* ايران درمناطقي مثل سوريه، عراق يا افغانستان حضور فعال دارد. اين حضور تامینکننده امنیت ما هم هست؟
** در وهله نخست، جمهوري اسلامي درتاسيس و تثبيت ساختارخود، همواره بر انسجام اسلامي و وحدت جهان اسلام، همكاري و همزيستي كشورهاي اسلامي و سياست تنش زدايي و تشنج زدايي در منطقه و بهويژه در ميان كشورهاي جهان اسلام، تاكيد داشته است. و اين امري غير قابل انكار است. اما بايد توجه داشت كه اساسا تفكيك ميان منافع ملي و منطقهاي ايران، امري غيرممكن است، زيرا مهمترين منفعت ملي ما امنيت ملي ماست و تامين امنيت ملي بدون تامين امنيت ما در افغانستان، سوريه، عراق و برخي مناطق ديگر امكان پذير نيست و به معناي دقيقتر امنيت ما به امنيت آن مناطق گره خورده است. اخيرا نيز رئیسجمهور گفتند كه اگر ايران و دخالت جمهوري اسلامي نبود الان تروريستها در بغداد و دمشق دولت تشكيل داده بودند. به عنوان نمونه اگر داعش در عراق و طالبان در افغانستان مسلط ميشدند، بدون ترديد امنيت ملي ومنطقهاي ما هم مخدوش ميشد، اما توضيح و تبيین اين پاسخ نياز به نگاه و تحليل ژئوپلتيك و تاريخي منطقه دارد.
* ايران در منطقه حساسی قرار دارد. اثرگذاري حوادث منطقه بر معادلات داخلي ايران تا چه اندازه است؟
** پرداختن به مسائل منطقه به اين علت مهم است كه موضوعات منطقه در مسائل داخلي ايران تاثير دارد. مسائل داخلي ايران به مسائل منطقهاي و بينالمللي گره خورده است. ايران با بسياري ازكشورهاي منطقه پيوند مذهبي، تاريخي و فرهنگي دارد. تاثيرمتقابل همه كشورها از هم در منطقه از نظر ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك قابل كتمان نيست. بدون توجه به اين موارد فهم دقيق از مسائل داخلي مشكل وغيرممكن است. علت اينكه اين روزها مساله اصلي در دنيا روي كار آمدن ترامپ شده، اين است كه انتخابات آمريكا در معادلات جهاني موثر است و هر اتفاقي در آمريكا، در همه كشورهاي جهان اثرگذار است. با اينكه آمريكا درآن سردنيا است اما نميتوان ادعا كرد كه تصميمگيري درآمريكا در مسائل داخلي ايران وكشورهاي منطقه بياثر است. البته اهميت هركشوري را بايد در اثرگذاري آن كشور مشاهده كرد.
* كدام كشورها به لحاظ ژئوپلتيكي در منطقه خاورميانه اثرگذاري بيشتري دارند؟
** در منطقه خاورميانه وشمال آفريقا سه كشور مهم از اثرگذاري درمعادلات منطقهاي و درجهان اسلام برخوردارند: ايران، تركيه ومصر. اين سه كشورجهان اسلام، بيشترين تاثير درمنطقه خاورميانه را در طول تاريخ داشتهاند. البته در چند دهه گذشته يك كشور نوظهور به بركت دلارهاي نفتي و تسلط بر اماكن مقدس اسلامي سعي دارد، در معادلات منطقه خاورميانه اثرگذار باشد. عربستان كه از مولفههاي اصلي قدرت برخوردار نيست، اخيرا تلاش دارد در معادلات ژئوپلتيكي منطقه اثرگذار باشد. اما سه كشور نام برده شده به دلايل مختلف اثرگذارترين كشورهای منطقه هستند. البته كشورهاي مسلمان مهم ديگري وجود دارند از جمله پاكستان. اين كشور درگير مساله كشمير است. پاكستان از روز تولد وشكلگيري درگير مسائل داخلي بوده است.
مالزي و اندونزي به دليل دور بودن از منطقه از قدرت اثرگذاري در خاورمیانه برخوردار نيستند. كشورهاي ديگر در شمال آفريقا در حد جايگاهشان در منطقه تاثيرگذارند، اما مصر، ايران و تركيه بيشترين تاثيرگذاري در منطقه را دارند. اين سه كشور در تاريخ بشر و منطقه صاحب موقعيت و تاثير هستند و از زماني كه اين سه كشور اسلام را پذيرفتند، مدتها هر كدام رهبري همه يا بخشي از جهان اسلام را برعهده داشتند. درحال حاضر هم تاثير اين سه كشور در معادلات جهان اسلام زياد است. اطلاق خاورميانه به اين منطقه با مسامحه همراه است و در حقيقت اين منطقه خاورميانه نيست بلكه جنوب غربي آسيا است.
