تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۴۲۸
پایگاه بصیرت / دکتر سید‌رضا میرطاهر

(روزنامه جوان - 1396/08/13 - شماره 5229 - صفحه 6)

جهان اكنون با كانون‌هاي فعال جدايي‌طلبي در مناطق مختلف از جمله خاورميانه و اروپا مواجه است. با اين حال به دليل اينكه تماميت ارضي مهم‌ترين اصل قوام‌بخش يك كشور محسوب مي‌شود، لذا در واكنش به درخواست‌ها يا اقدامات جدايي‌طلبانه، همواره دولت‌ها با جدايي‌طلبي ايالت‌ها يا مناطق جدايي‌طلب مخالفت كرده‌اند. در برخي موارد درخواست‌هاي جدايي‌طلبانه منجر به بروز جنگ داخلي يا شكل‌گيري گروه‌ها و جنبش‌هاي شبه نظامي شده، در حالي كه در مواردي مانند جدايي‌طلبي در اروپاي غربي مانند جدايي‌طلبي اسكاتلند از بريتانيا يا جدايي‌طلبي كاتالونيا از اسپانيا، فعاليت‌هاي جدايي‌طلبانه در قالب كنش‌هاي سياسي ظهور يافته است. يكي از مسائلي كه در زمينه جدايي‌طلبي همواره جلب توجه مي‌كند، موضع دوگانه غرب درباره اين پديده است. غربي‌ها همواره در برخورد با مسائل رويكرد دوگانه را مدنظر قرار داده‌اند.

اين مسئله‌اي است كه اعتراض شديد صربستان را با توجه به حمايت همه جانبه غرب از جدايي‌طلبي منطقه كوزوو در جنوب اين كشور آن هم بدون رضايت دولت مركزي برانگيخته است. در واقع موضع اتحاديه اروپا در غيرقانوني دانستن همه‌پرسي كاتالونيا در حالي كه چند سال پيش از استقلال كوزوو به عنوان «يك مورد خاص» حمايت كرد، باعث خشم صربستان شده و به همين دليل دولت بلگراد، اتحاديه اروپا را به اتخاذ «استانداردهاي دوگانه» متهم كرده است. الكساندر ووجيچ،رئيس‌جمهور صربستان در اوايل اكتبر 2017 اتحاديه اروپا را به دورويي و استفاده از استانداردهاي دوگانه متهم كرد، چراكه اين نهاد اروپايي، استقلال كوزوو را به رسميت شناخته، اما همه‌پرسي كاتالونيا را محكوم كرده و آن را غيرقانوني دانسته است. به همين دليل رئيس‌جمهوري صربستان با اشاره به اين نحوه برخورد، آن را بهترين نمونه براي نشان دادن استانداردهاي دوگانه و تزوير در عرصه سياست جهاني تلقي كرده است.

جدايي‌طلبي كوزوو

كوزوو با اكثريت قومي آلبانيايي تبار در آگوست ۲۰۰۸ بدون برگزاري همه‌پرسي از صربستان اعلام استقلال كرد.«هاشم تاچي» رئيس‌جمهور كوزوو مدعي است اعلام استقلال كوزوو از صربستان به طور يكجانبه نبوده، بلكه با هماهنگي شركاي بين‌المللي صورت گرفته است. تاكنون بيش از 113 كشور جهان استقلال كوزوو را به رسميت شناخته‌اند. با اين حال كشورهاي مهمي نيز از شناسايي كوزوو به عنوان يك كشور مستقل خودداري كرده‌اند. هر چند كوزوو از صربستان اعلام استقلال كرده ولي بلگراد هيچ گاه اين مسئله را قبول نكرده و آن را غير قانوني مي‌داند.

