(روزنامه آرمان – 1396/09/08 – شماره 3478 – صفحه 6)
* در مورد سابقه تاریخی آن اختلافنظرها بپرسیم و اینکه آن اختلافات از کجا آغاز شد که به انشعاب در ابتدای سال 67 و یا به روایتی اواخر سال 66 انجام گرفت؟
** انصاری: در جریان انقلاب هم جامعه مثل دیگر مجامع روحانی فعال بود؛ تا انتخابات مجلس اول و دوم جامعه روحانیت مبارز مثل بقیه گروههای فعال در عرصه سیاسی کشور مستقل و یا در ائتلاف با دیگر مراکز، مثل حزبجمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، لیستهایی را برای مجلس داده بودند و در انتخابات ریاستجمهوری حضور داشتند. بههر حال در عرصههای سیاسی کشور حضور جدی داشتند. از اواخر مجلس دوم آرام آرام با یک سری اختلاف نظرهای در حوزه مدیریت کشور همزمان بود. برخی از دوستان، چه در داخل و چه خارج از جامعه روحانیت، در فضای سیاسی آن روز راست، آن وقت نیروهای درون نظام به دو جریان راست و چپ تعریف شده بودند، جریان سنتی بیشتر به اقتصاد سنتی، اقتصاد بازار و اقتصاد آزاد اعتقاد داشت و جریان چپ، یا به اصطلاح امروز اصلاحطلب، بنابر شرایط خاصی که آن وقت در کشور و جهان بود از جمله محدودیتها و مساله جنگ، بیشتر بر اقتصاد در کنترل دولت پافشاری داشت و به تعبیر دیگر اقتصاد عدالت محور را مدنظر داشت.
این اختلاف نظرها در حوزه مسائل اقتصادی آرام آرام در حوزه مدیریت کشور و در رابطه با نخستوزیر و وزرای وقت ورود پیدا کرد و این اختلاف نظرها توسعه پیدا کرده بود و در برخی از مطبوعات میآمد. روزنامه رسالت تقریبا یکی از روزنامههای بیانکننده دیدگاههای جریان راست بود. ولی در ساماندهی عرصه سیاسی و جریانات سیاسی هنوز این اختلاف نظر تاثیر مستقیمی پیدا نکرده بود. نزدیک انتخابات مجلس سوم که شد، در جامعه روحانیت مبارز بحث بر سر این درگرفته بود که میخواستند لیست تهران را تنظیم کنند. البته جامعه روحانیت میخواست برای کل کشور لیست بدهد که امام(ره) فرموده بودند هر استانی خودش تشکیلات و روحانیت دارد و جامعه مدرسین فقط برای قم و جامعه روحانیت فقط برای تهران میتوانند لیست دهند؛ نه کل کشور. در تنظیم لیست اختلاف شده بود. در آن زمان جناب آقای کروبی، جناب آقای امام(ره) جمارانی و جناب آقای موسوی خوئینیها از اعضای برجسته جامعه روحانیت مبارز بودند.
اتفاقا چون این دوستان بیشتر سابقه سکونت در تهران داشتند، میتوان گفت که منزل و یا مسجد آنها محور بسیاری از جلسات بود؛ جلسات جامعه روحانیت در منزل امام(ره) جمارانی یا جاهای دیگر تشکیل میشد. به هر حال این دو مجموعه از یک طرف با مجموعهای که قبلا اشاره شد و از طرفی با حضرت امام(ره)، بیت امام(ره) و دفتر امام(ره) ارتباط وثیقی داشتند. در تنظیم لیست نهایتا اعضای جامعه روحانیت مبارز بر حضور بعضیها و نبود بعضیها در لیست اصرار داشتند. از جمله مرحوم آقای فخرالدین حجازی که نفر اول منتخب تهران در دور اول مجلس شده بود و در دور دوم هم آقای فخرالدین حجازی رأی بالایی آورده بود؛ همچنین جناب آقای دعایی و برخی افراد دیگر، دوستان جامعه روحانیت اصرار داشتند کهاین آقایان در لیست نباشند و به عکس بعضی افراد دیگر باشند که من اسم نمیبرم. همین موضوع موجب اختلاف شد؛ آقای کروبی، آقای خوئینیها، مرحوم آقای توسلی و امام(ره) جمارانی اصرار زیادی داشتند که اینها نیروهای انقلابی بودهاند و با امام(ره) بودهاند و باید محبوب مردم هم باشند.
ریشه این اصرار دوجانبه به پیشینهای بر میگشت که عرض کردم. یعنی کم کم دو تفکر اقتصادی و مدیریتی احساس میکرد که این افراد بیشتر متمایل به جریان چپ مدیریتی هستند و متقابلا افرادی که اصرار داشتند که باشند متمایل به جناح راست بودند. این موضوع حل نشد تا اینکه تعدادی از آقایان، از جمله جناب آقای کروبی، آقای امام(ره) جمارانی، آقای موسوی خوئینیها، آقای توسلی صحبت کرده بودند و افرادی هم که عضو جامعه روحانیت نبودند هم به این جمعبندی رسیدند که ما اختلاف نظر داریم، فرض کنید لیست را هم بستیم، پس فردا در مجلس موضوعات مختلفی پیش میآید و افراد ما میخواهند در حوزههای مختلف تفکر خودشان را مطرح کنند و چه بهتر اینکه ما خودمان جریان مستقلی با تفکرات خودمان داشته باشیم؛ جامعه روحانیت هم هست و کار خودشان را ادامه میدهند. به همین سبب مشورت اولیهای را با مرحوم حاج احمدآقا که امین و رابط امام(ره) بود، انجام دادند. مرحوم حاج احمدآقا که در اینگونه موارد مهم، گرچه خودش صاحبنظر و از اجتهاد سیاسی برخوردار بود، فرموده بودند که باید خدمت حضرت امام(ره) مطرح کنم. موضوع را خدمت امام(ره) مطرح کرده بودند.
این طوری که دوستان گفتند، مثل اینکه امام(ره) منتظر چنین مسالهای بودند؛ بر خلاف اینکه خیلیها فکر میکردند شاید امام(ره) مخالفت کنند، امام(ره) فرموده بودند که دو جریان در درون انقلاب با دو تفکر خاص باشد مفید است و اشکال ندارد. لذا مجمع روحانیون مبارز با حدود 30 نفر اعضای موسس تشکیل شد که من هم این افتخار را داشتم با اخوی خود آقای محمدعلی انصاری عضو همان شورای مرکزی و یا به تعبیری هیات موسس بودیم. مجمع تشکیل شد و اتفاقا در انتخابات مجلس سوم هم در تهران لیست مستقل داد و جریانات فکری نزدیک به مجمع در سطح کشور هم لیستهایی دادند و مجلس سوم با اکثریت قاطع، مردم تمایلشان را به همین جریان فکری مجمع روحانیون و جریانات سیاسی همفکرشان نشان دادند و مجلس شکل گرفت. به تدریج این بحث مطرح شد و بعضا گفتند کهاین به نوعی موجب شکاف و شقاق در بین روحانیت کشور هست، کار خوبی نشد و ای کاش این اتفاق نمیافتاد. لذا این شبهات باعث شد که در تاریخ 25 فروردین 67 شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز نامهای را خدمت حضرت امام(ره) نوشتند و در آنجا سیر مساله نحوه شکلگیری مجمع را مطرح کردند. چون بعضیها شبهه میکردند که ممکن است امام(ره) ناراضی بوده؛ همه در جریان امر نبودند. این نامه با امضای تمام اعضا خدمت حضرت امام(ره) رسید
* حاج آقا مصباحی مقدم، شما در این مورد فرمایشی دارید؟ بحث ما فعلا ریشههای اختلاف نظر وانشعاب است. آیا این انشعاب صرفا به اختلافات نظری که در سیاستهای اقتصادی بود، خلاصه میشود و یا بحثهای عمیقتری هست؟ وقتی ما خاطرات اعضای جامعه مثل آقای ناطق را مرور میکنیم، آقای ناطق نوری میگویند کهاین اختلافات از زمان بنیصدر وجود داشته است. یعنی بحث را چند سال جلوتر میبرند. نظر شما در مورد ریشههای این اختلافات چیست؟
** مصباحی مقدم: جناب آقای انصاری در ریشهیابی اختلافات بیان خوبی را داشتند. من هم البته با اینکه آن وقت عضو جامعه روحانیت نبودهام و سال 1378 به جامعه روحانیت پیوستهام، ولی اوضاع و مسائل را رصد میکردم؛ چون نسبت به مسائل سیاسی بسیار علاقهمند بودم و انگیزه داشتم. همین به خاطر من است که بهطور عمده مسائل اقتصادی موجب اختلاف نظر بین دو گروه از جامعه روحانیت مبارز شده بود. شاید یک مساله هم این بود که دولت آقای موسوی در آن دوره، دولتی بود که در دوران جنگ بر سر قدرت بود و هواداری از عملکرد دولت هم در این انشعاب بیاثر نبود. برای اینکه یک خورده مساله بازتر شود، دور اول ریاستجمهوری حضرت آقا (آیتا... خامنهای) ایشان آقای موسوی را به عنوان نخستوزیر به مجلس معرفی کردند و رأی اعتماد هم گرفته شد، عملکرد آقای موسوی مطابق با همین اندیشه دوستانی بود که بعدا مجمع روحانیون را تشکیل دادند و تمرکز مسائل اقتصادی در دست دولت خیلی روشن و برجسته بود و کسانی بودند که با این نوع رفتار در اداره امور اقتصادی کشور و مدیریت اقتصادی کشور موافق نبودند و میگفتند کارهای اقتصادی را بهطور عمده باید خود مردم انجام دهند و دولت بهطور عمده نظارت کند.