* مصر در دهههاي اخير دچار تحولات زيادي شده. آیا با توجه به مشكلات داخلي هنوز هم از اثرگذاري لازم در منطقه برخوردار است؟
** مصر اخيرا مشغول مسائل داخلي خود شده، اما نبايد از اثرگذاري مصر در منطقه غفلت كرد. نبايد با اين عينك به مصر نگاه كرد كه درحال حاضر مشغول درگيريهاي داخلي است يا اينكه چون در منطقه آفريقا قرار دارد پس در منطقه خاورميانه اثر گذار نيست. مصر از نظر سياسي جزو كشورهاي منطقه است. اين سه كشور به نوعي داعيه رهبري جهان اسلام را دارند.
* مصر داراي قدرت منطقهاي است، اما تمايل زيادي به اجرايي كردن قدرت خود ندارد؟
** مواضع مصر در خاورميانه بستگي به اين دارد كه چه شرايطي در مصر وجود داشته باشد. مصر درگير انقلاب و كودتاي پسا انقلاب است. درگذشته اين كشور در تحولات منطقه از جمله بيداري جهان اسلام و مقابله با استعمار و ورود علما به عرصه اسلام با ادبيات جديد يا اسلام نو پيشتاز بود. اين علماي مصر بودند كه از اثرگذاري برخوردار بودند. درست است كه سيدجمال الدين اسد آبادي از ايران به مصر ميرود و دراين كشور تاثير ميگذارد، اما بعد از مدتي مصر بيشترين تاثير را بر جهان اسلام گذاشت.
* سهكشور مصر، تركيه و ايران برای برتری و فرماندهی چقدر با هم رقابت کردند؟
** اين سه كشور با اينكه پيوندهاي زيادي از نظر مذهبي، تاريخي و فرهنگي دارند در عين حال در طول تاريخ با يكديگر رقابت داشتند. اين رقابتها گاهی به خصومت ميانجاميد. در مقاطعي ايران، درمقطع ديگر تركيه جديد و در برخي از مواقع مصر توانسته پيروز رقابت در منطقه شود، اما تركيه همواره خود را رهبر جهان اسلام ميديد.
* تركيه از قدرت بيشتري در منطقه درطول تاريخ نسبت مصر برخوردار بوده است؟
** تركيه به مدت ۵۰۰ سال تحت عنوان خلافت عثماني داعيه رهبري را داشت و بهجز ايران، در مقطعي از تاريخ، ساير كشورها جزو امپراتوري عثماني به حساب ميآمدند. صفويان توانستند ايران را از تاثيرگذاري عثمانيها جدا كنند. البته در مقاطعي مصر رهبري جهان اسلام را برعهده داشت. وجه غالب رقابت اين سه كشور براي تسلط و اثرگذاري بركشورهاي اسلامي و مذهبي بود.
* ايران در رقابتهاي منطقهاي درطول تاريخ چه ويژگيهایي داشته است؟
** ايران درطول تاريخ از دو ويژگي برخوردار بود. نخستين ويژگي، ايران اين بود كه اسلام اهل بيت را وجهه كار خود قرار داده و دومين ويژگي، فرهنگ ايراني است. ايرانيها هيچگاه هويت ايراني بودن خود را از دست ندادند و اصرار داشتند فرهنگ و زبان خود را حفظ كنند و اين دو مورد را با اسلام قابل جمع ميدانستند، حتي بعدها ايرانيها مروج اسلام شدند و بيشترين سهم را در ترويج و تقويت جهان اسلام بر عهده داشتند، اما مصر و تركيه اينطور نبودند. درآسياي صغير، تركيه و در مصر، اين دو كشور فرهنگ، تاريخ و زبان خود را با ورود اسلام به اين كشورها كنار گذاشتند وهويت جديد به خود گرفتند. مصر در مقاطعي به لحاظ مذهبي شباهتی به ايران داشت. درآن مقطع امپراطوري مصر در محاصره بين ايران و عثماني قرار داشت و شيعيان اسماعيلي در مصر حكومت ميكردند. همين دانشگاه الازهر مصر جزو ميراث حكومت فاطميون اسماعيلي است.
