تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۳۰۰
چرا سرعت وليعهد سعودي به سمت رژيم صهيونيستي بي‌سابقه است
پایگاه بصیرت / رحمان نعیمی

(روزنامه جوان ـ 1396/06/25 ـ شماره 5189 ـ صفحه 6)

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، حدود یک سال قبل به مناسبت جشن روش هشانان، جشن سال نو یهودی، از وضعیت روابط رژیم خود با کشورهای عربی گفت که به نظر وی روابط با این کشورها در بهترین وضعیت ممکن است تا آنجا که یک رکورد و دستاورد بی‌سابقه در تاریخ روابط اين رژيم با این کشورها به حساب می‌آید. این حرف او چندان بیراه نبود و شواهد و نشانه‌های بسیاری از خزیدن برخی از سیاستمداران عرب به آغوش صهیونیست‌ها دیده می‌شد که البته به دلیل واکنش منفی در افکار عمومی جهان عرب، سعی می‌کردند تا این اتفاق بسیار بی‌سر و صدا انجام شود. نکته قابل توجه در وضوح بیشتر این اتفاق بود که می‌شود گفت از این اظهار نظر نتانیاهو شروع شد به نحوی که در این مدت لایه‌های بیشتری از تأیید سخن نتانیاهو دیده شد. این نشانه‌ها آنقدر پیش رفته که حالا دیگر افشاگری از سفر محمد بن سلمان به سرزمین اشغالی به همراه هیئت بلندپایه دیپلماتیک آل‌سعود چندان کسی را شگفت‌زده نمی‌کند چنان که نزدیک به یک هفته بعد از خبر رادیو صدای اسرائیل، احساس می‌شد پرده‌پوشی لازم نیست و می‌توان نام او را به صراحت عنوان کرد. جدای از قبح‌زدایی از رابطه با صهیونیست‌ها، مسئله تأثیر افشای نام شاهزاده آل‌سعود و سفر وی به سرزمین اشغالی بر وضعیت سیاسی او قابل توجه است به این معنا که این موضوع در آستانه نشستن او بر تخت پدر چه تأثیری دارد و منجر به تضعیف موقعیت او در نظام پادشاهی آل‌سعود خواهد شد یا از آن به عنوان عامل موفقیت استفاده می‌کند.

نزدیکی گام به گام

کمتر از دو دهه لازم بود تا سعودی‌ها بعد از کمپ دیوید برای نزدیک شدن به صهیونیست‌ها حرکت کنند. گام نخست آنها بسیار محتاطانه و در زمینه اقتصادی با خارج کردن برخی از شرکت‌ها از فهرست تحریمی در دهه 90 بود. تارنمای افشاگر ویکی لیکس تلگرامی را منتشر کرده که از سوی وزارت امور اقتصادی و فرهنگی رژيم صهيونيستي به وزارت خارجه آل‌سعود بوده و در آن از نحوه تعامل با شرکت‌هایی پرسیده شده که روابط بسیار نزدیکی با رژیم صهیونیستی دارند. وزارت خارجه در پاسخ به مصوبه شماره 5 هیئت وزیران در تاریخ 13 ژوئن 1995 استناد می‌کند که در آن مصوبه تحریم‌های درجه دو و سه از شرکت‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی لغو شده بودند و فقط تحریم درجه یک مربوط به شرکت‌های تحت مالکیت مستقیم رژیم صهیونیستی حفظ شده بود. به این ترتیب، سعودی‌ها از دهه 90 نخستین گام‌های خود را برای نزدیک شدن به صهیونیست‌ها برداشته بودند و تلگرام 2008 وزارت خارجه سعودی‌ها نشان می‌دهد که این روند تنها به انگیزه اقتصادی نبوده بلکه در زمینه فرهنگی و برنامه‌های آموزشی نیز بوده است. لازم به یادآوری است که این جریان در دوره پادشاهی ملک عبدالله رخ داده بود چرا که او یک دهه قبل از شروع پادشاهی‌اش در اوت 2005 در مقام ولیعهدی، قدرت کامل را در دست داشت و به همین دلیل هم برنامه نزدیک شدن به رژيم صهیونیستی تحت مدیریت او پیش می‌رفت. او در قالب این برنامه بود که طرح صلح با رژیم صهیونیستی را در نشست 2002 اتحادیه عرب در شهر بیروت لبنان مطرح کرد و به تصویب آن نشست رساند. طرح او که به طرح عبدالله هم مشهور شده بود در نشست‌های 2007 و 2017 این اتحادیه هم تصویب شده تا مبنایی برای سازش و صلح با رژیم صهیونیستی باشد. با وجود تلاش ملک عبدالله برای نزدیک شدن به اسرائيل تا حد صلح کامل با این رژیم، اما باید توجه داشت که تلاش او به صورتی کاملاً محرمانه انجام می‌شد چرا که هنوز قبح رابطه با رژیم صهیونیستی در جهان عرب اهمیت داشت و حتی ملک عبدالله هم جرئت نادیده گرفتن آن را نداشت.

