(روزنامه ايران ـ 1395/07/27 ـ شماره 6336 ـ صفحه 10)
* موضوع پیوستن ایران به «افایتیاف» یا گروه ویژه مالی یکی از موضوعاتی بوده است که بعد از برجام به محل تنش میان موافقان و مخالفان دولت تبدیل شده است. برای شروع بحث درباره اهمیت این گروه و دلایل لزوم پیوستن ایران به این تشکل بینالمللی توضیح دهید.
** ماهیت این کارگروه ویژه، جلوگیری از پولشویی در دنیا و به وجود آوردن مانع برای تغذیه مالی تروریستها از سوی برخی کشورهاست. در این سازمان این موضوع بررسی میشود که دریافت کنندگان و پرداختکنندگان پول چه کسانی هستند. مقررات این گروه برای تمامی بانکهاست و ویژه یک کشور نیست و در نتیجه سختیهای آن هم مختص یک کشور نیست. در مذاکراتی که با برخی از بانکهای آلمانی داشتم، آنها معتقد بودند که نقل و انتقال مالی تحت نظر این گروه با ارائه اطلاعات زیاد و دشواریهایی همراه است اما مجبور به پیروی از قوانین آن هستند. وجود این دشواریها به آن معنا نیست که کشوری بتواند از عضویت در آن سر باز بزند.
* شما در اهمیت پیوستن ایران به این کارگروه به دو نکته اشاره داشتید؛ یکی اینکه لازمه بهرهمندی از نظام بانکی جهانی، پیوستن به این پیمان است و دوم اینکه برخلاف آنچه برخی منتقدان میگویند، تله و دام برای ایران محسوب نمیشود و قواعدی دارد که برای کشورهایی که میخواهند به آن بپیوندند، الزامی است؛ آیا این برداشت من درست است؟
** بله اگر کشوری بخواهد در شبکه بینالمللی فعالیت داشته باشد، عضویت در آن نه تنها تسهیل کننده مراودات بانکی جهانی برای آن کشور عضو است بلکه بتدریج الزامی میشود. شاید برخی بانکهایی که حضور فعالی در عرصه بینالمللی مالی ندارند یعنی مؤسسات مالی کوچکی هستند که در سطح محلی فعالیت میکنند، لزومی برای پیوستن به این پیمان نداشته باشند اما بانکی که بخواهد در سطح بینالمللی و شبکه جهانی کار کند یعنی صرفاً فعالیت داخلی نداشته باشد و درصدد گشودن «السی» باشد یا بخواهد اعتبار اسنادی را بپذیرد، وارد این شبکه جهانی میشود و به محض ورود باید قوانین و مقررات حاکم بر این شبکه جهانی را بپذیرد.
* خب یکی از مشکلات کشور در دوره تحریمها قطع خطوط ارتباطی بانکهای داخلی با خارج بود که مشکلات زیادی را به وجود آورد اگر احیاناً به «افایتیاف» نپیوندیم چه مشکلاتی در تعامل با نظام بانکی بینالمللی خواهیم داشت؟
** قطعاً دچار مشکل خواهیم شد. موانع جدی در مسیر نقل و انتقال پول، استفاده از تسهیلات بینالمللی برای فاینانس کردن پروژهها و اعتبارات اسنادی به وجود میآید. یعنی برای واردات و صادرات که پرداختهای آن باید از شبکه بانکی صورت گیرد، مشکل بهوجود میآید. در حال حاضر هم که ایران میتواند در شبکه جهانی فعالیت کند، به دلیل فرصت یک سالهای است که به آن دادهاند تا مقررات خود را با مقررات «افایتیاف» تطبیق دهد. یعنی یک الزام جدی برای هماهنگی بیشتر ایران با قوانین و مقررات بینالمللی وجود دارد. این در حالی است که مقررات بانکی به طور روزانه برای جلوگیری از نقل و انتقال پولهای قاچاق و مبارزه با تروریسم در حال رشد است. اخیراً در سفری که زیگمار گابریل، وزیر اقتصاد آلمان به ایران داشت یک یادداشت تفاهمی بین بانک مرکزی ایران و بانک مرکزی اروپا با هدف ارتقای سطح دانش بانکی امضا شد. اگر میگوییم که کشور ما یکی از کشورهای قربانی تروریسم است و همچنین سربازان زیادی از کشورمان در راه مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر کشته میشوند، باید بدون هیچ ملاحظهای به این کارگروه بپیوندیم. حالا اگر یکی دو مورد اختلافی وجود داشته باشد، مانند این مسأله که ایران از فلان گروه خارجی حمایت میکند در حالی که این گروه از سوی محافل بینالمللی به عنوان یک گروه تروریستی متهم میشود، نباید مانع پیروی ایران از اصل مقرراتی شود که به قوام حضور بینالمللیاش کمک میکند. یعنی نباید منافع حداکثری را به خاطر یک یا دو مورد استثنا رد کرد.
