تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۳  ، 
شناسه خبر : ۳۰۷۶۳۳

(روزنامه جمهوري اسلامي – 1396/09/05 – شماره 11028 – صفحه 7)

چین در رویای پس زدن آمریکا و ایستادن بر جایگاه رفیع قدرت محوری آسیاست، اما قدرت هسته‌ای کره شمالی مانعی جدی بر سر این راه است.

به گزارش ایرنا روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مقاله به قلم 'جین پرلز' رئیس دفتر این روزنامه در پکن افزود: چین و کره شمالی دو کشور همسایه با تاریخچه روابطی پر رنج و عذاب هستند.

یکی قدرتی نوظهور و رو به رشد است که تمام هم و غمش استیلا بر منطقه است و دیگری یک همسایه غیر قابل پیش‌بینی با جاه طلبی‌های خاص خودش است.

چین بی‌هیچ پرده پوشی و بصراحت اعلام کرده است که هدف بلندمدتش این است که به جای آمریکا در جایگاه قدرت اصلی آسیا بایستد. باور چین اصولا بر این است که این حق مسلم اوست که محور منطقه‌ای از جهان باشد که پرشتابترین رشد را در جهان دارد و پویاترین خطه بر روی کره زمین است.

کره شمالی هم با آزمایش ششمین بمب اتم خود به جنگ با چین رفت، نشان داد که یک مانع دائم و غیرمنتظره برای عینیت یافتن این آرمان رفیع چین است.

اما این تنها مانع بر سر راه اعتلای چین نیست. سایر موانع هم از دور چشمک می‌زنند.

آمریکا به رغم آنکه در دولت 'ترامپ' علامت می‌دهد که از آسیا عقب نشینی خواهد کرد، اما همچنان قدرت مسلط نظامی جهان است. هند و ژاپن هم که همیشه رقبای سنتی چین در منطقه به حساب آمده اند، به وضوح نشان داده‌اند که می‌خواهند قاطعانه مقابل این کشش پرجاذبه چین بایستند.

اما کره شمالی کشوری که طردشده از نظم بین‌المللی است و چین امیدوار است آن را تحت رهبری خود داشته باشد، امروز به یک قدرت هسته‌ای بدل شده و علت عمده آن هم همین سیاستهای چین است.

مسلما چنین کشور و همسایه ای، بخصوص چالش آزاردهنده‌ای برای پکن است.

چین باید توجه به این مهم داشته باشد که سلطه بر آسیا، فقط هنگامی امکان پذیر است که آمریکا از منطقه خارج شود و ضمنا دست حمایتش را هم از متحدانش در منطقه بردارد.

در این بحبوحه، رفتارهای کره شمالی کار چین را سخت‌تر کرد. این رفتارها باعث شد تا آمریکا هردچه ژرف‌تر از گذشته در منطقه درگیر باشد و نتواند از قدرت نفوذ آمریکا بکاهد و کشورهای منطقه را متقاعد کند که می‌توان بدون چتر حمایت هسته‌ای آمریکا هم زندگی کرد.

اما موقعیت استراتژیک کره شمالی و قابلیت فوق‌العاده پیشرفت کرده هسته ایش کار چین را برای مهار کردن این کشور سخت‌تر از قبل کرده است.

به باور صاحب نظران سیاسی، حتی اگر آمریکا هم منطقه را ترک کند، معنای این توانمندی که کره شمالی بدان دست یافته این است که چین هرگز قادر به سلطه بر منطقه نخواهد بود و این آرزوی رهبران کنونی چین محقق نخواهد شد.

آمریکا برای مهار کردن رژیم سرکش کره شمالی و برنامه هسته‌ای آن بر روی چین حساب زیادی باز کرده است و از پکن می‌خواهد که با پیونگ یانگ صحبت کند و از اهرم اقتصادیش برای مسلط شدن بر کره شمالی استفاده کند.