بی‌پروایی بن سلمان

محمد بن سلمان با رسیدن پدرش، سلمان بن عبدالعزیز، به سلطنت در 23 ژانویه سال 2015 به سرعت پله‌های پیشرفت در ساختار قدرت آل‌سعود را پیمود به نحوی که از تشكيلات محلی ریاض به مقام وزارت دفاع رسید و بعد هم با کنار زدن عمو و پسرعمو، مقام ولیعهدی آل‌سعود را به چنگ آورد. همان گونه که این نحو ترقی در سلسله قدرت آل‌سعود خیلی سریع انجام شده، روند نزدیکی به رژیم صهیونیستی هم در این مدت سرعت قابل ملاحظه‌ای گرفته است. در واقع، هر قدر که محمد بن سلمان در طول دو سال اخیر قدرت بیشتری به دست آورده، روند نزدیکی به رژیم صهیونیستی هم سرعت بیشتری پیدا کرده و این دو پدیده پا به پای هم پیش آمده تا به افشای سفر او به سرزمین اشغالی و دیدارش با صهیونیست‌ها رسیده است. بنابراین، می‌توان گفت که برنامه نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی دست کم در دو سال گذشته با مدیریت او بوده که به گفته مجتهد، فعال و افشاگر مشهور عربستانی، به سه طریق انجام شده است؛ این سه طریق عبارتند از: ایجاد مسیرهای ارتباطی از طریق افرادی مثل ترکی الفیصل، رئیس پیشین دستگاه اطلاعاتی سعودی و انور عشقی، ژنرال بازنشسته سعودی، که این یکی، به عنوان نماینده آل‌سعود با صهیونیست‌ها شناخته شده، تأمین منافع منطقه‌ای صهیونیست‌ها مثل حمایت تمام قد از ژنرال عبدالفتاح السیسی در مصر برای بقای معاهده کمپ دیوید بین رژیم صهیونیستی و مصر و سرانجام، تماس مستقیم با صهیونیست‌ها. رادیو صدای اسرائیل یک هفته قبل بود که خبر از سفر یک شاهزاده سعودی به سرزمین‌های اشغالی و دیدار با مسئولان ارشد رژیم صهیونیستی داده بود اما در خبر خود به نحو مشخص نامی از او نبرد تا اينكه یک‌شنبه گذشته روزنامه مكور ريشون چاپ تل‌آویو در گزارشی از محمد بن سلمان به عنوان کسی نام برد که آن سفر را انجام داده بود و انور عشقی هم با او بوده است. افشای نام محمد بن سلمان به سرعت از سوی نوگا تارنوپولسکی، خبرنگار جنجالی اسرائیلی و مجتهد تأیید شد و اين جدای از یکی از افسران اطلاعاتی امارات متحده عربی است که در توئیتر با نام کاربری بدون سایه معروف است و در صفحه توئیتر خود نوشت: «شاهزاده بن سلمان به همراه ژنرال انور عشقی و یک تیم دیپلماتیک کامل در سفری محرمانه به اسرائیل سفر کرده‌اند.» این حجم از تأیید سفر قابل توجه است و تردیدی نسبت به انجام آن باقی نمی‌گذارد اما این موضوع را هم پیش می‌کشد که شاید خود محمد بن سلمان اجازه افشای آن سفر را داده باشد. به عبارت دیگر، او آنقدر در زمینه نزدیک شدن به صهیونیست‌ها بی‌پروا شده که دیگر نگران قبح مسئله نیست و تازه به عمد قصد قبح‌زدایی از این موضوع را هم دارد.

