(روزنامه اطلاعات ـ 1396/07/01 ـ شماره 26825 ـ صفحه 12)
واشنگتن و معادلات امنيتي شبه قاره تداوم يا تحول؟
ایالات متحده آمریکا در هفت دهه گذشته کوشیده است در راستای تحقق اهداف خود در منطقه جنوب آسیا و شبه قاره رویکردی به نسبت متوازن را در قبال هند و پاکستان در پیش گیرد. اعلام راهبرد تازه واشنگتن در افغانستان اما نمایشی از ترجیح همکاری با دهلی نو و هشدار ترامپ به اسلام آباد بود و تداوم این وضعیت تغییراتی را در معادلات منطقه به وجود خواهد آورد.
به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، پرده برداری «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا از راهبرد تازه واشنگتن در افغانستان، افزون بر رهبران کابل با حساسیت بالایی مرکز توجه اسلام آباد و دهلینو قرار گرفت هر چند به نوشته برخی رسانهها، مقامات دو کشور شبه قاره پیش از این از سوی آمریکاییها در جریان سیاستهای تازه در افغانستان قرار گرفته بودند. ترامپ سی ام مردادماه در پایگاهی مجاور گورستانِ محل دفن شمار زیادی از سربازان کشته شده در جنگ افغانستان، استراتژی تازه آمریکا در این کشور را اعلام و تصریح کرد:کاخ سفید دیگر ملت سازی را در حوزه عمل تروریستها دنبال نمی کند و تنها به فکر نابودی آنها است.رییس جمهوری آمریکا تصریح کرد: برخلاف برداشت و خواست اولیه وی برای خروج نیروهای این کشور از افغانستان، تهدید ناشی از پرشدن خلاء نظامیان آمریکا از سوی طالبان و دیگر گروههای تروریستی سبب شده تا وی ضمن بازنگری در تصمیم خود، تقویت این نیروها را تدارک ببیند.ترامپ با اشاره به حمایت واشنگتن از دولت کابل و ضرورت تامین امنیت افغانستان یادآور شد تعهد آمریکا در این زمینه نامحدود و به شکل چک سفید امضا نیست .
جایگاه هند و پاکستان در راهبرد تازه آمریکایی
راهبرد تازه ترامپ تنها شامل سیاستهای واشنگتن در قبال افغانستان و محدود به تقویت نیروهای نظامی آمریکا در این کشور نبود بلکه رهبران هند و پاکستان را نیز مخاطب قرار می داد. ترامپ با تاکید بر شراکت کلیدی واشنگتن و دهلی نو در امور اقتصادی و امنیتی، به شکلی صریح خواستار مشارکت گسترده تر هند در بازسازی و تامین امنیت افغانستان شد و نقش هند را در این زمینه مثبت، سازنده و پراهمیت دانست. در مقابل، ترامپ با انتقاد شدید از نقش پاکستان در روند مبارزه با تروریسم از این کشور خواست چرخشی اساسی در این زمینه به وجود آورده، تعهد خود را به مدنیت،صلح و نظم نشان دهد و از وضعیت پناهگاه برای تروریستها خارج شود. به گفته رئیس جمهوری آمریکا این کشور میلیاردها دلار به پاکستان برای مبارزه با تروریسم کمک کرده ولی این کمکها در نهایت به کشته شدن شهروندان آمریکایی انجامیده است.یک روز پس از سخنان ترامپ، «رکس تیلرسون» وزیر امور خارجه آمریکا در ساختمان این وزارتخانه با یادآوری پیشینه مثبت روابط با پاکستان گفت:اکنون اعتماد میان دو کشور از میان رفته است. به گفته تیلرسون تداوم روابط واشنگتن- اسلام آباد در گروی تغییر سیاستهای پاکستان و اعتمادسازی این کشور است.با توجه به اظهارات تند مقامهای آمریکایی درباره نقش پاکستان در افغانستان و استقبال آنان از گسترش نفوذ هند،برخی تحلیلگران از امکان برهم خوردن موازنه سنتی سیاست آمریکا در شبه قاره سخن به میان آورده و ایجاد معادلاتی تازه را محتمل می دانند.
