(روزنامه ايران ـ 1394/11/24 ـ شماره 6149 ـ صفحه 1)
«باید زبان انقلاب را روزآمد کنیم. ما اهل گفتوگو، منطق، مذاکره و تفاهم هستیم. انقلابی در عصر ما یعنی اهل مشارکت انقلابی، یعنی اهل مدارا، یعنی اهل مقاومت و یعنی اینکه کالای کشورش در بازار جهانی توان رقابت داشته باشد و یعنی اهل امید، اهل نشاط و اهل سازندگی.» (رئیس جمهوری-94/11/22)
پس از 37 سال چه چیزی از انقلابیگری باقی مانده است؟ روحانی پاسخ میدهد: «انقلابی در عصر ما یعنی اهل مشارکت انقلابی.» یعنی آن اراده جمعی که زمانی در شورو هیجان برای پیروزی انقلاب اسلامی متجلی شد، امروز میتواند در «مشارکت انقلابی» برای انتخابات و برای تعیین مردمسالارانه سرنوشت نسل حاضر از سوی خود همین نسل استمرار یابد. همه آن عناصری که روحانی برای «روزآمد کردن زبان انقلاب» بیان میکند، در «روز انقلاب» هم وجود داشت. مقاومت انقلابی به هیچ عنوان از مدارا و مذاکره و تفاهم برای کاهش هزینه پیروزی انقلاب جدا نبود. این انقلاب بدون مصاحبههای امام خمینی(ره) با خبرنگاران امریکایی و اروپایی در پاریس نمیتوانست در چنین سطحی از هزینه انسانی به پیروزی برسد. وقتی امام خمینی(ره) هجرت ناخواسته به پاریس را «سرّی از الطاف خفیه الهی» میداند، به همین نسبت معنادار میان مصاحبه با خبرنگاران غربی، رفع ابهام از اهداف و آرمانهای نهضت و بنابراین کاهش تلفات انسانی و غیرممکن کردن مداخله مستقیم امریکا اشاره میکند.
«امام(ره) با اخلاق اسلامی توانست هنرمندانه انقلاب را از کنار نفرت و انتقام عبور دهد و اگر این کار هنرمندانه امام نبود، کشور سالیان دراز مبتلا به جنگ داخلی میشد. این مردم بودند که با راهبری امام و اخلاق اسلامی، گل را بر لولههای تفنگ زدند و نشان دادند چگونه انقلاب جاذبهای دارد که میتواند همه را در مسیر حق و عدل جذب کند.»
امام خمینی(ره) در گفتوگوی مستقیم با افکار عمومی امریکاییها و اروپاییها با زبانی قابل فهم برای آنان از دموکراسی، حقوق بشر، حق تعیین سرنوشت و انتخابات و آزادی بیان سخن میگفت و آنگاه که ارتشیان ایران را مخاطب قرار میداد، حساسیت آنان را میشناخت و میگفت: «آقای سرلشکر! شما نمیخواهید مستقل باشید؟... ما میخواهیم تو آقا باشی.»
