(روزنامه آرمان – 1396/10/04 – شماره 3499 – صفحه 6)
* آیا همانطور که عدهای بر این نظر هستند، اعتدال یک گفتمان است؟
** ما تا به حال در کشور دو نوع نگاه و نگرش سیاسی داشته و داریم. یکی اصولگرایی است که با دیدگاه خاصی به مدیریت کشور، مسائل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و رأی مردم مینگرد که در اوایل انقلاب تا دهه دوم معروف به خط بازار یا جناح راست بود. دیدگاه دوم دیدگاه اصلاحطلبی است که در آن دههها بهعنوان خط امام(ره) یا چپ مطرح میشد. در میان این دو جریان افراد معتدل و افرادی که روش اعتدالی دارند و از تندروی و کندروی پرهیز میکنند فراوانند. یک اقلیت تندرو در میان اصولگرایان و اصلاحطلبان بخصوص در میان اصولگرایان وجود دارند که معمولا با عنوان گروههای فشار یا افراطیون در جامعه شناسایی میشوند. البته در میان اصلاحطلبان اندک کسانی هستند که به تندروی مطرح باشند. اینکه در عرصه سیاسی ما گفتمان سومی را به نام اعتدالگرایی بخواهیم تعریف کنیم، چندان آسان نیست اما باید توجه داشت که انقلاب ما بر اساس اعتدال است چرا که دین اسلام و تشیع علوی بر پایه اعتدال است. اعتدال گفتمان جدیدی نسبت به مسائل جاری کشور نیست بلکه نوعی روش منطقی و عاقلانه در برابر افراط و تفریط است.
بنابراین من معتقدم اصلاحات و اعتدال اصلا در درون انقلاب و اسلام نهفته شده است. از سال 92 که این بحثها مطرح بود در برخی مطبوعات یادداشتی داشتم که اعتدالگرایی و اصلاحطلبی یکی است. اصلاحطلبی یک گفتمان و اعتدالگرایی روش و شیوهای است که اصلاحطلبی بر اساس آن روش برخورد میکند. بنابراین اگر بخواهیم گفتمان سومی را تعریف کنیم باید نخست اصولی را مشخص کنیم و ببینیم که اعتدالگرایی چه نگاهی در زمینه مسائل سیاسی اقتصادی و فرهنگی دارد که اصلاحطلبان و اصولگرایان ندارند. من فکر نمیکنم اعتدالگرایان حرف جدید داشته باشند که بشود با آن گفتمانی را راهاندازی کرد. اعتدال جریان فکری نیست بلکه روشی منطقی و عقلانی است. البته اینکه برخی درصدند دولت آقای روحانی را بدون پشتوانه اصلاحطلبی معرفی کنند نیز امری غیر واقعی است. همه ملت میدانند که پیروزی آقای روحانی در سال 92 از زمانی رقم زده شد که اصلاحطلبان بالاجماع و بالاتفاق از ایشان حمایت کردند.
اگر چنانچه این حمایت نبود و اصلاحطلبان کاندیدای دیگری را دنبال میکردند قطعا سرنوشت انتخابات بهگونه دیگری رقم میخورد. در سال 96 نیز اوضاع همینگونه بود اگر اصلاحطلبان روی آقای روحانی اجماع نکرده بودند باز دچار مشکل میشدیم، پس چه اصراری است که برخی میخواهند آقای روحانی را از اصلاحطلبان جدا کنند و بگویند اصلاحطلبان عامل پیروزی آقای روحانی نبودند؟ من معتقدم هم اکنون نیز که دولت مستقر است و قدرت را در دست دارد اگر اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت نکنند قطعا دولت دچار مشکل خواهد شد و مخالفان دولت جسورانهتر مقابل دولت خواهند ایستاد و مانع موفقیت دولت خواهند شد.
رمز پیروزی آقای روحانی حمایت بیچون و چرا و قاطع اصلاحطلبان است. البته حمایتی که توأم با پیشنهاد و نقد باشد نه حمایت مطلق که هیچگونه نقد و انتقادی را همراه نداشته باشد. گلایه و انتقاداتی وجود دارد، اما حمایت نیز وجود دارد. بنابراین برخی اصرار نکنند که موجب دلخوری اصلاحطلبان شود. من نمیخواهم درصد مشخص کنم، اما اگر حمایت اصلاحطلبان نبود آقای روحانی قطعادرصد کمی از آرا را به خود اختصاص میداد. ما با کمال افتخار از ایشان حمایت کردیم چرا که او را در میان سایر کاندیداها اصلح و مناسبترین دیدیم. اصلاحطلبها بارها گفتهاند که ما سهمخواهی نمیکنیم، وظیفه دولت است که به اصلاحطلبان توجه بیشتری کند. حال اگر اصلاحطلبان سهمخواهی نکرده و مطالبهگری نمیکنند، برخی هم در مقابل بیمهری و کم لطفی نکنند. اگر اصلاحطلبان رنجیده خاطر شوند نمیتوانند کاملا حمایت کنند.
