تاریخ انتشار : ۲۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۷  ، 
کد خبر : ۳۰۷۴۳۳

ژنرال خاورميانه

(روزنامه شرق – 1396/09/02 – شماره 3018 – صفحه 19)

«اواخر سال ١٣٦٠، وقتي محسن رضايي، فرمانده کل سپاه، حکم فرماندهي تيپ ثارالله را به قاسم سليماني داد و محمود اشجع، فرمانده وقت سپاه منطقه ٦ کشوري، با اين انتصاب مخالفت کرد، شايد هيچ‌کدام نمي‌دانستند اين جوان ٢٣ساله با نبوغ نظامي تحسين‌برانگيزش، سال‌ها بعد شخصيتي فراملي خواهد شد و افسران CIA از وي به عنوان قوي‌ترين مأمور مخفي خاورميانه ياد خواهند کرد...»؛ اين ابتداي مقدمه کتاب «روزي روزگاري قاسم سليماني» است که درباره روزگار او در دوران دفاع مقدس است. اما قاسم سليماني که اين روزها با خبر پايان داعش نامش بر سر زبان‌هاست، کيست؟

حسن سليماني از روستایيان «قنات‌ملک» در شهرستان «رابر» استان کرمان در ٢٠ اسفند ١٣٣٥ صاحب پسري شد و نام او را «قاسم» گذاشت. قاسم ١٣‌ساله بود که پس از پايان دبستان شهر رابر را ترک کرد و در ١٨سالگي پيمانکار سازمان آب کرمان شد. ورزشکار هم بود و کاراته کار مي‌کرد و جزء مربيان پرورش‌اندام نیز بود.

دو سال به انقلاب مانده بود که با حجت‌الاسلام رضا کامياب از اهالي شهر مشهد که در ماه‌هاي رمضان براي تبليغ به کرمان مي‌آمد، آشنا شد و به انقلابيون پيوست. رفاقتشان اما در هفتم مرداد ٦٠ که سازمان مجاهدين خلق کامياب را ترور کرد، ناتمام ماند. البته اين دوستي کوتاه‌مدت باعث مي‌شود که قاسم را با روحاني‌ای از مشهد به نام آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي آشنا کند که تا امروز ادامه دارد.

انقلاب که پيروز شد، هم‌زمان با کار، به عضويت مجموعه «سپاه افتخاري» کرمان درآمد. خودش گفته بايد براي انقلاب فعاليت مي‌کرديم، پس وارد سپاه شدم. سليماني به مرور فرمانده پادگان قدس سپاه در کرمان شد. شهريور ٥٩ که جنگ ايران و عراق شروع شد، چند گردان را در سپاه کرمان آموزش مي‌دهد و به جبهه‌هاي جنوب مي‌فرستد. خودش هم به همراه يک گروهان به سوسنگرد مي‌رود تا جلوي پيشروي دشمن را در جبهه «مالکيه» بگيرد. همين آغاز راهي است که باعث مي‌شود قاسم سليماني در اکثر عمليات‌هاي نظامي هشت سال دفاع مقدس مانند «عمليات والفجر ٨» که منجر به فتح «فاو» شد، کربلاي ٤، کربلاي ٥ و تک‌شلمچه، حضور مؤثر داشته باشد.

جنگ که تمام شد، او که فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله بود، به کرمان برمي‌گردد و با اشراري که از مرزهاي شرقي، به‌خصوص افغانستان وارد مي‌شدند، به مبارزه ادامه مي‌دهد.

حدود ١٠ سال بعد، در سال ٧٩، فرماندهي کل قوا، قاسم سليماني را به‌عنوان دومين فرمانده «نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» مي‌گمارد. از اين به بعد است که حضور قاسم سليماني در مجامع عمومي و اخبار کم‌رنگ مي‌شود. طالبان در افغانستان قدرت گرفته و حالا حضور سردار سليماني به‌عنوان فرمانده که آن مناطق را به خوبي مي‌شناسد، غنيمتي است.

قاسم سليماني در چهارم بهمن ۱۳۸۹ درجه سرلشکري خود را از مقام معظم رهبري دريافت مي‌کند و آيت‌الله خامنه‌اي در تقديري از او، قاسم سليماني را «شهيد زنده» ناميده است.

رسانه‌هاي غربي درباره سليماني گفته‌‌اند که او نقش مهمي در عقب‌راندن اسرائيل از جنوب لبنان، جنگ افغانستان، شکل‌دهي به فضاي سياسي عراق پس از سرنگوني رژيم صدام و تغيير روند جنگ داخلي سوريه داشته است.

داعش که فعال شد، در خرداد ٩٣ به شمال عراق حمله مي‌کند.

