطقه «التنف» در شرق سوریه و نزدیک مرز عراق حمله کرد، این حمله که منجر به شهادت تعدادی از مستشاران ایرانی و اسارت یکی از آنها به نام «محسن حججی» شد. داعش سپس تصاویر اسارت محسن حججی را پخش میکند و 2 روز بعد هم او را به طرز فجیعی به شهادت میرساند.
پخش تصاویر اسارت و شهادت این سرباز دلاور جوش و خروخش عجیبی در ایران به راه انداخت و تشییع بسیار بزرگی نیز برای شهید حججی برگزار شد به دنبال شهادت حججی، همه اعم از فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی - امنیتی از «انتقامِ سخت» سخن میگفتند. اما معلوم نبود این انتقام چیست، تا اینکه سرانجام سردار«قاسم سلیمانی» طرح خودرا برای گرفتن انتقام خون شهید حججی اعلام کرد. سردار سلیمانی 30 شهریور ماه سال جاری در یک سخنرانی در شهر لنگرود اعلام کرد: « ما انتقام خواهیم گرفت و ما باید به وعده خودمان صادق باشیم؛ آن انتقام کمتر از سه ماه دیگر، اعلام پایانِ داعش و حکومتش در این کره خاکی خواهد بود. ما ضربات خودمان را قاطعانه و بدون وقفه ادامه خواهیم داد، برای اینکه سه ماه را به دو ماه تبدیل کنیم، تا این شجره خبیثه و این غده سرطانی خطرناکِ ساخته شده به دست آمریکا و اسرائیل را ریشهکن میکنیم و جشن آن را در ایران و در بین همه منطقه اعلام خواهیم کرد.»
بعد از این سخنان بود که درگیریهای محور مقاومت در عراق و سوریه با داعش شدت گرفت و شهرهای باقی مانده یکی پس از دیگری آزاد شدند تا اینکه سرانجام ارتش و نیروهای مردمی عراق با شکست داعش در شهرستان «راوه» - (استان الانبار)، رسما پایان داعش را در این کشور اعلام کردند. اما سوریه ماند و شهر بوکمال در شرق استان دیرالزور؛ این شهر که آخرین دژ داعش در سوریه و آخرین شهری بود که تحتاشغال داعش بود، اهمیت زیادی داشت، لذا عملیات گستردهای برای آزادسازی آن آغاز شده و این شهر توسط نیروهای مقاومت آزاد شد اما چند روز بعد دوباره داعش توانست به بخشهایی از این شهر رخنه کند تا اینکه عملیات بزرگ دیگری طرح ریزی شد و سردار سلیمانی شخصا به بوکمال رفت تا بر روند اجرای این عملیات نظارت کند و آنطور که رسانهها اعلام کردند، سردار سلیمانی فرماندهی این عملیات را شخصا برعهده داشت.نهایتا پس از اجرای یک عملیات چند روزه، شهر بوکمال آزاد شد و شبکههای خبری ورود پیروزمندانه سردار سلیمانی به آخرین شهر تحت تصرف داعش را منتشر کردند و عملا وعده سردار سلیمانی که گفته بود سه ماه دیگر یا کمتر از سه ماه دیگر، «پایانِ داعش و حکومتش در این کره خاکی را اعلام خواهیم کرد» محقق شد.
پسا داعش
پایان سیطره داعش را بر عراق و سوریه نمیتوان تنها شکست این گروه تروریستی قلمداد کرد بلکه این شکست را شکست سهمگین جبهه چهار جانبه غربی - عربی- عبری- تکفیری مقابل جبهه مقاومت با محوریت ایران باید دانست. از سوی دیگر پایان سیطره داعش در سوریه و عراق را نباید پایان اقدامات تروریستی عناصر داعش در منطقه و جهان دانست. بسیاری از تحلیلگران معتقدند ریشهکن شدن داعش نیازمند فعالیتهای اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی فراگیر در کنار مبارزات نظامی است، تا علاوهبر نابودی شاکله این گروه تروریستی، فرهنگ تروریستی و تکفیری داعش نیز به بن بست برسد.