پیشینه سیاست آمریکا در شبه قاره و نشانههای تحول در آن
اعتراض آمریکا به ناهمسویی کامل پاکستان با نیروهای ائتلاف ضدطالبان و القاعده و تقویت گمانههایی مبنی بر همکاری دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و حتی بخشی از دولت اسلامآباد با طالبان و گروههای تکفیری مسلح چون شبکه «حقانی» در دولت «باراک اوباما» نیز چالشهای بسیاری را در مناسبات دو کشور به وجود آورد. در این دوره، عملیات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در مناطق قبایلی سرحد با افغانستان بر شدت این چالشها افزود و ادعای برخی رسانهها در زمینه انتقال اطلاعات فعالیتهای هسته ای پاکستان به هند از سوی آمریکا و همچنین همکاری دستگاه اطلاعاتی پاکستان با القاعده و اختفای محل اقامت «بن لادن» رهبر پیشین این گروه به گسترش بی اعتمادی متقابل انجامید. با این حال دولت اوباما کوشید تا به نوعی توازن را در روابط با هند و پاکستان حفظ و از گرایش به یک طرف و دوری از طرف دیگر بپرهیزد. این توازن به خصوص در زمینه حضور و اثرگذاری هند و پاکستان در عرصه تحولات افغانستان ملموس تر بود. پیش از این نیز آمریکاییها در جنگهای هند و پاکستان ( از سال 1949 تا 1971) کوشیدند مسیری میانه را در پیش گیرند. سیاست آمریکا در قبال شبه قاره در سالهای استقلال پاکستان از هند در سال 1947 ریشه دارد؛ زمانی که آمریکا با پیشدستی بر اتحاد جماهیر شوروی، پاکستان را در زمره متحدان خود در جنگ سرد قرار داد و به این ترتیب این کشور به یکی از حلقههای زنجیره ضدکمونیستی آمریکا در پیمانهای «سیتو» و «سنتو» تبدیل شد. در مقابل، پاکستان سالها از حمایتهای نظامی و اقتصادی آمریکا بهره برد. در ادامه، تکاپوی واشنگتن در برابر حمله سال 1979 شوروی به افغانستان بر اهمیت همکاری با پاکستان افزود.
پایان جنگ سرد اما پایانی بر اهمیت پاکستان برای آمریکا بود و در دهه 90 میلادی روابط دو کشور دچار رخوت شد. گسترش نفوذ القاعده و روی کار آمدن طالبان در افغانستان، حملات 11 سپتامبر و سپس هجوم نیروهای ائتلاف به افغانستان بار دیگر پاکستان را مورد توجه ویژه آمریکا قرار داد تا جایی که این کشور از سال 2002 تاکنون حدود 14 میلیارد دلار بودجه مبارزه با تروریسم را دریافت داشته است.اکنون اما برخی رسانهها چون «فارین پالیسی» گزینه قطع کمکهای آمریکا به پاکستان را بسیار محتمل و جدی دانسته و از خواست دولت ترامپ برای فشار بر پاکستان خبر داده اند. از دید رئیس جمهوری محاسبه گری چون ترامپ، علاوه بر 2400 کشته و 700 میلیارد دلار هزینه 16 سال جنگ در افغانستان، سرمایهگذاری برای جلب همکاری کشوری به زعم او غیرقابل اعتماد چون پاکستان به صرفه نیست و مناسبات دوجانبه را باید با چاشنی فشار و تهدید به پیش برد. در مقایسه با پاکستان، ترامپ به هند به چشم شریکی سودآور مینگرد و خواستار گسترش همکاریها با دهلی نو است.
اوایل تیرماه امسال بود که ترامپ در دیدار با نخست وزیر هند که به آمریکا سفر کرده بود تصریح کرد روابط هند و آمریکا هیچگاه بهتر از این نبوده است. اعلام چند ماه پیشِ رئیس شورای تجارت هند و آمریکا هدفگذاری تجارت 500 میلیارد دلاری هم نشان داد آمریکا به دنبال پی ریزی شراکت راهبردی با این کشور بزرگ جنوب آسیا است.بر هم خوردن توازن در روابط آمریکا با هند و پاکستان از دید برخی تحلیلگران ممکن است برخلاف تصور رهبران کاخ سفید به افزایش بی ثباتی در افغانستان منجر شود. همچنین دوری پاکستان از آمریکا به باور شماری از ناظران به معنی نزدیکی بیشتر اسلامآباد به پکن خواهد بود. در این صورت شاهد ایجاد موازنههایی جدید در شبه قاره و جنوب آسیا خواهیم بود که تضمینی برای همخوانی آن با منافع و اهداف آمریکا وجود ندارد.