پس نباید کاری کنند که رنجشی بهوجود آید. این حرفهایی که برخی از آقایان در جلسات خصوصی مطرح کردهاند و اکنون به رسانهها کشیده میشود ممکن است موجب کدورت شود. تقاضای من از دوستان نزدیک آقای روحانی این است که بگذارند با کمال وحدت و صمیمیت دولت، اعتدالگرایی و اصلاحطلبی حمایت شوند تا آقای روحانی بتواند مشکلات کشور را حل کند تا ناامیدی که برخی اعلام میکنند به رضایت و امیدواری بیشتر تبدیل شود.
* برخی معتقدند که نقش و تاثیر آقای جهانگیری در دولت دوازهم به نسبت دولت یازدهم کاهش داشته و در این راستا اعلام میکنند معاون اول از دولت کنارهگیری کند تا بتواند با حفظ سرمایه اجتماعی در 1400 به عرصه بیاید. ارزیابی شما چیست؟
** ما چون دو دوره از آقای روحانی حمایت کردیم اکنون نمیتوانیم در برابر مطالبات مردم سلب مسئولیت کرده و شانه خالی کنیم. مردم از ما میخواهند که وقتی رئیسجمهور را معرفی و حمایت کردهایم، باید پاسخگو باشیم. از اینرو من موافق نیستم که آقای جهانگیری میدان را خالی کند، چون این کار او به نفع اصلاحطلبان نیست و موجب سلب مسئولیت آنها نخواهد شد. به هر حال تا آخر این دوره باید تاوان کمبودها و کاستیهای احتمالی را بپردازیم، پس باید بایستیم و مقاومت کنیم. هم آقای جهانگیری باید برای موفقیت دولت با قوت و قدرت به کار خود ادامه دهد و حمایت کند و هم سایر اصلاحطلبان. از سوی دیگر دوستان ما در خارج از جریان اصلاحات نیز نباید سخنان نیشدار و دلسردکننده و برخوردهایی که موجب دلسردی میشود، داشته باشند. باید از آقای جهانگیری کمال استفاده صورت گیرد. او کسی است که در مناظرههای انتخاباتی درخشید و فداکاری کرد.
شاهد بودیم که جناح رقیب از چند سنگر و موضع تصمیم داشتند که بهشدت به آقای روحانی حمله کنند و هدفشان خرد کردن آقای روحانی بود و اگر آقای جهانگیری به آنها حمله تهاجمی نمیکرد، آقای روحانی کار سختی در پیش داشت. انصاف آن است، از وجود کسی که در انتخابات با پرچم اصلاحات آمده و از آقای روحانی حمایت کرده کاملا استفاده شود. از این رو نباید عملی انجام گیرد یا حرفی زده شود که موجب دلسردی آقای جهانگیری شود.
توصیهام به آقای جهانگیری این است که تا روز آخر پشتسر آقای روحانی محکم و مستحکم بایستد، از او حمایت کرده و برای پیروزی این دولت تلاش کند. سرنوشت اصلاحطلبان و اعتدالگرایان باهم گره خورده، البته نمیخواهم بگویم اصلاحات در اعتدال خلاصه شده، اما بالاخره مردم مطالبات خود را از اصلاحطلبان میخواهند. من در دانشگاههای مختلف که رفته بودم همه میگفتند که شما از دولت حمایت کردید و اکنون باید پاسخگو باشید. از این رو باید تلاش کنیم دولت آقای روحانی موفق شود، البته دولت و زیرمجموعه آن نیز باید بداند کهدرصد قابل توجهی از موفقیت آنها در این انتخابات مرهون حمایت اصلاحطلبان بوده و از این به بعد هم اگر بخواهند در مقابل رقبا موفق شوند به حمایت قاطع اصلاحطلبان نیاز مبرم دارند.
* اخیرا در فضای مجازی کمپینی ایجاد شده تحت عنوان «پشیمانی از رأی به آقای روحانی»، بهنظر شما چه جریاناتی پشت این قضیه هستند و با توجه به اینکه تنها 4 ماه از عمر دولت گذشته، آیا برای چنین اظهاراتی زود نیست؟
** قطعا این مساله قصاص قبل از جنایت است و هنوز نمیتوان درباره عملکرد دولت قضاوت کرد. 3یا4 ماه بیشتر از دولت نگذشته و ما نمیتوانیم دولت را ضعیف یا ناکار آمد معرفی کنیم. حتی وزرا و استانداران هنوز خود را نشان ندادهاند و اکنون دولت در حال برنامهریزی است. بنابراین اکنون قضاوت درباره کارآمدی یا ناکارآمدی دولت خیلی زود است. ثانیا این سخن که ما پشیمان هستیم یا رأی خود را پس گرفتیم حرف بسیار غلط و غیرمنطقی است. ما زمانی به آقای روحانی رأی دادیم که اگر به رقیب او رأی میدادیم اوضاع کشور بهم میریخت.