مصر تا همين اواخر مرجع ديني جهان اسلام بود و جز ايران، تمام جهان اسلام مرجعيت مصر را پذيرفته بود. دانشگاه الازهر مصر مظهر فتواي ديني بود، حتي عربستان و ساير كشورها سعي داشتند از اين مرجعيت تبعيت كنند. در گذشته دو مرجعيت ديني وجود داشت يكي مرجعيت ديني در نجف و قم، و ديگري مرجعيت ديني در مصر. ضمن اينكه ايران خود را در طول تاريخ وارث امامت اسلامي و تركيه نيز خود را وارث خلافت اسلامي ميدانستند و هر دو نگاه حاكي از نگاهي ويژه به اسلام است. اين دو قرائت از اسلام در مقاطعي به هم نزديك و در مقاطعي وارد رقابت شديد ميشدند و گاهي نیز وارد نگاه تخاصمي به هم شدهاند. امروز متاسفانه در جهان اسلام شاهد رقابتهاي توام با عداوت هستيم، برخلاف ضرورت حمايت از جنبشهاي تقريب، كه نياز اوليه و ضروري جهان اسلام است.
* در شرایط فعلی تركيه به دنبال عثمانيگرايي و ايران برخاسته از تفكر خاص خودش، در چه موقعیتی قرار دارند؟
** تركيه خود را وارث يك تاريخ ممتد و افتخار آميز ميداند. زبان تركي با لهجههاي مختلف و اسلام سني از جمله ويژگيها و وجه مشترك بين كشورهايي است كه به زبان تركي حرف ميزنند. از شمال چين تا مغولستان و حتی برخي از كشورهاي اروپايي تحت تاثير زبان تركي و اسلام سني هستند. در مقابل فرهنگ ايراني و اسلام اهل بيت با قرائت جدیدی قرار دارد كه از شرق تركيه تا مرزهاي چين را در بر ميگيرد. افغانستان، ازبكستان و تاجيكستان و بخش زيادي از پاكستان و شبه قاره هند تحت تاثير فرهنگ ايراني هستند. در شمال هند، پاكستان، كشمير، بنگلادش، آذربايجان، عراق و شمال خليج فارس، فرهنگ ايراني و شيعي حضور و نفوذ دارد.
در اين مناطق اقليت قابل توجهي شيعه مذهب بوده و اكثريتي متاثر از تاريخ و فرهنگ ايران در اين منطقه زيست ميكنند. افغانستان و تاجيكستان و بخش مهمي از ازبكستان، به زبان فارسي حرف ميزنند و تاريخ فرهنگي اين دو كشور تاريخ ايران است. حدود ۴۰ درصد از كشور ازبكستان نيز از اين شرايط پيروي ميكنند. سمرقند و بخارا كه كاملا تحت تاثير فرهنگ ايراني است. اين دو منطقه اسلامي يعني ايران و تركيه از دیرباز با هم در رقابت بودهاند. البته این دو کشور درجنگ جهاني از نظر ژئوپلتيكي دچار تحول شدند. در جنگ جهاني دوم هم ايران بهشدت آسيب ديد. تركيه بيش از ايران در آن زمان، آسيب ديد و بخش اروپايي و آسيايي خود را از دست داد.
در نتيجه كشورهاي جديد و مرزهاي جديدي به وجود آمد. هرچند از نظر فرهنگي و زباني مرزي وجود ندارد و تركيه و ايران از نظر فرهنگي و زباني مرزهاي وسيعي دارند. نفوذ فرهنگي ايران در كشورهاي حوزه خليج فارس بهويژه در بحرين، كويت، پاكستان، افغانستان، تاجيكستان، هند و شمال چين انكارناپذير است. اين بخش از نفوذ ايران، واقعيتهاي تاريخي است. در اين كشورها تنها مرزهاي سياسي وجود دارد و همه درون اين مرزهاي سياسي زندگي ميكنند و به آن پايبند هستند و همه مرزهاي قانوني و به رسميت شناخته شده است، اما در عالم واقع رقابت بين اين كشورها وجود دارد.