داعش هم اکنون سرزمینی ندارد که پرچم سیاه خود را در آن بالا ببرد ولی هزاران سلفی - تکفیری در سراسر دنیا هنوز خود را منتسب به این شجره خبیثه میدانند و بعد از این، احتمالاً شاهد اقدامات تروریستی این گرگهای تنها خواهیم بود و حتی دولتهایی مثل عراق، سوریه، افغانستان، لیبی، مصر و برخی کشورهای آفریقایی اگر حواس خود را جمع نکنند و حاکمیت سرزمینی خود را بر تمام قلمروی خود اعمال نکنند، ممکن است عناصر داعشی دوباره تحت همین عنوان و یا تحت عنوان نام دیگری، مجدداً سازماندهی شده و مناطقی را تحتاشغال خود درآورند.
اما نکته بعدی که جای سؤال دارد این است که «ابوبکر بغدادی» کجاست؟ بعد از تصرف آخرین دژ داعش این سؤال مهم مطرح است که او اکنون کجا پنهان شده است و چرا در مورد اوضاع کنونی هیچ واکنش نشان نمیدهد؟ ناگفته پیداست که وی حاوی اطلاعات بسیار با ارزشی درباره عناصر، فرماندهان، منابع نظامی و مالی، حامیان منطقهای و بینالمللی این گروه تروریستی است و جبهه مقاومت باید به سرعت دست به کار شده، او را قبل از آنکه به دست دولت آمریکا بیفتد یا مثل بن لادن کشته شود، زنده دستگیر کنند. البته اگر تا کنون کشته نشده باشد.
سؤال بعدی این است که راهبرد جبهه شکست خورده تروریستها و حامی تروریسم در مقابل محور مقاومت (بعد سقوط داعش) چه خواهد بود؟ به نظر میرسد بعد از این، ما شاهد تغییر راهبرد این محور در منطقه غرب آسیا خواهیم بود و نشانههای آن نیز اکنون در حال ظهور است. برخی از محورهای این راهبرد را میتوان به ترتیب زیر ذکر کرد:
1. تلاش برای نزدیکی بیشتر اعراب و اسرائیل و علنی شدن روابط رژیم اسرائیل با کشورهای مرتجع منطقه مثل عربستان، بحرین و امارات و تشکیل ائتلافی جدید با حضور آمریکا برای مقابله با دشمن مشترک؛
2. حمله به بازوی اصلی ایران در منطقه یعنی حزبالله و قراردادن آن در لیست سازمانهای تروریستی، خلع سلاح یا نابودی آن؛
3. حضور در شمال و شمال شرق سوریه (مناطق تحت تصرف کردها) و تشکیل حکومت محلی جدیدی در این مناطق که وابسته به دولت «بشار اسد» نباشدو تبدیل آن به محلی جدید برای رشد و تکثیر تروریسم سلفی - تکفیری؛
4. اعمال فشارهای گسترده سیاسی و اقتصادی و وضع تحریمهای شدید علیه سپاه و نهادهای انقلابی کشور به بهانههایی چون برد موشک، حمایت از تروریسم و...
5. رو در رویی مستقیم بازیگران اصلی، با ایران به دنبال شکست و قطع شدن بازوهای جنگ نیابتی؛
6. تلاش برای ترور فرماندهان ارشد جبهه مقاومت در ایران ،عراق و سوریه که جنگ علیه محور عبری-عربی-غربی -تکفیری را به پیروزی رساندند.
روز شمار داعش
- سال 2004: اولین هستههای گروه موسوم به «دولت اسلامی عراق» به رهبری فرمانده القاعده در این کشور، تشکیل میشود و سپس در همین سال، ابومصعب الزرقاوی، تشکیل القاعده عراق را اعلام میکند. هستههای اولیه القاعده در عراق را، گروه تروریستی موسوم به «توحید و جهاد» شکل دادند.
- سال 2006: شاخه القاعده در عراق ضمن اتحاد با چند گروه تکفیری دیگر، «مجلس شورای مجاهدین» را تشکیل میدهد. ابومصعب الزرقاوی کشته شده و ابوحمزه المهاجر (ابوایوب المصری) رهبر جدید القاعده در عراق میشود. در اکتبر همین سال مجلس شورا به همراه چند گروه مسلح و تروریست دیگر گروه موسوم به «دولت اسلامی عراق» را تشکیل داده و ابوعمر بغدادی را به عنوان سرکرده خود تعیین میکنند.