يكي از دلايل عمده ادامه مخالفت صربستان با استقلال كوزوو، حمايت همه جانبه روسيه از بلگراد بوده است، در غير اين صورت صربستان نمي‌توانست در برابر فشار بسيار زياد اتحاديه اروپا و ديگر كشورهاي غربي مانند امريكا براي پذيرش استقلال كوزوو مقاومت كند. مسكو نيز هيچ گونه انعطافي در اين زمينه از خود نشان نداده است. دليل اين مسئله جداي از همراهي با صربستان به عنوان متحد قديمي روسيه در حوزه بالكان كه داراي قرابت‌هاي نژادي و فرهنگي زيادي با روسيه و روابط گسترده سياسي، نظامي و اقتصادي با مسكو است، به هراس روسيه از تبديل به رويه شدن اعلام استقلال يكجانبه در حقوق بين‌الملل بر مي‌گردد. روسيه خود يكي از كشورهايي است كه به طور بالقوه در معرض تجزيه به خصوص با تحريك غربي‌ها قرار دارد.

در مقطع كنوني از پنج عضو دائم شوراي امنيت، سه كشور غربي يعني امريكا، بريتانيا و فرانسه از استقلال كوزوو حمايت كرده‌اند، در حالي كه دو عضو ديگر آن يعني روسيه و چين كماكان مخالف اين مسئله هستند. البته در سطح اروپا نيز اختلاف نظر مشابهي در اين زمينه وجود دارد، در حالي كه بيشتر كشورهاي اروپايي استقلال كوزوو را به رسميت شناخته‌اند، اما كشورهاي اسپانيا، اسلواكي، روماني، يونان و قبرس، كوزوو را همچنان بخشي از صربستان مي‌دانند و آن را به عنوان كشوري مستقل به رسميت نشناخته‌اند. اين كشورها مانند اسپانيا يا خود با مسئله جدايي‌طلبي مواجه هستند، كمااينكه ايالت كاتالونيا به طور جدي خواهان جدايي از اسپانياست يا اينكه به عنوان متحدان قديمي صربستان و روسيه محسوب شده و به دليل مواضع و منافع مشترك از موضع بلگراد در نفي استقلال كوزوو حمايت مي‌كنند.

بدين ترتيب به رغم اينكه 113 كشور جهان استقلال كوزوو را به رسميت شناخته‌اند، اما عضويت كوزوو در سازمان ملل به عنوان كشوري مستقل، چالش بزرگي براي دولت اين منطقه محسوب مي‌شود و با توجه به حمايت جدي روسيه و چين از تماميت ارضي صربستان نمي‌توان انتظار حل و فصل اين مسئله را در آينده نزديك داشت. بلگراد با تأكيد براينكه كوزوو استان جنوبي صربستان است، اعلام يكجانبه استقلال آن را به رسميت نمي‌شناسد و خواهان باطل كردن سند استقلال كوزوو از راه‌هاي ديپلماتيك و صلح آميز است.

از جمله پيامدهاي اعلام استقلال كوزوو كه بدون عبور از مجراي سازمان ملل و البته با اشاره و حمايت مستقيم امريكا و برخي كشورهاي اروپايي انجام شد، به چالش كشيدن مستقيم قوانين و نهادهاي بين‌المللي بود. هر چند در نهايت ديوان بين‌المللي دادگستري در سال 2010 رأي به قانوني بودن اعلام استقلال كوزوو در سال 2008 داد و اعلام كرد چنين اقدامي بدون رضايت دولت مركزي (يعني صربستان)مشروعيت داشته است. اين در حالي است كه حتي در كوزوو همه‌پرسي براي اعلام استقلال نيز انجام نشده است. با اين حال اتحاديه اروپا، امريكا و ساير كشورهاي بلوك غرب به دليل اينكه اين اقدام در راستاي منافع آنها بود و در عين حال به مفهوم تضعيف يكي از شركاي روسيه يعني صربستان و در نهايت كاهش نفوذ مسكو در بالكان بود، با اين اقدام همراهي كردند.