اما کاخ سفید متوجه پیچیدگی‌ای که در روابط چین با کره شمالی وجود دارد، نیست. تمام رهبران چین از گذشته تا به امروز همگی سعی کرده‌اند بنوعی بر کره شمالی مسلط شوند اما نتوانسته‌اند.

در چین، هم مردم و هم دستگاه حاکم بشدت از این رفتارهای رهبر کره شمالی 'کیم جونگ اون' ناراحتند. چین نفت کره شمالی را تامین می‌کند و تقریبا تمام تجارت خارجی این کشور را بر ضمه خود دارد. اما بسیاری از چینی‌ها از رهبر جوان کره شمالی خوششان نمی‌آید.

ماه گذشته اندیشمندان شرکت‌کننده در یک سمینار دانشگاهی در شهر 'شانگهای' چین، به اتفاق اعلام کردند که کره شمالی برای پکن هیچ ارزشی به عنوان یک مانع و رادع در مقابل کره جنوبی و ژاپن ندارد، بلکه پیونگ یانگ دو کشور مورد نظر را هم ترغیب خواهد کرد که آنها هم در فکر به دست آوردن سلاحهای هسته‌ای خود باشند. اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، آثار دیپلماتیک بدی برای منطقه به دنبال خواهد داشت.

به اعتقاد استادان فن، گسترش سلاحهای هسته‌ای در منطقه، چین را به زور وارد گود 'جنگ سرد جدید' در آسیا خواهد کرد و هیچ بعید نیست که آمریکا هم حضور نظامیش را در منطقه پررنگتر از همیشه کند. در آن شرایط همه امیال چین برای هژمونی بر منطقه بکلی از بین خواهد رفت. آنگاه همه چین را مسبب اصلی این مسابقه هسته‌ای در منطقه خواهند شناخت، ضمن آنکه همه حسن اعتبار بین‌المللی چین هم از بین خواهد رفت.

اما گفته می‌شود که 'شی جینپنگ' رهبر چین بخوبی از تمام این واقعیات و مخاطرات آگاه است و در محافل خصوصی هم از 'کیم' ابراز انزجار کرده است. اما 'شی' به هر حال حاضر به تحریم کردن کره شمالی نیست چون معتقد است که این کار این کشور را از هم خواهد پاشید و جنگی ویرانگر را بر مرزهای چین تحمیل خواهد کرد، بحران آوارگان در مرزهای شمال شرقی چین که از حیث اقتصادی هم آسیب پذیرند به بار خواهد آورد و در نهایت هم موجب خواهد شد نیروهای آمریکایی کنترل شبه جزیره کره را به دست بگیرند.

تمام این واقعیات مسلم و همچنین به راه افتادن یک مسابقه هسته‌ای در منطقه، جلوی همه طرحهای چین را برای اعتلا و استیلا بر آسیا خواهد گرفت. اگر هم کره شمالی زنده از این ماجراها بیرون آید، خشمگین و زخم خورده همچنان در مرزهای چین باقی خواهد ماند.

از نظر رهبر چین وجود یک همسایه مسلح به سلاح هسته‌ای بدترین اتفاق ممکن است.

چین کشوری است که تقریبا دور تا دورش را همسایگان مجهز به سلاح هسته‌ای احاطه کرده اند: از روسیه گرفته تا هند و پاکستان و حالا هم کره شمالی. چین از این حیث در میان کشورهای جهان منحصر به فرد است.

اما پکن باید بداند که خود او هم یکی از مسببان این وضع است.

ریشه اصلی هسته‌ای شدن کشور کره شمالی به توافق سال 1976 (1355) میان 'مائو تسه دونگ ' و 'ذوالفقار علی بوتو' به ترتیب رهبر وقت چین و نخست‌وزیر پاکستان باز می‌گردد.

دو سال قبل از آن یعنی در سال 1974 (1353) هند اولین بمب اتمی خود را آزمایش کرد. بوتو هم تصمیم گرفت که از هند سبقت بگیرد. چین هند را یک تهدید بالقوه می‌یافت. دو کشور هند و پاکستان در آن سال جنگ مختصری در مرزهایشان داشتند. چین هم به کمک پاکستان آمد.