- سال 2010: آوریل 2010 ابوعمر بغدادی و ابوحمزه المهاجر دو رهبر گروه موسوم به دولت اسلامی عراق کشته میشوند. مدتی بعد سران این گروه، ابوبکر بغدادی را به عنوان سرکرده جدید خود تعیین میکنند. در آن مقطع ابوبکر بغدادی فرد چندان شناخته شدهای نبود. برخی اسناد منتشر شده نشان میدهد که او زندانی آمریکاییها بوده است و پس از مرگ رهبران القاعده عراق به طور مشکوکی آزاد شده و بلافاصله رهبر جدید گروه تروریستی دولت اسلامی عراق میشود.
- سال 2011: آشوب داخلی در سوریه آغاز میشود. این آشوبها، میدان مناسبی برای رشد القاعده و حضور نیروهای تحت امر ابوبکر بغدادی در سوریه را فراهم کرد. جبهه النصره نیز به عنوان یکی از اولین گروههای معاند نظام سوریه اعلام موجودیت کرد و فاز اعتراضات مردمی را به فاز نظامی تغییر داد.
- سال 2013: آوریل 2013 ابوبکر بغدادی سرکرده «دولت اسلامی در عراق» در پیامی صوتی ادغام «جبهه النصره» و «دولت اسلامی در عراق» را اعلام کرد و بدین ترتیب گروه «دولت اسلامی عراق و شام» شکل گرفت. داعش شهر رقه را که پیش از این در تصرف معاندان دولت سوریه بود، پایتخت رسمی خود اعلام کرد. از آن زمان تحولات به سرعت پیش رفت و همزمان با اقدام نظامی در سوریه، داعش به مناطق وسیعی از عراق نیز حمله کرد.
- سال 2014: مهمترین موفقیت داعش در این سال تصرف موصل و تکریت دو شهر مهم عراق بود. آنها در ماههای بعد نیز پیشرویهای زیادی داشته و تا یک سال بعد حدود نیمی از خاک سوریه و بخشهای شمال غربی عراق را به تصرف خود گرفتند. داعش پس از این پیروزیها، ابوبکر بغدادی را «خلیفه یا رهبر همه مسلمانان جهان» خواند و با تغییر نام خود به «دولت اسلامی» نشان داد در رویای تسلط بر قارههاست. تشکیل حشدالشعبی براساس فتوای آیتالله سیستانی و حمایتهای جمهوری اسلامی ایران، روند جنگ با داعش را تغییر داد.
- سال 2015: پیشروهای ارتش تازه سازماندهی شده عراق، روند چشمگیری به خود گرفت. داعش از تکریت رانده شد و این، اولین پیروزی بزرگ ارتش عراق از آغاز درگیریها بود. البته یک ماه بعد رمادی به دست داعش افتاد اما بعد از گذشت کمتر از یک ماه عملیات باز پسگیری استان الانبار آغاز شد. الرمادی در کمتر از یک سال آزاد شد و در تمام این پیروزیها حضور نیروهای حشدالشعبی و رزمندگان ایرانی به فرماندهی سردار سلیمانی به چشم میخورد.
- سال 2016: پیروزیهای ارتش عراق در این سال سرعت گرفت؛ داعش از فلوجه در 50 کیلومتری بغداد بیرون رانده شد و بلافاصله عملیات باز پس گرفتن موصل آغاز گردید. با گذشت یک ماه از خروج داعش از فلوجه، ارتش عراق وارد شرق موصل شد و سرعت پیشرویها فراتر از انتظار میشود و مدتی بعد راه ورود و خروج داعش به غرب موصل قطع شده و عملا این گروه در موصل به محاصره در میآید.
- سال 2017: با پیروزیهای چشمگیر ارتش عراق و سوریه و نیروهای مقاومت و رزمندگان ایرانی، سیطره داعش بر برخی مناطق عراق و سوریه پایان یافت. پس از آزادسازی مناطقاشغالشده موصل، تدمر، تلعفر، القائم و راوه در عراق و مناطق مهمی همچون شهر بوکمال (یکی از سه شهر بزرگ استان بیابانی دیرالزور سوریه)، دیگر عمر نظامی و جغرافیایی این گروه تروریستی هم به پایان رسید.
http://kayhan.ir/fa/news/119849
ش.د9603668