نگاه متفاوت

اين در حالي است كه در باره جدايي‌طلبي در كشورهاي اتحاديه اروپا به ويژه در اسپانيا و بريتانيا، بروكسل و واشنگتن به هيچ وجه نظر مساعدي ندارند و به شدت با اين مسئله مخالفت مي‌ورزند. به گفته دكتر سيدعليرضا موسوي،كارشناس اروپا در حال حاضر گرايش‌هاي تجزيه‌طلبانه در كشور بلژيك با توجه به چند فرهنگي بودن اين كشور كوچك، منطقه تيرول جنوبي در كشور ايتاليا يا منطقه‌هاي ولز و اسكاتلند در بريتانيا وجود دارد كه با برگزاري همه‌پرسي تجزيه‌طلبي در اسپانيا، قدم‌هاي حقوقي را براي استقلال مي‌توانند بردارند. در حالي كه اتحاديه اروپا بر وحدت و همگرايي كشورهاي عضو در همه عرصه‌ها تأكيد دارد، جدايي‌طلبي در اين كشورها به مثابه حركتي معكوس در مسير همگرايي و در واقع به مثابه واگرايي و فروپاشي اتحاديه اروپا خواهد بود،لذا اتحاديه اروپا اكنون در راستاي منافع خود از تحركات جدايي‌طلبانه در كشورهاي اين اتحاديه حمايت نمي‌كند.

از سوي ديگر اكنون اسپانيا به عنوان يك عضو مهم اتحاديه اروپا در معرض آزمون سختي قرار گرفته است. سران مادريد به خوبي از اين مسئله آگاه هستند كه اگر موضعي منفعلانه در قبال استقلال طلبي كاتالونيا اتخاذ كنند، نه فقط بايد شاهد از دست رفتن اين منطقه بسيار مهم براي قدرت ملي به ويژه اقتصاد اسپانيا باشند بلكه جدايي كاتالونيا، موتور محركه استقلال خواهي برخي ديگر از مناطق اين كشور به ويژه باسك خواهد بود كه دهها سال سابقه مبارزه مسلحانه براي جدايي از اسپانيا را توسط سازمان جدايي‌طلب باسك موسوم به «اتا» را در كارنامه خود دارد.

مقامات اروپايي نگراني جدي‌تري دارند و آن تشويق ديگر مناطق جدايي‌طلب در اروپا براي تلاش بيشتر به منظور جدايي از كشور‌هاي مادر است. در رأس اين مناطق اسكاتلند قرار دارد كه به ويژه پس از همه‌پرسي جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا (برگزيت) اكنون به طور جدي خواهان جدايي از بريتانيا و پيوستن به اتحاديه اروپا به عنوان يك كشور مستقل است. در صورت عملي شدن استقلال كاتالونيا از اسپانيا، مقامات محلي اسكاتلند مي‌توانند با استناد به آن، خواهان تسريع و عملي شدن جدايي از بريتانيا شوند. ضمن اينكه كانون ديگر جدايي‌طلبي مانند بلژيك و شمال ايتاليا نيز بيش از پيش فعال شده و اين به مثابه نقض اساسي‌ترين اصل وجودي اتحاديه اروپا يعني همگرايي اروپايي خواهدبود. مقامات اروپا بر يافتن هرچه سريع‌تر راهي براي پايان دادن به بحران به‌وجود آمده در پي همه‌پرسي جدايي كاتالونيا از اسپانيا در اين كشور تأكيد دارند. در عمل نيز دولت مركزي اسپانيا برخورد قاطعانه‌اي با جدايي‌طلبي كاتالونيا با عزل مقامات، انحلال پارلمان و تعليق خود مختاري و به دست گرفتن امور آن انجام داد.

جمع‌بندي

اعمال معيارهاي دوگانه در زمينه جدايي‌طلبي صرفاً يكي از موارد رويكرد‌هاي دوگانه غرب در برخورد با مسائل است. در واقع در رويكرد و عملكرد غرب در ديگر موارد از جمله برخورد با تروريسم نيز تناقض آشكاري وجود دارد. به طور كلي استفاده از معيارها يا استانداردهاي دوگانه در برخورد با مسائل مهم و حساسي مانند جدايي‌طلبي و تروريسم از سوي غرب، نه تنها منجر به حل و فصل اين مسائل نشده، بلكه باعث گسترش آنها در نواحي مختلف شده و حتي اين پديده اكنون به معضلي براي آنها تبديل شده است.

http://www.Javann.ir/879591

ش.د9603617