مزاحمت برای چین و روسیه
ترامپ قصد دارد با کشاندن ناامنی به شمال افغانستان و گسیل نیروهای داعش از سوریه و عراق به این منطقه برای چین و روسیه مزاحمت ایجاد کند و هزینه رشد اقتصادی و تمرکز انرژی در منطقه را بالا ببرد .به گزارش خبرگزاری مهر، «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری آمریکا استراتژی جدید این کشور برای افغانستان را اعلام کرد که این استراتژی علاوه بر افغانستان کشورهای دیگر نظیر هند و پاکستان را نیز در برمیگرفت و در واقع به نحوی تهدیدی برای پاکستان و ترغیبی برای هند جهت ایفای نقش موثرتر در ایجاد صلح و ثبات در افغانستان بود.این راهبرد جدید با واکنشهای مختلفی در داخل و خارج از افغانستان نیز رو به رو شد، در این باره خبرنگار مهر گفتگویی با «سلیمان زارع» کارشناس و تحلیلگر مسائل شبه قاره انجام داده که در ادامه از نظر می گذرد.
سلیمان زارع در این باره گفت: دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در حالی ۳۰مرداد در یک سخنرانی زنده سیاستهای مبارزه با تروریست در پاکستان را زیر سوال برد و از کمکهای آمریکا به پاکستان به عنوان یک اهرم فشار یاد کرد که وی در داخل آمریکا با فشارهای فراوانی از سوی مخالفانش درباره سیاستهای داخلی و خارجی روبرو است.وی افزود: بروز اختلاف بر سر سیاستهای مبازره با تروریسم بین پاکستان و آمریکا باعث شده تا ترامپ به طور مستقیم به پاکستان هشدار دهد که از حمایت از تروریسم دست بردارد. اکنون این اظهارات علیه کشوری اعلام می شود که از قبل به عنوان متحد خارج از ناتوی آمریکا یاد می شد. این اظهارات ترامپ همچنین در حالی است که پاکستان بعد از استعفای «نواز شریف» نخست وزیر سابق این کشور با خلا قدرت و مدیریت مواجه است؛ لذا این شرایط پاکستان باعث شده تا «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا به جای ملاقات با همتای سیاسی و دیگر مقامات سیاسی پاکستان با فرماندهان ارتش پاکستان دیدار و این سیاست جدید ترامپ را ابلاغ کند که حمایتی آشکار از نظامیان در پاکستان قلمداد می شود.
این تحلیلگر مسائل شبه قاره ادامه داد: در واقع افکار عمومی آمریکا و جهان اکنون تنها در باره سیاستهای جدید دونالد ترامپ با پاکستان مواجه نیستند بلکه در پی پشت پا زدن به بسیاری از سیاستهای «باراک اوباما» رئیس جمهوری پیشین این کشور و دستاوردهای دمکراتها در داخل وخارج از آمریکا مواجهند. ترامپ با این تصمیم سیاستهای داخلی و خارجی اوباما را زیر سوال برد. درباره سیاست داخلی می توان به تلاشهای اوباما برای اصلاحات مالیاتی و طرح قانون بیمه همگانی اشاره کرد و در سیاست خارجی خروج آمریکا در سال ۲۰۱۴از افغانستان،مخالفت با امضای برجام که به زعم اوباما بزرگترین دستاورد سیاست خارجی آمریکا بود که ترامپ با این دستاوردهای دمکراتها به شدت به مخالفت برخاسته است.زارع همچنین گفت: در واقع میتوان گفت که این فشاری است که از سوی جنگ سالاران آمریکا و لابی صهیونیسم به ترامپ دیکته می شود فشاری که در دولت اوباما نیز شاهد بودیم. باید به این مسله اذعان داشت که کسانی که سیاستهای خصمانه را به ترامپ دیکته می کنند به این مسئله آگاهی دارند که وی بیش از آنکه یک شخصیت سیاسی باشد و تجربه سیاسی داشته باشد بیشتر شخصیت تجاری و اقتصادی دارد لذا باید گفت ناخواسته وارد بازی خطرناکی می شود .
وی یادآور شد: از سوی دیگر میتوان این حدس را زد که سیاستهای کلان آمریکا تغییری نکرده و تنها شاهد تغییر تاکتیک در این سیاستها هستیم. آنچه مسلم است اینکه اظهارات ترامپ علیه پاکستان در حالی بیان می شود و ترامپ در حالی از مبارزه به اصطلاح با تروریسم سخن می گوید که بعد از ۱۱سال حضور نظامی آمریکا و متحدانش در افغانستان نه تنها تروریسم ریشه کن نشده بلکه به سراسر افغانستان هم کشیده شده است. در گذشته تروریسم به شمال و شمال شرق افغانستان نفوذ نداشت ولی اکنون شاهد تروریسم آن هم ورژن جدید آن به نام داعش در شمال افغانستان نیز هستیم.این تحلیلگر سیاسی اظهار داشت: بدون شک باید گفت اتخاذ موضع جدید ترامپ موجب هم گرایی منطقه ای خواهد شد و اگر چه در ابتدا هند از این اظهارات ترامپ خشنود شده چراکه ترامپ خواستار حضور بیشتر هند در افغانستان شده است و این بر خلاف خواست پاکستان است ولی در آینده این احتمال وجود دارد که هند به لحاظ سیاستهای اقتصادی همچون عضویت در گروه بریکس از موضع کنونی خود عقب نشینی کند و در راس همه ما شاهد مخالفت شدید چین با این اتخاذ موضع ترامپ علیه پاکستان هستیم و مقامات ارشد چین این مخالفت و نگرانی خود را با سیاست جدید ترامپ علیه پاکستان، حضوری و تلفنی به گوش کاخ سفید رساندهاند.
