مهدي سعيدي/ با گذشت چند ماه از آغاز به کار دولت دوازدهم که آن را بايد تداومبخش سياستهاي دولت يازدهم دانست، از ميزان محبوبيت اين دولت نزد اذهان عمومي به شدت کاسته شده است، تا آنجا که ضعف در عملکرد و ناتواني در رفع و حل مشکلات مردم موجي از اعتراضات اجتماعي را به همراه داشته است. وعدههاي انتخاباتي آقاي روحاني تحقق نيافته و اين وضعيت موجب شده تا حتي هوادارانش که همين چند ماه پيش براي آنکه وي بر رقيب انتخاباتي پيروز شود به ميدان تبليغ آمده بودند نيز در جايگاه منتقد و معترض وي قرار گيرند و حتي در برخي تعابير اظهار پشيماني کنند! اوج اين پشيماني را ميتوان در ميان چهرههاي شناخته شده هنري و ورزشي مشاهده کرد که در روزهاي گذشته متنهايي از آنها در فضاي مجازي انتشار يافته و با استقبال هواداران اين چهرهها همراه بوده است!
در برابر اين رخداد که ميتوان آن را نشانهاي از وجود ضعفها و نقصهايي جدي در عملکرد دولت دانست، تيم و مشاوران رسانهاي آقاي روحاني راه ديگري را در پيش گرفتهاند و تلاش دارند تا با سياسي کردن فضا، چنين رخدادي را حاصل سناريوهاي طرحريزي شده و ساماندهي رسانهاي جريان رقيب معرفي کرده و مانع از فهم حقيقت هم براي هواداران و هم متأسفانه مسئولان عاليرتبه دولت دوازدهم شوند!
در همين راستا «حسامالدين آشنا» مشاور رئیسجمهور، در اظهار نظري عجيب در کانال تلگرامي خود، موج ابراز پشيماني هنرمندان و ورزشکاران از رأی خود به روحاني را پويشي «فرمايشي» دانست و دولت سابق را پشتيبانيکننده اين حرکت معرفي کرد! حسامالدين آشنا در کانال تلگرامي خود نوشته است: «پويش فرمايشي پشيماني با پشتيباني کساني شکل گرفت که بايد درباره کارهاي کرده و نکرده خود به تکتک مردم ما پاسخگو باشند. آنها ثروت و سعادت ملت را به تاراج دادند. چه سدهايي ساختند که پشتش آبي نيست، چه فرودگاههايي که ساختند و پروازي به آنجا نيست، به دست هر نماينده يک مجوز پالايشگاه و پتروشيمي دادند، به اسم خصوصيسازي پتروشيمي را به وزارت رفاه، پالايشگاه را به وزارت دفاع، روغنکشي را به بنياد شهيد، نيروگاهسازي را به آستان قدس رضوي، مخابرات را به سپاه و ستاد، پيمانکاري را به قرارگاه خاتمالانبيا، بندر را به قرارگاه خاتمالاوصيا و...»
شيوههاي جنگ رواني مانند تحقير و تمسخر و متهمسازي، متأسفانه به رويه اصلي تيم رسانهاي دولت بدل شده و اين در حالي است که از منطق پاسخگويي فرسنگها فاصله دارد. اين دولت همه منتقدان را در جايگاه دشمن مينشاند؛ بنابراین گوش شنوايي نيز براي شنيدن اعتراضات وجود ندارد! در حالي که قوام و دوام و تقويت پايگاه اجتماعي و ارتقای سطح مقبوليت دولت بستگي به تعامل صميمانه و صادقانه با مردم، ديدن معضلات و شنيدن مشکلات، پاسخگويي به ابهامات و عذرخواهي از قصورات دارد.
وضعيت کنوني را نه حاصل سناريوي تخريبي عليه دولت، بلکه بايد محصول عملکرد ضعيفي دانست که سياستمداران دولت دوازدهم در پيش گرفتهاند! اخبار منتشره درباره کاستن از يارانهها، افزايش قيمت بنزين، افزايش سه برابري عوارض خروج از کشور، نمونهاي از تصميماتي است که فشار را بر زندگي مردم روزافزون ميکند و اين در حالي است که راهبرد اصلي دولت اعتدال مبني بر حل مشکلات کشور از طريق حل مشکلات ديپلماسي نيز به شکست انجاميده است و گشايش قابل ملاحظهاي در عرصه اقتصاد حاصل نيامده است؛ بنابراین نميتوان انتظار داشت که پس از سپري شدن زمان بسيار، حمايتها همچنان ادامه يابد.
يکي از کانالهاي تلگرامي اپوزيسيون (که اتفاقاً در انتخابات گذشته از رنگ بنفش حمايت ميکرد) در وصف حال و روز امروز دولت دوازدهم چنين نوشته است: «هنوزم بزرگترين دستاورد دولت روحاني اينه که رئیسی، رئیسجمهور نشد!» اين تعبير طنزگونه حکايت از حقيقتي دارد و آن تصويري است که افراد رسانهاي اين دولت از عملکردش ارائه کردهاند! و متأسفانه به جاي آنکه از خدمات مؤثر و دستاوردهايي که محصول تلاش نيروهاي خدوم دولت است، ارائه گزارش دهند يا آنکه در برابر ضعفها و کاستيها متواضعانه عذرخواه ملت باشند، همچنان در فضاي احساسي و دوقطبي انتخاباتي بسر ميبرند و در حالی بخش عمدهاي از توان خود را صرف تخريب رقيب و متهمسازي دولت گذشته میکنند که اين بازي تکراري ديگر اثربخشي خود را از دست داده است!