* به عنوان یک دیپلمات و کارشناس اقتصادی بفرمایید آیا پیوستن ایران به «افایتیاف» در چارچوب منافع ملی است یا خیر؟
** اصلاً نباید در این باره تردید کنیم که در چارچوب منافع ملی است.
* آیا تهدیدی از سوی این پیمان متوجه منافع ملی میشود؟ زیرا گاهی پیوستن به یک توافق، سود و زیان دارد اما سودش خیلی بیشتر است و میتوان زیانها را به نفع سود آن نادیده گرفت؛ آیا این پیمان از آن نوع است؟
** اگر میخواهید یک کشوری مانند کرهشمالی را که ارتباطش با جهان قطع است اداره کنید، خب میتوانید عضو «افایتیاف» نشوید اما وقتی عضو شبکه جهانی شدید و میخواهید در حد و اندازه خودتان بازیگر فعالی باشید، با جهان کار کنید و توسعه اقتصادی ملی داشته باشید، باید این عضویت را بدون هیچ تردیدی بپذیرید.
* عضویت ایران در «افایتیاف»، بهمنشأ چالش سیاسی در داخل کشور تبدیل شده است در حالی که در یک از کشورهای عضو این اتفاق نیفتاده است. کشورمان در سال 88 و در دوره دولت قبلی هم برای پیوستن به «افایتیاف» اعلام آمادگی کرده بود و این موضوع با هیچ واکنش انتقادی روبهرو نشده بود اما حالا برخی میگویند که منافع ملی به خطر افتاده است؛ تفاوت واکنشها به چه دلیل است که زمانی یک اقدام با سکوت مواجه میشود و زمان دیگری که پیگیری و تکرار میشود با تعابیر و اتهامات تندی با آن برخورد میشود؟
** بحث درباره عضویت در این پیمان که در دولت قبل مطرح شده است، یک بحث کلی بوده است. در دنیا قوانین و مقرارت بینالمللی روز به روز تغییر میکند و هر کشوری که بخواهد در این نظام بینالمللی، بازیگر فعالی باشد، باید تابع قوانین و مقررات آن هم باشد ما به همان دلیل که عضو سازمان ملل شدیم، باید الان هم عضو «افایتیاف» باشیم.
* محور پرسشم بیشتر درباره منتقدین بود.
** باید از منتقدان پرسید که اصل انتقاد آنها متوجه کدام بخش از روند پیوستن ایران به این کارگروه است. باید ماهیت این گروهها و دلایل مخالفت آنها بدرستی مورد بررسی قرار گیرد و آنها مورد این پرسش قرار گیرند که آیا میخواهند جزو حامیان تروریستها یا کمک کننده به قاقچیان مواد مخدر به حساب آیند؟ اگر ایران مخالف تروریسم و قاچاق مواد مخدر است، باید مقررات و قوانین خود را برای جلوگیری از آن شفافسازی کند. اما اگر بخواهد اقدامات غیرشفافی داشته باشد که مخفیانه صورت گیرد، اشتباه است. اگر عدهای الان انتقاد میکنند، به این دلیل است که هشت سال در دولت قبلی هیچ تحرک مالی از سوی ایران در عرصه بینالمللی اتفاق نیفتاده بود. سیاست اصلی ما دور زدن تحریمها بود. این در حالی است که ما نه یک گروه بلکه یک کشور را اداره میکنیم و به عنوان یک کشور مدعی در خاورمیانه مطرح هستیم، با دولتها و سازمانهای بینالمللی رابطه داریم و کار میکنیم. باید دید که آیا شما میخواهید یک کشور را مانند یک کشور اداره کنید یا مانند یک سازمان؟ اگر میخواهید مانند یک کشور اداره کنید، همه دنیا این مقررات را میپذیرد ما هم باید قواعد بازی را بپذیریم. شما نمیتوانید حضور داشته باشید و بعد بگویید من این قواعد را قبول ندارم. آیا باید به خاطر منافع گروه خاصی از مقررات بینالمللی سر باز بزنیم؟
* سوای انگیزهخوانیها، برخی مواردی که منتقدان به طور مشخص اشاره میکنند، این است که میگویند در نتیجه پیوستن ایران به «افایتیاف»، یکسری از اطلاعات مبادلات بانکیمان در اختیار این کارگروه قرار میگیرد و آنها میتوانند از این اطلاعات علیه منافع ملی کشورمان سوء استفاده کنند. مثلاً برخی از کشورهای غربی، یک سازمان مقاومت را گروه تروریستی میدانند و میگویند اگر ایران به «افایتیاف» بپیوندد، باید کمکهایش را به این جریان آزادیبخش قطع کند. با توجه به اینکه تعریف ما در این باره با تعریف جامعه جهانی همخوانی ندارد و مبتنی بر ارزشها و دیدگاه ماست، به این نکته چه پاسخی میدهید؟
** در پاسخ باید این سؤال را پرسید که چند درصد از نقل و انتقال پولی ایران احیاناً به حمایت از نهضتهای آزادیبخش تعلق دارد؟ چند درصد از حجم مبادلات بینالمللی ایران مربوط به اقدامات عادی و رفع نیازهای اساسی کشورمان است و چند درصد هم به حمایت احتمالی از این سازمانها باز میگردد؟ حالا باید اینها را در دو کفه یک ترازو بگذاریم و ببینیم اگر مثلاً 95درصد از این مبادلات در راستای توسعه ملی کشور است و عملکرد اقتصادی کشور به این دریافتها و پرداختها گره خورده است و در نقطه مقابل، احیاناً 5 درصد به این کمکها تعلق دارد، آیا باید 95 درصد را ترجیح داد یا 5 درصد را؟ علاوهبراین، میتوان راههای دیگر کمک به سازمانهای آزادیبخش را مورد بررسی قرار داد و روند را به گونهای پیش برد که مبنای اقتصاد کشور تحت فشار قوانین و مقررات بینالمللی قرار نگیرد.
یعنی راهکارهایی هست که هم نظام بانکی کشور مقررات بانکی بینالمللی را که پیروی از بیشتر آنها، اجباری است و نه اختیاری، مراعات کند و هم کمک به نهضتهای آزادیبخش و مقاومت را از کانالهای مناسب دیگری ادامه دهد.
* آیا راهی برای نزدیکتر کردن تعاریف متفاوت کشورها از گروههایی که در لیست سیاه بینالمللی قرار دارند، وجود دارد؟
** ببینید تعریف واحدی درباره یک گروه یا سازمان بینالمللی در سطح جهانی وجود ندارد. یعنی مثلاً ما میگوییم سازمان آزادیبخش فلسطین یک سازمان آزادیبخش است اما دیگری میگوید تروریست است. بنابراین در یک ارگان بینالمللی به نام مشخصی شناخته نمیشود. یعنی در حالی که اکنون بر سر ماهیت تروریستی داعش اجماع نظر وجود دارد اما درباره سایر گروهها اختلاف نظر است و یکپارچگی وجود ندارد.
* انتقاد مطرح دیگر آن است که میگویند عضویت ایران در «افایتیاف» باعث میشود کشورمان به دلیل اجبار در پیروی از قوانین این کارگروه، اقدام به خودتحریمی برخی نهادهای داخلی کند که مورد اتهام خارجیها هستند و این خلاف منافع ملی است. نظر شما در این رابطه چیست؟
** تحریم این نهادها ارتباطی به عضویت ایران در «افایتیاف» ندارد. براساس آنچه در برجام آمده است، نام یکسری شرکتها و افراد درفهرست تحریمها قرار دارد. یکسری قوانین و مقررات پولی تحت عنوان «KYC» وجود دارد که انجام هر نقل و انتقالی باید تحت قوانین آن صورت گیرد. یعنی اگر بخواهید هر حسابی باز کنید هویت شما، سرمایه، خروجی و ورودی آن مورد بررسی قرار میگیرد. حتی در بانکهای ایرانی خارج از کشورهم باید این کار صورت گیرد.
* منتقدان میگویند اگر نهادهای مشمول تحریم خارجی حتی به بانکهای داخل کشور مراجعه کنند، نهادهای داخلی به دلیل قید و بندهای «افایتیاف» از ارائه خدمات به این نهادها معذورند یعنی خودمان آنها را تحریم میکنیم؛ چنین برداشتی درست است؟
** خودتحریمی یعنی اینکه شما اصلاً حساب باز نکنید. میخواهم بگویم که هر فعالیت بانکی جهانی در شرایط کنونی در قالب «افایتیاف» و تحت قوانین و مقررات «KYC» صورت میگیرد که ذیل آن شناسایی مشتری برای هر نقل و انتقالی انجام میشود. در واقع از آنجایی که در حال اجرای برجام هستیم، چه عضو «افایتیاف» بشویم و چه نشویم، آنها یک لیستی دارند که نام برخی نهادهای خاص ایرانی در آن قرار دارد و در هر صورت این نهادها نمیتوانند در فرآیند مبادلات بینالمللی فعال باشند. لازمه این فعالیت، خروج این نهادها از لیست تحریمهای بینالمللی است.
* صحبتهای شما ناظر به تعامل ما با بانکهای جهانی است اما منتقدین میگویند که اگر ایران عضو «افایتیاف» شود به عنوان مثال، بانکهای داخلی ما نمیتوانند با نهادی مانند سپاه کار کنند زیرا سپاه جزو لیست تحریمهاست، یعنی «افایتیاف» قید و بندی برای کشور به وجود میآورد که ما حتی نمیتوانیم به نهادهای داخلی خودمان خدمات دهیم زیرا در لیست تحریم قرار دارند.
** بله در اینجا باید همان سؤالی را که پیش از این هم گفتهام، تکرار کنم: چند درصد از فعالیتهای اقتصادی کشورما در بخش دولتی و خصوصی مربوط به نهادهایی است که در لیست تحریمها قرار دارند که ما بخواهیم به خاطر آنها فعالیت بخشهای دیگر را متوقف کنیم و منافع آنها را فدا کنیم. لیستی وجود دارد که برخی نهادهای ایرانی به دلیلی غیر از موضوع هستهای در لیست تحریمها قرار دارند که خب اگر برجام را پذیرفتیم باید قید و بندهای آنرا نیز بپذیریم.
برای تأمین منافع ملی باید دید که عملکرد اقتصادی ایران در عرصه بینالمللی چه هزینه و فایدههایی برایش دارد. اگر کشوری عضو این پیمان شود و قوانین و مقررات را رعایت نکند و مشکلی هم برایش پیش نیاید اشکالی ندارد اما اگر قرار شود، شما عضویت نپذیرید و آن اکثریت هم نتواند کارش را انجام دهد اینجاست که مشکل به وجود میآید. اما خب واقعیت به شکل دیگری است و هر کشوری باید قوانین و مقررات را به صورت تمام و کمال رعایت کند در غیر این صورت از فعالیت در صحنه مبادلات جهانی حذف میشود.
راه دیگری هم که وجود دارد، این است که برخی از بانکهایی که با یکدیگر کار میکنند، به طور جداگانه توافق میکنند که برخی قوانین را رعایت نکنند و این هنر مدیریت است که میتواند نقل و انتقالات را پیش ببرد.
* آیا ممکن است در نتیجه عضویت ایران در «افایتیاف» اطلاعات بانکی افراد و نهادهای ایرانی در اختیار این کارگروه قرار گیرد و منجر به سوءاستفاده شود؟
** طرح چنین انتقاداتی نشان میدهد که منتقدان هیچ اطلاعی از نحوه نقل و انتقالات بینالمللی ندارند. در نظام پولی جهانی، حجم معاملات و جابهجایی پول به اندازهای است که آنها نمیتوانند روی بخش خاصی متمرکز شوند و چنین کاری نمیکنند.