* اين كه سه كشور نام برده شده در صدد گسترش نفوذ فرهنگي خود در منطقه هستند، آیا وارد مرحله تخاصم نميشوند؟
** من به این تعبیر علاقه ندارم. بايد تلاش كرد كه اين كشورها با هم رقابت داشته باشند، حتي تلاش كنيم رقابت آنها رقابتي مثبت باشد تا از اين طريق از تبديل دشمنيها به رقابت و عداوت جلوگيري شود. البته ايران و تركيه در آسياي ميانه صرفا به رقابت اقتصادي و سياسي با يكديگر مشغولند. در عراق هم اين دو كشور با هم رقابت دارند و هر يك سعي دارد بازار بيشتري را در عراق به دست آورد. اين رقابت همواره وجود داشته است ضمن اينكه رقابت دو برادر هم هميشه شيرين نيست و در بسياري از مواقع رقابت به تندي ميگرايد.
به عنوان نمونه رقابت دو تيم فوتبال ممكن است بسيار جدي باشد و گاهي به خشونت تبديل شود، اما اين دو تيم در نهايت براي رقابت با هم وارد ميدان شدهاند. البته رقابت موجود بين ايران وتركيه در برخي از مواقع به عداوت تبديل ميشود و عوامل متعددي در اين زمينه نقش دارد. از سويي دشمنان مشترك جهان اسلام، مانند رژيم اسرائيل همواره تلاش دارند اين رقابت را به دشمني تبديل كنند. متاسفانه جنگ افروزيهای گذشته و امروز و ظهور گروههاي افراطي ناشي از نفوذ اسرائيل و آمريكاست.
* شما تاكيد زيادي بر رقابت در بين اين كشورها داريد. چرا اين رقابت را مفيد ميدانيد؟
** رقابت فرهنگي موجب رشد طرفين ميشود. رقابت فرهنگي در گذشته و در جهان اسلام، عامل تولد تمدن اسلامي بود. در واقع دو موضوع عامل زايش و تولد تمدن اسلامي شد؛ يكي آزادگي فكريای بود كه در جهان اسلام وجود داشت. درجهان اسلام و در بخشهايي از آن دانشمندان با آراي مختلف تحمل ميشدند. همين حالت در قرنهاي دوم تا ششم وجود داشت و اگر در يك منطقه حاكم متعصبي حاكم بود، رقيب آن حاكم متعصب در نقطهاي ديگر در جهان اسلام پناهگاهي براي دانشمندان ميشد. بوعلي سينا به كه افتخار ايرانيان است به معني امروزي ايراني نبود.
اما در ايران امروز به شكوفايي رسيد و در همينجا درگذشت. اين تعداد از دانشمندان، به دليل تسلط تنگ نظري و تعصب سلجوقيها در آسياي ميانه و اختناق مذهبي، كه نميتوانست امثال مولويها، و ابوعليسيناها را تحمل كند به غرب ايران مهاجرت كردند. بوعلي سينا از اختناق در محل زندگي قبلي خود گريزان ميشود، اما در آن سوي جهان اسلام يعني ايران، صدر اعظم ميشود. در حالي كه تمام منطقه در آن روز جزئي از حكومت و خلافت عباسي بود. در مناطقي هم حكومتهاي محلي و حكومتهاي آزاده ايراني مثل صفاريان و سامانيان و آل بويه ظهور كردند و خلافت اسلامي تمام اينها را تحت پوشش داشت. مذاهب در جهان اسلام به آزادي توجه داشتند. خيام در بالاترين سطح، داراي احترام بود.
* پس ايران مامن دانشمندان اسلامي بود؟
** بله. البته ايران در آن زمان معني ديگري داشت. در آن زمان ايران، ايران فرهنگي بود و ايران سياسي وجود نداشت. بوعلي سينا زماني به ايران هجرت ميكند كه يك سلسله ايراني شيعي به نام آل بويه در ايران در راس قدرت قرار داشت. آل بويه از شمال ايران ظهور و تمام مرزهاي ايران و عراق را تسخير کردند و حدود ۱۰۰ سال در قدرت حضور داشتند. آل بويه از مشي تسامح ديني استفاده ميكردند و همواره سعي داشتند گرايشها و مذاهب مختلف را تحمل كنند. مركز حكومت آل بويه ري بود و شيخ الاسلام خود را شيخ صدوق قرار دادند. آل بويه داراي مذهب زيدي بودند، اما براي رهبر ديني خود يك عالم شيعه دوازه امامي را برگزيدند. هرچند آل بويه عزاداري را در ايران باب كردند، اما اهل سنت را هم به خوبي تحمل ميكردند، حتي خلافت اسلامي را با اينكه بغداد را تصرف كردند تحمل ميكردند.