تصرفات شهرهاي عراق که وسعت مي‌گيرد، باعث مي‌شود نام سردار سليماني هم کم‌کم به صدر اخبار بيايد. او که سال‌ها پيش در رسانه‌هاي عراق به «ژنرال بي‌سايه» معروف بود، حالا چهره او با موهاي سفيدشده در جلد مجلات خارجي و داخلي عيان مي‌شود. همان روزها، روزنامه «ساندي‌تايمز انگليس»، «وال‌استريت ژورنال» و «نيويورک‌تايمز» مدعي شدند ايران فرماندهي ارتش ازهم‌فروپاشيده عراق را بر عهده گرفته تا با داعش بجنگد. قاسم سليماني هم مقابله با داعش را در دفاع از بغداد بر عهده دارد.

خبرگزاري مهر به نقل از رسانه‌هاي اقليم کردستان عراق، نوشته بود در مرداد ۱۳۹۳، سردار سليماني نسبت به حمله داعش به اربيل هشدار داده است. با حمله داعش در مرداد ۱۳۹۵، مسعود بارزاني از آمريکا و ترکيه تقاضاي کمک مي‌کند. دو روز بعد، جنگنده‌هاي آمريکايي در اربيل به پرواز درمي‌آيند. اين در حالي است که ۴۸ ساعت قبل از پيوستن جنگنده‌هاي آمريکايي به عمليات دفاع از اربيل، يگاني از نيروهاي ويژه به فرماندهي سردار سليماني و بنا به درخواست شخص بارزاني، در کنار پيشمرگان کُرد در حال نبرد با داعش بودند. به دنبال دفع خطر داعش، مسعود بارزاني شخصا نامه تشکری براي رياست‌جمهوري ايران با اين مضمون فرستاد که ايران بار ديگر در سخت‌ترين شرايط به دفاع از اقليم کردستان عراق برخاسته است.

حاج قاسم در سوريه

چند روزي است که با حضور سردار سليماني، شهر «البوکمال» در نزديکي مرزهاي سوريه و عراق در حومه جنوب شرقي ديرالزور، از دست داعش آزاد شده است. به گزارش ايسنا، اهميت آزادسازي شهر البوکمال که از آن به عنوان آخرين دژ مستحکم داعش در سوريه ياد مي‌شد، براي جريان مقاومت آن‌چنان مهم و تعيين‌کننده بود که سردار نامي ايران تصميم گرفت در راستاي تحقق وعده‌اش براي پايان‌دادن به سيطره اين شجره خبيثه ملعونه، ٧٢ ساعت فرماندهي ميدان مستقيم نبرد را بر عهده بگيرد تا خاطره شيرين نقش اين فرمانده در آزادسازي مناطقي مانند موصل، تکريت، جرف‌الصخر، حفظ «سامرا» و «کربلا» از چنگ داعش، جلوگيري از سقوط اربيل و... در عمليات «ام‌المعارک» بار ديگر در اذهان ملت‌هاي منطقه تداعي شود.

سردار را فاتح جنگ حلب در سوريه مي‌دانند و حضور او در سوريه باعث شده تا وزارت خزانه‌داري آمريکا نام او را در ليست تحريم قرار دهد.

جان مگواير افسر سابق سيا گفته است که در نبرد القصير که چهار سال پيش در سوريه صورت گرفت و منجر به بازپس‌گيري شهر استراتژيک القصير توسط ارتش سوريه شد و نقطه عطفي در جنگ بود، تحت نظارت و فرماندهي سردار سليماني بوده است و اين نبرد را «يک پيروزي بزرگ» براي او خواند.

اينجا بود که پس از وقوع يک انفجار مهيب در دمشق، شايعه شهادت قاسم سليماني در رسانه‌هاي جهان پيچيد اما چند روز بعد او در ديدار مسئولان نظام با مقام معظم رهبري حضور پيدا کرد.

سردار از زبان ديگران

روحيه و شخصيت سردار سليماني هميشه جذاب بوده است تا آنجا که ابراهيم حاتمي‌کيا در فيلم «باديگارد» شخصيت و حتي گريم نقش اول فيلم را که پرويز پرستويي آن را بازي مي‌کند، شبيه «حاج قاسم سليماني» طراحي کرده است.

رسانه‌هاي غربي هم در مورد شخصيت او مطالب جالبي گفته‌اند. روزنامه انگليسي گاردين در مورد قاسم سليماني نوشته: «حتي کساني که سليماني را دوست ندارند، او را فردي باهوش مي‌دانند. بسياري از مقامات آمريکا که اين چندساله را صرف متوقف‌کردن کار افراد وفادار به سليماني کرده‌اند، مي‌گويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند مبهوت کارهاي او شده‌اند. شايد از سر همين بهت است که يکي از مقامات بلندپايه ارتش آمريکا عاجزانه مي‏گويد: «من اگر او را ببينم، خيلي ساده از او خواهم پرسيد که از ما چه مي‏خواهد؟!».