من خاطرم میآید که امام(ره) هم چند بار به نخستوزیر وقت نسبت به این مساله تذکر دادند. اگر خاطرات آن دوره و بیانات امام(ره) نسبت به دولت وقت مرور شود، تعبیری که به ذهن من باقی مانده این است که «چقدر بگویم که دولت به تنهایی نمیتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل بکند؟» در صورتی که مردم به میدان بیایند و به مسائل اقتصادی کمک کنند و حضور پیدا کنند و نقش و فعالیت داشته باشند، میشود مشکلات اقتصادی کشور را حل کرد. به تدبیر رهبر معظم انقلاب پس از رحلت امام(ره) جلسات مشترکی هم بین جامعه روحانیت و مجمع روحانیون بوده است که باید به آن هم بپردازیم. نشانهها و بحثهای دیگری هم هست که نشان میدهد انگار این اختلاف سلیقه یک ابعاد دیگری هم داشته است.
مثلا در همان حوالی آقای کروبی ملاقاتی را خدمت امام(ره) میروند و از آقایانی که با آنها اختلاف نظر داشتند، گلایه میکنند و میگویند که با این اوصاف ما جوانان را از دست خواهیم داد. لذا میبینیم وقتی که مجمع تشکیل میشود یکی از اولین اولویتهای آنها پیوند میان حوزه و دانشگاه است. چون آنها احساس میکردند آقایانی که در جناح راست جامعه روحانیت مبارز بودهاند، تفکرشان به سمتی بوده که در جهت جذب جوانان، و بهطور مشخص دفتر تحکیم وحدت در آن زمان، تلاشی نمیکردند. از طرف دیگر برای مثال در موضوع سیاست خارجی آیتا... مهدوی کنی در خاطراتشان نکتهای را دارند و میگویند ما همان زمان طرفدار تنشزدایی بودیم و نمیخواستیم دشمنتراشی کنیم و میگفتیم حالا باید با کشورهای خارجی تعامل کرد و رابطه داشت و آقایان (یعنی مجمعیها) الان بعد از بیست سال به همان حرفهایی رسیدهاند که آن زمان ما میزدیم.
* آیتا... مهدوی کنی با تسخیر سفارت مخالف بودند...
** مصباحی مقدم: خود ایشان به صورت صراحت اعلام کردند که من مخالف بودم ولی چون امام(ره) تایید کردند ما هم چیزی نگفتیم. البته ظاهرا این موضوع در جامعه روحانیت مورد بحث قرار نگرفته بود که بهعنوان موضع جامعه روحانیت مطرح شود. دیدگاه شخص آیتا... مهدوی کنی بود. به هر حال من معتقدم که جا دارد مسائل سیاسی گذشته هم مجددا بازنگری و بررسی شود گاهی اوقات کارهایی که صورت گرفته برای ما آثار بلندمدتی داشته، آنچه مجموعه روحانیت مبارز دنبال میکرد به قول آیتا... مهدوی کنی پرهیز از تندروی و نزدیکی به اعتدال بود. این مواضع بهگونهای بود کهایشان از محبوبیت فوقالعادهای برخوردار بود. بهگونهای که شخصیتی مانند آقای کروبی هم مکرر به دیدار ایشان میآمدند و از نزدیک با ایشان گفتوگو میکرد. ما اگر میخواهیم با هم گفتوگو کنیم باید اصولی را بپذیریم.