* آیا به این اطلاعات دسترسی خواهند داشت؟
** خود بانکها حفظ اطلاعات ارسالی نهادها و مؤسسات مالی کشورهای عضو را رعایت میکنند. سیستم مالی دنیا اصل را بر صحت اظهارنامههای مالی میگذارد بعد یک مورد کاملاً تصادفی را بررسی میکنند. یعنی این طور نیست که تمام اطلاعات مشتریان و ویژگیهای نقل و انتقالاتی که در سطح جهانی انجام میشود، در جایی جمع شود.
* شاید پیشفرض منتقدان این است که مثلاً آنها درباره یک نهاد ایکس حساس هستند و اگر بخواهند هدفمند انتخاب کنند، میتوانند به اطلاعات آنها دسترسی پیدا کنند و این مسأله میتواند مورد سوء استفاده قرار گیرد.
** اگر آن بانک تخلف کرده بله در این حالت دسترسی امکانپذیر است.
* موضوع، تخلف نیست آنها میگویند مثلاً اگر این کارگروه بداند که چرخش مالی سپاه در چه حوزههایی بوده است، این مسأله میتواند مورد سوء استفاده اطلاعاتی علیه ایران شود و این امر در چارچوب منافع ملی نیست.
** دسترسی به آن معنا وجود ندارد. اطلاعاتی که از سوی هر عضوی ارائه میشود، مربوط به آن موضوع مورد تبادل است و کارگروه مالی نمیآید آنها را به صورت تک تک بررسی کند. احتمالاتی که در انتقادات مطرح میشود، بسیار محدود است. اگر شما میخواهید کالایی را از جایی بخرید، قاعدتاً اطلاعات بانکی شما برای آن کشور و همچنین آن سازمان محرمانه است. مگر اینکه کارگروه بگوید آن سازمان، مقررات را رعایت نکرده است که در این صورت، تخلف به حساب میآید.
* بسیاری از این دغدغههایی که در ایران راجع به «افایتیاف» مطرح میشود، دغدغههای اجتماعی است؛ این در حالی است که تعداد زیادی از کشورها عضو این پیمان هستند که شمار آنها از اعضای سازمان ملل متحد هم فراتر میرود آیا مباحث عضویت در «افایتیاف» در این کشورها نیز به عنوان یک دغدغه مطرح شده است؟
** این قوانین و مقررات و دغدغه رعایت تمام و کمال آنها اگر برای ما مطرح است برای دیگران هم وجود دارد. ما تافته جدابافته نیستیم و نباید این طور فکر کنیم که حواس همه جهان معطوف کشور ما شده تا ببینند ما چه میکنیم. این برداشت از اساس، اشتباه است که ما از عضویت در یک سازمان جهانی که بسیاری از کشورها عضو آن هستند، به دلیل برخی موارد استثنایی که محدودیتهایی را تنها شامل 5 درصد از نهادهای داخلی کشورمان میکند، خودداری کنیم. وقتی شما تصمیمی میگیرید، این تصمیم چند پیامد مثبت دارد و ممکن است چند نقطه منفی هم داشته باشد. پیامد عضویت ایران در «افایتیاف» 98 درصد مثبت است و دو درصد هم ممکن است زیان داشته باشد یعنی همان بحث هزینه- فایده مطرح میشود. حال آنکه غیر از عضویت هم راهی نداریم. مقرراتی که جنبه بینالمللی دارد و همه رعایت میکنند را نمیتوان رعایت نکرد. باید بین انزوا یا مقررات جهانی یکی را انتخاب کرد. به هنگام پذیرش قوانین، از آنجایی که با آنها بیگانه هستید این تصور به وجود میآید که این قوانین به شما تحمیل میشود. پیش از این هم عین مباحثی که درباره عضویت ایران در «افایتیاف» مطرح میشود درباره عضویت در سازمان تجارت جهانی (WTO) هم مطرح بود اما به مرور زمان همه متوجه شدند که این عضویت در نهایت به نفع ایران است.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/154724
ش.د9504858