آل بويه ميتوانستند همان كاري را كه هلاكوخان كرد انجام دهند. اما به علت اينكه اكثريت جمعيت را اهل سنت تشكيل ميدادند هيچگاه مشكلي براي خلافت اسلامي به وجود نياوردند. اين نگرش در آل بويه نشان ميدهد كه استراتژي مثبتي براي اداره كشور داشتند. رقابت درآن زمان كاملا مثبت بود و شهرهاي مختلف با هم رقابت ميكردند تا كالاي بهتري را توليد كنند و سرباز بيشتري به حكومت بدهند و بيش از قبل توليد علم كنند. حتي شهرهاي مختلف در آن زمان در جهان اسلام تلاش ميكردند كه دانشمندان بيشتري را جذب كنند. البته در اين رقابتها گاهي تندروي ميشد و دانشمندان احساس ميكردند با وجود اين خليفه نميتوانند زندگي كنند لذا به نقطه ديگري از جهان اسلام هجرت ميكردند.
آزادي آن زمان در جهان اسلام در اندازهاي بود كه از كشورهاي اروپايي كه در قرون وسطا قرار داشتند و در بدترين شرايط بهسر ميبردند به سمت تمدن اسلامي هجرت ميكردند و مهاجرت مغزها به عكس امروز بود و از اروپا راهي جهان اسلام ميشدند. و براي نخستين بار همه آثار علمي اروپا درجهان اسلام ترجمه شد. البته بعدها همين آثار به آنها باز گردانده شد. در قرون وسطا هر اثري كه از افلاطون و ارسطو ديده ميشد توسط كليسا نابود ميشد و آثار تمدن يونان باستان از نظر كليسا كفر محسوب ميشد. داشمندان اروپايي در جهان اسلام به دين خود، آزادانه و در ميان مسلمانان و در ملوك اسلامي زندگي ميكردند و بعضا در بالاترين سطح به حاكمان نزديك بودند و در سايه اقتدار اسلامي احساس امنيت ميكردند و نبوغ خود را در اختيار حكومت و خلافت اسلامي قرار ميدادند. اين دو رقابت مثبت در آن زمان توام با آزادگي موتور محركه تمدن اسلامي بود. و اين دو مولفه در آن دو سه قرن جهان اسلام را وارد مرحله درخشش كرد و هنوز مسلمانان به آن دوران افتخار ميكنند.
* بر سر اين تمدن باشكوه كه در آن آزادگي و رقابت ارجمند بودند، چه آمد؟
** مغول تمدن اسلامي را از بين برد، اما بعد ازچند سده تمدن اسلامي از چند نقطه سر بر آورد. در ايران صفوي، در تركيه عثماني و شبه قاره و مصر در حال نوزايي بود كه با تمدن جديد اروپا مواجه شدند. مغولهاي مسلمان در شبه قاره هند حكومت اسلامي تشكيل دادند و منشا آثار بزرگ تمدن اسلامي شدند و اكبر شاه معروفترين آنهاست. در آن زمان هند به عنوان يك قدرت مورد توجه بود.
البته اينبار كه تمدن اسلامي بر پايههاي خود ايستاد در مقابل خود، غرب سر بر آورده از رنسانس را ديد و غرب مجددا تمدن اسلامي را اينبار در نوجواني خفه كرد اما، همچنان عثمانيها سعي ميكردند كه تمدن خود را حفظ كنند. در حالي كه استثمار توانسته بود هند را نابود كند و ايران را متوقف به مسائل داخلي نمايد عثمانيها به حيات خود به عنوان نخستين و مقتدرترين رقيب در مقابل غرب ايستادگي كردند و اين ايستادگي تا جنگ دوم جهاني ادامه يافت اما، اين جنگ تكليف دنيا را مشخص كرد. در اين جنگ امپراطوريهاي انگلستان، آلمان و ژاپن و عثماني از بين رفت و منهدم شد. و دو ابر قدرت جديد اتحاد جماهير شوروري و آمريكا ظاهر شدند.