این اصول از این قرار است که دو طرف باید اصل قانون اساسی، نظامجمهوری اسلامی، ولایت فقیه و استکبارستیزی را جزو مبانی غیرقابل گذشت خود بدانیم و از آن دفاع کنیم در اینجا اصلا نباید کوتاه بیاییم و ضعیف عمل کنیم. باید از جایگاههای قانونی نظیر شورای نگهبان و قوه قضائیه دفاع کنیم، ممکن است انتقاد داشته باشیم ولی نباید کاری کنیم که جایگاهها تضعیف شوند.
نکته دیگر بحث انتقاد از خود و نیروهای خود است و خط فاصل گذاشتن با کسانی که دوستان ما هستند اما با اصول نظام و قانون سر ناسازگاری پیدا میکنند. اگر ما حاضر باشیم در جاهایی از خودمان انتقاد کنیم و باید از افرادی که منتسب به جریان ما هستند و کج روی میکنند جلوگیری کنیم. دوستان ما در مجمع روحانیون مبارز باید خودشان به اعضایی که کج روی میکنند بگویند که خطا کردی و مرتکب اشتباه شدی، ما باید روی چیزهایی که میتوان به روی آنها تفاهم کرد توافق کنیم. اما در پاسخ به سوال شما مبنی بر اینکه امام(ره) تاکید کردند که از حذف یکدیگر بپرهیزید. باید بگویم در هیچکدام از گفتوگوها و مصاحبههای من در این سالها نمیبینید که صحبت از حذف جریانات سیاسی کرده باشم. حتی گروهی میگفتند «اصلاحات مُرد»، من گفتم این اشتباه بزرگی است زیرا که اصلاحات زنده است، شاید در دورهای پراکندگی بر اثر پارهای از مسائل و عملکردها رخ داده باشد اما بعدا این جریان خود را ساماندهی خواهند کرد. ما نیز باید این جریان را به عنوان رقیب خود قبول کنیم آنها باید به میدان بیایند و کار خود را انجام دهند.
** انصاری: جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز که به لحاظ سیاسی دارای یک جایگاه هستند، یک مجموعه هستند. مگر میشود آقای تقوی که رفیق و همکار ما نیز بوده، طی این 17 سال و از بین 200تا 300هزار روحانی تحصیلکرده و سطح بالای کشور فردی با گرایشات اصلاحطلبی را بهعنوان امام(ره) جمعه نیابد؟ خدا را شاهد میگیرم که از بیان این موضوع نفرت دارم اما من همزمان نماینده تهران در خبرگان و مجلس شورای اسلامی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نیز بودم ولی یک بار برای سخنرانی در نماز جمعه تهران از من دعوت نشد، در حالی که مردم تهران موکلان من بودند و من حق داشتم از این تریبون استفاده کنم.
هرچند بخش عمدهای از مشکلات کشور، غیر از آن چیزی است که ما مطرح کردیم اما امروز کشور در مقطع خاصی است، باتوجه به تهدیدات برون مرزی در خارج و مسائل اجتماعی، اقتصادی و معیشتی و دغدغههای نسل جوان در داخل؛ وظیفه هر دو نهاد روحانی است که ریشه در انقلاب و سابقه همراهی با امام(ره) را دارند و گام به گام با مردم و انقلاب پیش آمدهاند با تمام ضعفهایی که در عملکرد آنها از جمله مجمع روحانیون مبارز وجود داشته است -و آن چیزی که در سال 88 رخ داد و من اشاره کردم از منظر منصفانه همه جریانهای سیاسی از جمله اصلاحطلبان باید سهم قصور خود را برای پیشگیری از آن بپذیرند- نسل اول و دوم انقلاب که در صحنه حاضرند و نسبت به وضعیت آگاهی دارند و با توجه به ریشههای مشترک این جریان که امام(ره) در منشور برادری بر آن تاکید کردهاند؛ ریشه اختلافات را در تندرویهای افرادی در دو طیف میدانم.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/205331
ش.د9603695