اگر روحانی انقلابیگری روزآمد را با «مشارکت انقلابی» در تعیین سرنوشت در پای صندوقهای آرا و نیز برپایی انقلابی ایرانی در کارخانهها و بازار و دانشگاه و... تعریف میکند، باید پرسید کدام شکل و محتوای انقلاب این نوع از بازتوصیف را ممکن میسازد؟ چگونه میتوان میان انتخابات و آرمانهای انقلاب پیوند برقرار کرد و در عین حال بی ربط سخن نگفت؟ اگر کسی این سخن را درباره انقلاب اکتبر بیان کند، به سهولت میتوان او را به آشفتهگویی متهم کرد، اما در انقلاب اسلامی چه نسبتی میان آزادی انتخاب و انقلاب اسلامی وجود دارد که پس از 37 سال هنوز هم میتوان جملاتی از نوع سخنرانی 22 بهمن روحانی درباره آن ساخت؟
دقت درباره روایت ویژه امام خمینی(ره) از تاریخ معاصر، از مشروطه و از نحوه گسست کودتایی و رضاخانی از دستاوردهای مشروطیت، پاسخ روشنی به دست میدهد. اگر در شیفتگی امام خمینی(ره) به مدرس تأمل کنیم و ببینیم که او چگونه مدرس را در دل یک فضای پارلمانی به عرصه روایی درمیآورد، راهی به سوی پاسخ مناسب گشودهایم. در روایت امام، مدرس قهرمانی مجلسی است که به نهاد پارلمان معنا میبخشد. او هم شیفته مدرس بود و هم شیفته نهادی دموکراتیک به نام مجلس که در کنار قانون اساسی گوهر جنبش مشروطه را تشکیل میداد. بنابراین امام خمینی(ره) از همین زاویه یعنی با توسل به گفتمان انتخابات و مجلس و حق تعیین سرنوشت دموکراتیک ملت از سوی همین ملت به رژیم شاه حمله میکرد. او میگفت مجلس پس از کودتای رضاخانی از محتوای قانونی خود خارج شده بود و اضافه میکرد «با چهار تا وکیل مثل مدرس» مجلس مجلس نمیشود باید کل مجلس انتخاباتی و مدرسپرور باشد.
یکی از ستونهای انقلاب اسلامی همان خواسته بنیادین نهضت مشروطه یعنی مطالبه مجلس انتخابی بود. امام در پیام خود به مناسبت نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به درس بزرگ مشروطیت پرداخت: «اگر در صدر مشروطه علما آمده بودند در میدان، مؤمنین آمده بودند، روشنفکرهای متعهد آمده بودند و مسلمانهای متعهد آمده بودند و قبضه کرده بودند مجلس را و نگذاشته بودند که دیگران بیایند مجلس را بگیرند، ما به این روزگار نمیرسیدیم. ما مملکتمان خراب نمیشد. ما عزتمان از بین نمیرفت امروز همه باید با هم پای صندوقها برویم.» (پیام امام در 22 بهمن 58) هیچ کس مشروطه و علت شکست مشروطه را چنین ارزیابی نکرده است. نقد امام به علمایی که در جریان مشروطه «کنار رفتند»، در کلمات ایشان بسامد بالایی دارد و از همان نخستین پیامهای امام در آغاز نهضت دیده میشود. از این مسیر است که میتوان میان انقلاب اسلامی و انتخاب آزادانه مجلس پیوند برقرار کرد. امروز روحانی با تکیه بر همان پیشینه انقلاب- انتخاب میتواند بی هیچ تکلفی از انقلاب سخن بگوید و در همان حال همه اقشار را با همه تنوع عقیدتی و فرهنگی به انتخابات دعوت کند. ربط دادن مشروطه و انقلاب به انتخابات یک ابداع مختص امام خمینی و پیروان راستین اواست. مشروطهشناسی کسانی چون آقایان مصباح و فردید، «صدر مشروطه را ذیل تاریخ غرب» میبیند. مشروطهشناسی داریوش همایون و ماشاءالله آجودانی به گونهای است که میکوشد از طریق حذف یا رقیقسازی قانون اساسی و مجلس و انجمنهای ایالتی و ولایتی، رضاخان را «ادامه دهنده و تکمیل کننده آرمان مشروطیت به شکل دیگر» معرفی کند. آنان میگویند مگر نه اینکه هدف مشروطهخواهان «پیشرفت» و «ترقی» ایران بوده؟ خب رضاخان همین کار را به «شکل دیگر» انجام داد! اما فقط خمینی است که روایتی انتخاباتی و مجلس بنیاد از مشروطه دارد و از همین زاویه است که نظام شاه را غیرقانونی یعنی غیرمجلسی و غیر انتخاباتی و کودتایی میخواند؛ امام خمینی رژیم شاه را «یاغی» میدانست و میگفت من مبالغه نمیکنم، اینکه کسی بیاید و به زور و بدون انتخابات قدرت را بگیرد، یاغی است.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/BlockPrint/116848
ش.د9406015