ما به آقای روحانی رأی دادیم چون خیرالموجودین بود. او را میشناختیم و تجربه کرده بودیم که میتواند آرامش را برقرار کند، امید را به جامعه بازگرداند سیاست داخلی، خارجی و اقتصاد را سامان دهد و یقین داشتیم که دیگران نمیتوانند و اوضاع را بهم میریزند. پشیمان بودن از رأی به آقای روحانی یعنی آرزوی رأی به رقیب او و این نادانی است که کسی میان آقای روحانی و رقبا بخواهد شخص دیگری را ترجیح دهد. علاوه بر اینکه این مساله هیچنتیجهای جز فضاسازی، ایجاد نارتاحتی و نگرانی ندارد، من معتقدم که این مساله غیر مستقیم نقشه مخالفین آقای روحانی برای تضعیف او و دامن زدن به اختلاف سلیقههاست. همه باید مراقب باشند و اگر نارضایتی نیز دارند نباید اینگونه بیان شود. امروز موفقیت آقای روحانی آرزوی ماست. ما افتخار میکنیم که به آقای روحانی رأی دادیم، ترجیح آقای روحانی به دیگران ترجیح افضل و بهترین بود. بنابراین نباید فضا را مسموم کرد و موجب دلخوری دولت شد.
* در حوزه اقتصادی، مردم هنوز نگران وضع و معیشت خود هستند و به نحوی جو و بدبینی به دولت در جامعه حاکم شده، بهنظر شما دولت باید در راستای افزایش میزان رضایتمندی جامعه چگونه عمل کند؟
** چشم مردم به مسائل اقتصادی است و بیشتر از اقتصاد زیربنایی به مسائل روبنایی توجه دارند. مردم میبینند که نان، تخممرغ، مرغ، گوشت، بنزین و... افزایش خواهد یافت یا خیر. حال هرچه بگوییم ما کارهای زیر بنایی انجام دادیم، اما اگر یک ریال روی اجناس برود مردم قضاوت دیگری خواهند کرد. هرچه ما بگوییم تورم را تک رقمی کردیم و رشد اقتصادی را دورقمی کردیم، مردم ظاهر را میبینند. بنابراین کارشناسان دولت باید به افکار عمومی توجه داشته باشند و نگاه مردم را از نظر خود دور ندارند و تلاش کنند که این امید و اعتماد همچنان در میان مردم وجود داشته و خدای ناکرده از بین نرود. مساله قابل توجه و تذکر اینکه برخی از حرفها و کارها یا تصمیمات موجب دلخوری و نا امیدی مردم میشود و در مجموع موجب تضعیف خود دولت میگردد. همین مسائلی که در لایحه اخیر دولت آمده مثل افزایش قیمت حاملهای انرژی یا افزایش عوارض خروج از کشور که معلوم نیست درآمد عمدهای نیز داشته باشد اما مخالفان میتوانند روی آن انگشت بگذارند و علیه دولت فضاسازی کنند.
من تعجب میکنم که چرا اطرافیان آقای رئیسجمهور به این مسائل روانی توجه نمیکنند. این پسندیده نیست که دولت به عنوان گرانکننده اجناس مطرح شود و مجلس آن را تعدیل کند. اینگونه مجلس طرفدار مردم شده و دولت مخالف مردم میشود. دولت سمبل گرانی و مجلس سمبل ارزانی میگردد. گرچه مجلس نیز از خود ماست اما به هر حال سیاستهایی در مجلس وجود دارد که آنها برای آینده خود فکر میکنند. دولت که نمیخواهد کاری کند که برای 98 یا 1400 شخصیت بسازد و افرادی را مطرح کند. آنها اکنون دولت هستند و باید خدمت کنند. من به آقای روحانی، معاونین و مشاورین رئیسجمهور تذکر میدهم که به افکار عمومی بیشتر توجه کنند که مردم نیز همصدا با مخالفین داخلی و خارجی دولت به صف معترضان نپیوندند.