* بعد از جنگ جهاني تمدن اسلامي ديگر نتوانست بر پاي خود بایستد؟
** بعد از جنگ جهاني، ايراني جديد، تركيه فعلي و مصر جديد در شكل و شمايل نو ظاهر شدند و بعد از بازيابي توان خود شروع به رقابت جديد با يكديگر كردند وهمچنان رقابت ميان اين سه كشور براي مديريت فرهنگي جهان اسلام ادامه دارد. اين رقابت حدود ۱۰۰ سال است كه آرام و تند ادامه ميیابد و تحليل مسائل سياسي در منطقه بدون درك اين رقابتها مشكل است. آنچه مانع درك درست مسائل منطقه است حضور دو پديده رژيم جعلی اسرائيل و وهابيها در منطقه هستند.
* اين دو پديده يعني وهابيت و رژيم صهيونيستي از عوامل اصلی تنش در منطقه هستند.
** اين دو پديده به وجود آمد تا منطقه و كشورهاي منطقه با هم درگير شوند و در نتيجه تمدن اسلامي مجددا سر بر نياورد و قدرت تمدن اسلامي بار ديگر به حاشيه برود. صهونيسم و وهابيسم از زمان ايجاد، اين سه قدرت منطقه را زمين گير كرده و سعي در تفرقه و جنگ افروزي و نفاق ميان كشورهاي اسلامي دارند. اجازه ندادند اين سه قدرت يعني ايران، تركيه و مصر در منطقه رشد كنند. هر جنگي در منطقه به وجود ميآيد به يكي از اين دو پديده ناميمون مرتبط است.
سر منشا اين دو پديده در منطقه نيست. سر منشا تحولات مصر، ايران و تركيه در اين كشورهاست اما اين دو پديده صهيونيسم و وهابيسم، كاملا از جاي ديگر مديريت ميشوند. وهابيت و صهيونيسم، مسائل اين منطقه نبودهاند بلكه اين دو پديده نوظهور به منطقه تزريق و تحميل شده است. وهابيت يك پديده غلط و ناآشنا در منطقه است كه جهان اسلام نسبت به آن بيگانه است زيرا جهان اسلام۱۳۰۰ سال عادت كرده است كه چگونه با افكار عرفاني و صوفيانه، تشيع و تسنن قابل فهم، زندگي كند اما، وهابيت قرائت جديدي از اسلام است كه نفي تمامي اين موارد است. وهابيت نه فقط نفي شيعه بلكه نفي تمامي قرائتهاي عارفانه و صوفيانه جهان اهل سنت است.
* وهابيت در كدام حوزه عملياتي به تفرقه در جهان اسلام مشغول شد؟ و در حال حاضر چه نفوذي در منطقه دارد؟
** وهابيت بيش از همه درگير مصر و تركيه شد. و در حال حاضر به بركت دلارهاي نفتي سعودي متاسفانه افكار وهابيگري در بسياري از مناطق جهان اسلام نفوذ يافته و در مقابل آن، در مصر، تركيه، اندونزي، ومالزي دو جريان با وهابيت مقابله ميكنند يكي تفكر روشنفكرانه ديني و ديگري قرائت صوفيانه است. وهابيت با حمايت غرب و پولهاي سعودي رشد كرد اما اخيرا حالتي افراطي و خشن به خود گرفته است و داعش و القاعده از اين تفكر سرچشمه گرفتهاند
* آيا وهابيت به صراحت در مقابل نفوذ جريان روشنفكري ديني ميتواند ايستادگي كند؟
** در جهان اهل سنت، جريان نو و سنتي وجود داشتند و وهابيت جريان سومي است كه در ميان انديشههاي تاريخي جهان اسلام به وجود آمده و متاسفانه تمامي جريانهاي جهان اسلام را تحت تاثير قرار داده و بعضي جاها موفق شده. بزرگترين موفقيت وهابيت اين است كه مرجعيت ديني را از مصر بگيرند و به عربستان و مكه منتقل كنند و البته اين به ظاهر توفيق را با توسل به دلارهاي سعودي و همكاري غرب به دست آوردند. بايد به اين موضوع اصلي نيز اشاره داشته باشم كه دفاع راهبردي از منافع ملي ايران و جمهوري اسلامي بايد برخوردار از نگاه جامع و به دور از تعصبات ناسيوناليستي، ديني، قومي، محلي، حزبي و حتي روشنفكرانه صرف باشد و ضرورتا بايد نگاهي جامع به اين مهم داشت. زيرا چنين نگاهي دربرگيرنده منافع فرهنگي، اقتصادي، تاريخي، سياسي، ديني و مذهبي ما خواهد بود.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/177091
ش.د9503861