به دنبال آن دانشمندان پاکستانی که در مراسم تشییع جنازه 'مائو' شرکت کرده بودند، تمام رمز و رموز یک برنامه هسته‌ای را از دانشمندان چینی فراگرفتند.

چین در سال 1982 (1361) اورانیوم در مقیاس سوخت سلاح هسته‌ای را با کشتی به پاکستان فرستاد و در سال 1990(1368) در سایت آزمایش هسته ایاش در ' لوپ نور' (Lop Nur) را به روی پاکستان باز کرد و مخفیانه به این کشور اجازه داد تا اولین بمب هسته ایش را در آنجا آزمایش کند.

آمریکا که از این رفتار چین ناراحت و شاهد بود که پکن فناوری هسته ایش را به جهان در حال توسعه می‌فروشد، در پشت پرده چین را وادار کرد که این رفتارهایش را متوقف کند و متقاعدش ساخت که در سال 1992 (1370) ' پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای' موسوم به 'NPT' را امضا کند.

اما با گذشت ایام چین حساسیتش را به اهمیت مسئله از دست داد. در سال 1998 (1376) هند پنج آزمایش هسته‌ای انجام داد و به تبع آن سه هفته بعد هم پاکستان آشکارا یک آزمایش هسته‌ای انجام داد.

پاکستان در همان ایام فناوری غنی سازی هسته ایش را شامل سانتریفیوژ و طراحی قطعات و سوخت مبنایی برای بمب هسته‌ای در اختیار کره شمالی قرار داد. پاکستان در ازای آن فناوری موشکی و طراحی ساخت موشک را از کره شمالی دریافت کرد.

'عبدالقدیر خان' فیزیکدان و دانشمند هسته‌ای پاکستان نقش بسزایی در تمام این پیشرفتهای هسته‌ای پاکستان داشت.

بسیاری دستان چین را در این تجارت فناوری هسته‌ای میان پاکستان و کره شمالی دخیل می‌دانستند. تمام هدف چین این بود که از این راه قدرت بازدارندگیش را در منطقه بالا ببرد.

چین در واقع، اهدافی استراتژیک را در این چرخه دنبال می‌کرد. منتها نتیجه کار آنقدر خطرناک بوده است که چین هرگز پیش‌بینی آن را نمی‌کرد.

قصد چین در حقیقت این بود که پاکستان، یک قدرت تعدیل قوا در برابر هند باشد. اما در مورد کره شمالی؛معلوم نیست هسته‌ای شدن این کشور چه مزیتی برای چین داشته است.

در مورد کره جنوبی، روابط چین با سئول رو به گسترش بوده اما رابطه‌اش با کره شمالی مجددا به یک صخره سخت برخورد کرده است.

'مائو' در میان رهبران چین اعتقادی مصمم به حفظ رابطه بسیار گرم کشورش با کره شمالی داشت.

در سال 1950 (1329) بیش از یک میلیون سرباز چینی را که پسر خود او هم در میان آنها بود، به جنگ دو کره فرستاد تا به کره شمالی برای جنگیدن با آمریکا کمک کنند. سه سال بعد پیمان ترک مخاصمه امضا شد. بالای 400 هزار سرباز چینی در این جنگ جان خود را از دست دادند و زخمی شدند.

خوب حالا که چین این همه قربانی در دفاع از کره شمالی داده است، وفاداری میان دو کشور لابد می‌باید خیلی پایدار بماند.

اما رقابت سخت میان رهبران احزاب حاکم کمونیست از جمله رقابت میان 'مائو' و ' کیم ایل سونگ' رهبر وقت کره شمالی و نیز میان مائو و 'استالین' رهبر وقت شوروی سابق، که هر کدام خود را اربابان بلوک کمونیسم در جهان بعد از 'جنگ جهانی دوم' می‌شناختند، بالا گرفت.

کیم در سال 1955 (1334) جناحی از همه دولتمردان کشورش که با شوروی ارتباطاتی داشتند، تشکیل داد و سال بعد به جنگ با تمام نخبگانی رفت که پیوندهایی با مائو داشتند. بسیاری را دستگیر کرد و عده‌ای هم به چین فرار کردند.

شوروی مائو را وادار کرد که از کیم انتقام بگیرد و چین هم نیروهایش را در کره شمالی مستقر کرد و این نیروها هنوز هم همچنان در کره حضور دارند.

مائو تمام این بی‌وفایی‌های کره شمالی را تحمل می‌کرد، چون می‌ترسید مبادا این کشور به دامن شوروی بیفتد.

چین بعد از فروپاشی شوروی، فضای بیشتری برای مانوور دادن پیدا کرده بود. دولت چین در سال 1992 (1371) مناسبات دیپلماتیک خود را با کره جنوبی بنیان گذاشت و کره شمالی را عصبانی کرد، چون پیمان تجاری میان دو کشور عملا باطل شده بود. پیونگ یانگ ناگهان فقیرتر و منزویتر شد.

چین امروز از کره جنوبی بیشتر از هر کشور دیگری کالا وارد می‌کند. چین بزرگترین شریک تجاری کره جنوبی در صادرات و واردات است. مزیت این تجارت برای چین این است که ائتلاف سئول با واشنگتن را تضعیف کند.

به هر ترتیب اصرار چین بر حفظ رابطه‌اش با کره شمالی به رغم آزمایشهای متعدد و خطرناک هسته‌ای و موشکی این کشور، سببب شد تا وزنه تعادل رابطه پکن- سئول سست شود.

آمریکا به مدت یک دهه از چین خواست که بنشینند و با هم بیندیشند که چنانچه کره شمالی از هم فرو بپاشد، چه اتفاقی خواهد افتاد اما چین این تقاضا را نپذیرفت، چون معتقد بود که خیانتی به پیونگ یانگ است.

سوالهایی دیگر هم وجود دارد از قبیل اینکه تسلیحات هسته‌ای کره شمالی کجا نگهداری می‌شوند و چه کسی از آنها حفاظت می‌کند و یا اینکه قوای مسلح دو کشور که به تاخت برای حضور استقرار در منطقه با هم مسابقه گذاشته اند، چگونه می‌توانند کاری نکنند که با هم درگیر شوند و اینکه تکلیف شبه جزیره کره بعد از آن چه خواهد بود.

چین در سال 2006 (1385) بعد از انجام اولین آزمایش هسته‌ای کره شمالی، راغب شد با آمریکا پیرامون این ماجراجویی‌های پیونگ یانگ گفت و گو کند، اما وزارت دفاع آمریکا ' پنتاگون' درباره نیت حقیقی پکن از این رویکرد جدیدش تردید داشت و معتقد بود که چین نظر خود را اعلام نمی‌کند و فقط می‌خواهد از طرحهای آمریکا مطلع شود.

در مقطع کنونی هم که التهابات در منطقه به اوج خود رسیده است، چین هنوز هم مشخص نمی‌کند در قبال این بحران پیش آمده چه خواهد کرد. قدر مسلم آن است که چین مخالف آن است که نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه از خط موازی و حائل ' 38م' (38th parallel) که دو کره را از هم جدا می‌کندT عبور کنند.

به اعتقاد تحلیلگران سیاسی، انتظار این است که چین برای حفظ و حراست از یک حکومت تابع پکن در پیونگ یانگ و همچنین برای بقای کره شمالی به عنوان یک کشور، در قضیه ورود کند.

در مجموع تنها برآوردی که از همه این استدلالها می‌توان به عمل آورد این است که کره شمالی کشوری است باثبات و چین قدرت نفوذ چندانی بر آن ندارد.

http://jomhourieslami.net/?newsid=155394

ش.د9603878