پادشاهی آینده

این نکته در مورد محمد بن سلمان اهمیت دارد که او بیش از یک دهه بعد از آخرین جنگ اعراب و اسرائیل در اکتبر 1973 مشهور به جنگ شش روزه به دنیا آمده است. به عبارت دیگر، او را در میان شاهزادگان آل‌سعود باید از نسلی دانست که برخلاف پدرش یا شاهان قبلی آل‌سعود، خاطره‌ای از آن جنگ یا سه جنگ قبلی با صهیونیست‌ها ندارد و بیشتر عمر خود را در زمانی گذرانده که یا کشورهایی مثل مصر و اردن از در صلح با صهیونیست‌ها درآمده‌اند یا مثل ملک عبدالله راه سازش در سکوت را در پیش گرفته‌اند. بنابراین، او به دور از حال و هوای سال‌های دور و به طور کلی در فضای سازش با صهیونیست‌ها رشد کرده و میراث‌دار این فضا است. این نکته تا اندازه زیادی بی‌پروایی او را در قبح‌زدایی از رابطه با صهیونیست‌ها توضیح می‌دهد اما با توجه به آینده و بلند‌پروازی‌های او وجه دیگری برای توضیح این موضوع باقی می‌ماند. هیچ تردیدی نیست که او از روز نخست پادشاهی پدرش برای تصاحب کرسی پادشاهی آل‌سعود خیز برداشته و حالا در یک قدمی این هدف قرار دارد و حتی برخی از جمله مجتهد یکی دو هفته آینده را زمانی می‌دانند که سلمان بن عبدالعزیز به نفع پسرش از مقام پادشاهی کنار می‌رود. شکی نیست که محمد بن سلمان به عنوان میراث‌دار طرح صلح عبدالله باید نقشی در موضوع صلح با صهیونیست‌ها داشته باشد و باز شکی نیست که او به دنبال نقشی فعال‌تر نسبت به ملک عبدالله است. برنامه الحاق دو جزیره تیران و صنافیر به عربستان تحت مدیریت او انجام شده و گفته می‌شود که پل زمینی بر فراز این دو جزیره و در تنگه تیران بین عربستان و مصر برای این است که عربستان در عمل مبدل به یک طرف از معاهده کمپ دیوید بشود. اگر ملک عبدالله در سال 2002 طرح خود را به امضای دیگر سران عرب رساند، حالا محمد بن سلمان به دنبال آن است که به نمایندگی از اعراب با رژیم صهیونیستی معامله کند و البته لازمه این کار به رسمیت شناختن مقام رهبری او از سوی دیگر کشورهای عربی است.

عیان شدن گسترش روابط با رژیم صهیونیستی یک جنبه این معادله است تا محمد بن سلمان با قبح‌زدایی از موضوع به صورت رسمی طرف معامله با صهیونیست‌ها باشد و جنبه دیگر معادله در مقامی است که او باید در این معامله داشته باشد. مقام رهبری جهان عرب چیزی نیست که به راحتی برای او حاضر و آماده باشد و لازم است تا مخالفت‌های احتمالی از حالا منتفی بشوند. با وجود نظر مساعد تنی چند از رهبران کشورهای عربی اما رهبرانی مثل شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، هستند که حاضر نیستند رهبری محمد بن سلمان در جهان عرب را تأیید کنند. هجمه چند ماه گذشته علیه قطر و همراهی رژیم صهیونیستی با محمد بن سلمان در این هجمه از همین زاویه قابل بررسی است چرا که افرادی مثل نتانیاهو محمد بن سلمان را برای معامله ترجیح داده‌اند تا شیخ تمیم. در این صورت، پادشاهی آینده آل‌سعود با محمد بن سلمان را باید بر مبنای معامله‌ای تصور کرد که او با صهیونیست‌ها انجام می‌دهد تا فرایند سازش به مرحله تعیین‌کننده خود برسد و به همین جهت هم است که از هم‌اکنون اخبار و گزارش‌های سفر او به سرزمین اشغالی علنی می‌شود تا از کل فرایند و خزیدن به آغوش صهیونیست‌ها قبح‌زدایی بشود.

http://www.Javann.ir/871979

ش.د9603734