روزنامه آمريکايي «مک‌کلتي» هم در گزارشي نوشت: «سليماني براي توقف درگيري‏ها ميان نيروهاي امنيتي عراق که بيشترشان شيعه هستند و نيروهاي راديکال مقتدي صدر در شهر بصره، پادرمياني کرده است. يکي از نخستين و مهم‌ترين پيروزي‏هاي سليماني بر آمريکا در عراق، ايجاد برتري سياسي بود، نه نظامي. او در ژانويه سال ۲۰۰۵، زماني به عراق آمد که عراقي‏ها براي نخستين‌بار پس از سقوط صدام حسين، به پاي صندوق‌هاي رأي مي‏رفتند. در حالي که آمريکا حمايت شديدي از نخست‌وزيرشدن اياد علاوي مي‌کرد، سليماني فعاليت خود را در حمايت از شيعيان طرفدار ايران آغاز کرد و به‌شدت به راهنمايي آنان براي پيروزي در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت‌هاي رنگي مردم عراق را پيروزي بزرگي براي دموکراسي دانست، اما علاوي و متحدانش شکست خوردند».

نشريه آمريکايي «نيويورکر» در سال ۹۲، به فرمانده سپاه قدس از زبان مأموران سيا و مقامات عراقي پرداخت و با بيان اينکه سردار سليماني به‌ندرت صحبت مي‌کند، وي را داراي يک کاريزماي نهفته دانست. در اين گزارش «جان ماگوير» افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا (سيا) سردار سليماني را قدرتمندترين عامل در خاورميانه که کمتر کسي چيزي درباره او شنيده، معرفي کرده است.

يک مقام سابق ارشد عراقي نيز قاسم سليماني را فردي زيرک و استراتژيستي به‌شدت باهوش توصيف کرده و گفته بود: «زماني که وارد اتاقي مي‌شود که مثلا ۱۰ نفر در آن حضور دارند، او جلو نمي‌آيد، همان جا در طرف ديگر اتاق بسيار آرام مي‌نشيند. صحبتي نمي‌کند، نظري نمي‌دهد و تنها مي‏نشيند و گوش مي‌دهد؛ و البته قطعا همه در آن اتاق تنها به او فکر مي‌کنند».

زلماي خليل‌زاد، سفير سابق آمريکا در افغانستان نيز در مورد سردار سليماني گفته است: «همان‌قدر که مقامات آمريکايي سليماني را به جنگ‌افروزي متهم مي‏کنند، او در ايجاد صلح نيز براي رسيدن به اهدافش فعال بوده است. او در پايان‌دادن به درگيري‌هاي نيروهاي مقتدي صدر و نيروهاي عراقي در بصره، نقشي حياتي داشت، تهديدي که مي‏رفت ناآرامي‌هاي آن گسترش يافته و پيامدهاي وخيمي به‌ويژه براي منابع نفتي عراق در پي داشته باشد».

يکي از نمايندگان مجلس عراق و از دستياران ارشد نوري المالکي، درباره سردار سليماني گفته: «او فردي است که آرام سخن مي‌گويد و منطقي و بسيار مؤدب است. وقتي با او حرف مي‏زنيد، بسيار ساده برخورد مي‏کند. تا زماني که پشتوانه او را نشناسيد، نمي‏دانيد چه قدرتي دارد، هيچ‌کس نمي‏تواند با او بجنگد».

روابط شخصي قاسم سليماني

همچنين نقل شده است که قاسم سليماني علاقه خاصي به سربازان شهيد دارد و با خانواده‌هاي آنها ديدار مي‌کند. خودش در جايي گفته: «زماني که فرزندان شهيدان را مي‌بينم، مي‌خواهم آنها را ببويم و از خود بي‌خود مي‌شوم».

سردار سليماني از دوستان نزديک و صميمي شهيد «عماد مغنيه» بود. قاسم سليماني برادر کوچکي به نام سهراب دارد. او درخصوص روحيات قاسم به خبرگزاري فارس گفته: «حاج قاسم خيلي وقت نمي‌کند به خانواده برسد اما آدمي بسيار عاطفي است و حتي تا زماني که نسبت به مسائل زندگي من اطمينان پيدا نکرد، مرا رها نکرد، مدام من را کنترل مي‌کرد چون من در سازمان زندان‌ها کار مي‌کردم و با زندانيان در ارتباط بودم؛ حتي اگر يک موتور مي‌خريدم تا اطمينان پيدا نمي‌کرد که چگونه آن را تهيه کرده‌ام راحت نمي‌شد، شايد به نوعي تمام زندگي اطرافيان ما را زير نظر داشت تا خداي ناکرده به راه کج و آلوده کشيده نشويم».

http://www.sharghdaily.ir/News/146776

ش.د9603700

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات