(روزنامه جوان ـ 1396/11/19 ـ شماره 5307 ـ صفحه 5)
اين در حالي است كه اگرچه امروز به واسطه برخي سياستهاي كلان نظام، بخش مهمي از اين برنامه صلح آميز در كشور متوقف شده اما واقعيت آن است كه همين بخش فعال همچنان دستاورد بزرگتري نسبت به عملكرد رژيم پهلوي است.
چه داديم؟
نخستين برنامه ايران براي به كارگيري انرژي هستهاي به سال 1957 باز ميگردد؛ جايي كه بر اساس يك سناريوي امريكايي تحت عنوان اتم براي صلح كه توسط آيزنهاور مطرح شد، برخي كشورهاي دنيا از جمله ايران كه در همسايگي شوروي قرار داشتند، به عنوان پايلوت توسعه طرحهاي هستهاي امريكا انتخاب شدند.
بر اساس اين پروژه، در حالي كه صنعت هستهاي در بسياري از كشورها با سرعت چشمگيري در حال توسعه و پيشرفت بود، ايران و امريكا يك قرارداد در اين حوزه امضا كردند و بر اساس اين قرارداد، چند كيلوگرم اورانيوم غنيشده براي مصرف پژوهشي از سوي امريكا به ايران تحويل داده شد. همچنين ايران مقدمات خريد يك رآكتور پژوهشي پنج مگاواتي را براي دانشگاه تهران فراهم كرد و اين رآكتور به تهران منتقل شد؛ رآكتوري كه تنها 12 سال پس از راه اندازي دچار مشكلات فني شد و ايران براي تعمير آن مجبور شد دست به دامن فرانسويها شود؛ اتفاقي كه پايه وام يك ميليارد دلاري ايران به كميسارياي انرژي اتمي فرانسه شد و اين وام در مسير ساخت كارخانه غنيسازي اورانيوم استفاده شد.
اما آنچه در تمام طول مدت فعاليت رژيم پهلوي در حوزه هستهاي مشاهده ميشود، تنها قراردادهايي كلان براي ساخت چندين نيروگاه هستهاي بود كه از ميان تمامي اين قراردادها، تنها پروژه نيروگاه بوشهر به ثمر نشست. اگرچه اين پروژه نيز به خاطر وقوع انقلاب نيمهتمام باقي ماند. اين در حالي است كه در طول تمامي اين سالها رژيم پهلوي با پيش گرفتن سياستي غلط كه مبتني بر نمايشهاي تبليغاتي بود، ميلياردها دلار از سرمايه كشور را در اختيار كشورهايي همچون امريكا، فرانسه، آرژانتين، هند و استراليا قرار داد؛ سياستي كه به نظر ميرسد با تحريك ايالات متحده هدفي جز تهيه و توليد سلاح هستهاي نداشت تا از اين طريق، ايران نيز وارد جنگ سرد امريكا و شوروي شود.
مؤيد اين ادعا گفتههاي محمدرضا پهلوي بود كه در سخناني گفت كه ايران «بدون شك و زودتر از آنچه فكر كنيد» به سلاح اتمي دست خواهد يافت. اين در حالي بود كه در سال 1975 مقامات اداره كل تحقيق و توسعه انرژي امريكا فهرستي از كشورهايي را كه احتمال دستيابي به سلاح هستهاي داشتند اعلام كرد كه نام ايران در ميان اين كشورها به چشم ميخورد.
چه گرفتيم؟
اما پس از انقلاب، اگرچه جمهوري اسلامي ايران تا سالها به واسطه حضور در يك جنگ تمام عيار نتوانست روي توسعه برنامه هستهاي خود تمركز كند، اما با پايان يافتن جنگ، جمهوري اسلامي كه به دنبال بازسازي و سازندگي كشور بود، توسعه فعاليتهاي صلحآميز هستهاي خود را در دستور كار قرار داد اما اين توسعه تفاوت بزرگي با توسعهطلبيهاي رژيم پهلوي داشت.
تفاوت اين دو پروژه آنجا بود كه نخست جمهوري اسلامي ايران هيچ برنامهاي براي ساخت سلاح هستهاي نداشت و سياست بهرهگيري صلح آميز از انرژي هستهاي را سرلوحه كار خود قرار داد و دوم تأكيد مقامات كشورمان در تمامي اين دورهها بر بهرهگيري از توانمنديهاي بومي متخصصان كشور بود. بر همين اساس بود كه جمهوري اسلامي ايران توانست با بهرهگيري از توان داخلي خود به تكنولوژي غنيسازي اورانيوم دست پيدا كند و كمي بعدتر از آن دانشمندان كشورمان موفق شدند به توليد چرخه كامل سوخت هستهاي در مقياس آزمايشگاهي دست پيدا كنند؛ اتفاقي كه باعث شد ايران به باشگاه هستهاي جهان بپيوندد و جزو معدود كشورهايي باشد كه اين تكنولوژي را در اختيار دارد.
اما همزمان با اين اقدامات، برنامه توسعه رآكتور آب سنگين اراك نيز ادامه پيدا كرد و ايران توانست در اين رآكتور آب سنگين توليد كند، اگرچه در ادامه اين رآكتور بر اساس برجام فعاليتش متوقف شد اما جمهوري اسلامي ايران پيگير اين موضوع است كه در آينده نزديك رآكتوري جديدتر با قابليتهايي بالاتر در اين مركز نصب كند.
علاوه بر اين بايد گفت كه ايران توانسته در اين مدت مقادير زيادي محصول آب سنگين به كشورهاي خارجي بفروشد و روندي تجاري به برنامه صلحآميز هستهاي خود بدهد. يكي ديگر از نكات مهم برنامه صلح آميز هستهاي ايران، توليد انبوه اورانيوم غنيشده در داخل كشور بود، اين در حالي است كه پيش از انقلاب رژيم پهلوي براي خريد اين اورانيوم مجبور بود به كشورهاي بيگانه التماس كند.
شايد نقطه عطف برنامه هستهاي ايران را بتوان دستيابي كشورمان به تكنولوژي ساخت ماشينهاي سانتريفيوژ و تشكيل زنجيرههاي غنيسازي دانست كه در داخل كشور صورت گرفت و متعاقب اين اقدام نيز ماشينهاي پيشرفتهIR8 كه سرعت غنيسازي بسيار بالاتري نسبت به نسل فعلي فعال دارد، در داخل كشور توليد شد.
در كنار اينها بايد ساخت صفحات سوخت، توليد راديوداروها، به كارگيري انرژي هستهاي در پروژههاي كشاورزي و پزشكي را نيز بايد به دستاوردهاي كشورمان پس از انقلاب اضافه كرد.
حال با جمع بندي اين اقدامات بايد اين نكته را تصريح كرد كه تمام اين فناوريها به دستان توانمند متخصصان داخلي توليد شده و شايد بخش كوچكي از اين تكنولوژيها واردات از كشورهاي خارجي باشد كه آن هم بدون شك تحت نظر و كنترل دانشمندان كشورمان صورت گرفته است، از اين رو بايد گفت كه اگرچه اين روزها بنا به مصلحت جاري كشور، بخش مهمي از برنامه صلحآميز هستهاي كشورمان متوقف شده، اما دانشمندان كشورمان به رغم تمامي تحريمها توانستهاند به سقف دانش هستهاي دست پيدا كنند و ايران را به عنوان يكي از ابرقدرتها در به كارگيري صلحآميز دانش هستهاي در سطح جهاني معرفي كنند؛ اتفاقي كه شايد مقامات رژيم پهلوي آن را در رؤياي خود نيز نميديدند...
ش.د9604949