وی ادامه داد: شاید بتوان گفت یکی دیگر از عللی که باعث این سیاست جدید ترامپ در افغانستان و پاکستان شده و حتی از حضور بیشتر نظامیان در افغانستان سخن گفته میشود این باشد که ترامپ به لحاظ اقتصادی نگاه جدیدی به قاچاق مواد مخدر به تمام جهان دارد؛ چرا که حضور نزدیک به ۸۵۰۰نیروی نظامی آمریکا در افغانستان می تواند برای مبارزه با تروریسم کافی باشد. شاید ترامپ در سیاست جدید خود قصد دارد تولید ۶هزار تن موادمخدر در سال در افغانستان را به ۲برابر افزایش دهد و اتهام کوتاهی پاکستان در مبارزه با تروریسم بهانهای برای تحقق این امر است.زارع در ادامه تصریح کرد: در حال حاضر ۲۰۱هزار هکتار از زمینهای مرغوب افغانستان زیر کشت مواد مخدر است و همچنین شاهد رشد ۴۴درصدی رشد آن نیز هستیم که مدیریت تولید و فروش آن زیر نظر مستقیم آمریکا و انگلیس است. در واقع نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان بیش از آنکه نگران جان ومال مردم افغانستان باشند نگران ترانزیت قاچاق مواد مخدر هستند.
این تحلیلگر مسائل شبه قاره یادآور شد: در بخش کشاندن ناامنی بیشتر از جنوب افغانستان به شمال وشمال شرق افغانستان باید گفت دولت آمریکا به وسیله ترامپ قصد دارد ناامنی بین دو طرف مرز «دیورند» را به بخشهای شمال و مرکز افغانستان بکشاند تا به این وسیله نیازش به پاکستان کمتر شود و همچنین با گسیل سر ریز نیروهای داعش از سوریه و عراق به شمال افغانستان برای چین و روسیه مزاحمت ایجاد کند و هزینه رشد اقتصادی و تمرکز انرژی منطقه را بالا ببرد .
وی افزود: همنچین تقسیم بدنه اصلی گروه طالبان به شاخههای مختلف نیز موجب نگرانی کاخ سفید شده تا مبادا برخی از این نیروها با دیگر کشورهای همسایه افغانستان مثل روسیه وارد همکاری مشترک شوند و حتی شاخههای طالبان جداشده زمینه حضور نظامی و سیاسی بیشتر روسیه در افغانستان را نیز باعث شوند. لذا هلی برن شبانه نیروهای داعش از عراق و سوریه به افغانستان برای جلوگیری از این پیوند احتمالی است. اگر انفجارهای چند ماه گذشته مناطق مرکز چون کابل را به دقت زیر نظر داشته باشیم خواهیم دید که نوع بمب گذاریها و انفجارهای آن با انفجارهای عراق و سوریه شباهت بیشتری دارد در حالی که انفجارهایی که زمان طالبان رخ میداد به این حجم نبود وتلفات جانی مالی آنها نیز با یکدیگر تفاوت داشت. همچنین ایجاد درگیری واختلاف بین شاخههای جداشده طالبان با گسیل داعش به شمال افغانستان می تواند یکی دیگر از اهداف ترامپ در افغانستان باشد.زارع همچنین اظهار داشت: در آخر به طورکلی باید گفت ترامپ با اتخاذ سیاست جدید در قبال پاکستان و افغانستان چهار هدف را دنبال می کند. اول: حضور نظامی بیشتر در افغانستان برای مهار روسیه، چین و ایران. دوم : پروژه انتقال نا امنی و جنگ از جنوب افغانستان به شمال شمال شرق و مرکز افغانستان. سوم: جایگزینی داعش به جای طالبان و رویایی با باقیمانده طالبان وشاخههای آن از بیم همکاری با دیگر کشورها و در نهایت آغاز جنگهای فرقهای .
ش.د9603493