دولت باید با کارهای مثبت خود امید را در جامعه افزایش داده و سخنان و عملکردی که فضای جامعه را مسموم میسازد را انجام ندهند. من شنیدم یکی از آقایان گفته من با مسئولیت خودم فلان کاررا انجام میدهم. باید اذعان داشت که در این راه فرد خاصی مورد نظر نیست که با مخالفت مردم او مسئولیت را بهعهده بگیرد. اکنون همه مسئولیتها به آقای روحانی باز میگردد و هیچ مشاور، معاون و رئیس دفتری بهصورت فردی نمیتواند مسئولیت کارهای دولت را برعهده گیرد. حتی هر وزیری کاری انجام دهد در نهایت مردم به آقای روحانی توجه میکنند و از او سوال میکنند. بنابراین آقای روحانی باید جلو برخی خودسریها را در دولت بگیرد تا خدای ناخواسته جو مسمومی در جامعه ایجاد شود و مخالفان از آن سوءاستفاده کنند.
* رئیسجمهور قبل از انتخابات در حوزههای مختلف وعدههایی به مردم داد به حدی که مطالبات مردم بالا رفت و میدانیم که تحقق وعدهها مشکل و زمانبر است با این حال بهنظر شما خود آقای روحانی موجب بالارفتن مطالبات مردم نشد؟
** امام صادق میفرماید: وعدهای نده که نتوانی به آن عمل کنی. معمولا در ایام انتخابات وقتی کاندیداها با فضای احساسی جامعه روبهرو میشوند وعدههایی میدهند که نمیتوانند به آنها جامهه عمل بپوشانند. آقای روحانی نیز توجه داشتند که برخی از وعدههایی که داد در اختیار او نیست و باید از جای دیگر تصمیمگیری شود یا هماهنگی میان تمام قوا ایجاد شود. ای کاش وعدهها به صورت قطعی نبود، شاید هم رئیسجمهور بگوید که من نگفتم حتما مسائل را حل میکنم و گفتم تلاش میکنم در حل مساله، اما راجع به اختیارات رئیسجمهور این مساله وجود دارد که او رئیس قوه مجریه است و مردم نمیپذیرند که رئیسجمهور بگوید وزیرم را خودم انتخاب نکردم و نقشی نداشتم. مردم معتقدند که رئیسجمهور کابینه را تشکیل میدهد و او باید پاسخگوی عملکردها باشد. البته دیگران نیز باید مراقب باشند تا در کار رئیسجمهور دخالت نشود و رئیسجمهور بهدلیل دخالت دیگران ناکارآمد جلوه نکند.
از سوی دیگر رابطه دولت با مجلس سالم و منطقی نیست. ممکن است که با کلیت مجلس یا هیات رئیسه رابطه خوبی داشته باشد، اما رابطه زیرمجموعه اعم از وزرا، استانداران، فرمانداران با نمایندگان رابطه صحیح و منطقی نیست. من بهعنوان شخصیتی مجلسی عرض میکنم که نباید نمایندگان بهخود اجازه دهند در همه امور اجرایی دولت دخالت کنند. نباید استانداران و فرمانداران تحت فشار نمایندگان انتخاب شوند و اساسا بین دولت و مجلس نباید بده بستان باشد. دولت باید خود افرادی را انتخاب کند که بتواند از آنها کار بگیرد و پاسخگوی آنها باشد. متاسفانه ما در بسیاری از حوزههای انتخابیه شاهد بودیم که نماینده ایستاده و اجازه نمیدهد که افراد کار آمد بهعنوان استاندار، فرماندار و مدیر کل انتخاب شوند که این رابطه صحیحی نیست.
من تعجب میکنم از آقای روحانی که خود سالها در مجلس بوده و روحیه مجلسیها را میشناسد چرا اجازه میدهد این رابطه میان دستگاه اجرایی و قوه مقننه وجود داشته باشد. یکی از افتخارات ما تفکیک قواست، اگر نمایندهای به خود اجازه دهد در تمام شئون اجرایی دولت دخالت کند که این تفکیک قوا نیست، تداخل قواست. این مسالهای است که برای من تازگی دارد و در دورههای گذشته چنین رابطهای وجود نداشت. در دولت آقای روحانی که دولت عقلانی است و یک دیپلمات و قانونگذار در راس آن قرار دارد باید این رابطه تنظیم شود و نه نمایندگان اجازه داشته باشند از حد خود تجاوز کنند و نه به مدیران دولتی اجازه داده شود که تحت تاثیر نمایندگان خدای ناخواسته کار اشتباهی را مرتکب شوند.
* برخی مطرح میکنند که با توجه به عملکرد انتقادآمیز فراکسیون امید در مجلس و عملکرد دولت و مشکلات پیشرو اصلاحطلبان از هم اکنون برای انتخابات 98 و 1400 خیز برداشته و مقدمات کار را فراهم میکنند. تحلیل شما از این مساله چیست؟
** اینکه تشکیل شورای عالی سیاستگذاری ناموفق بوده و دو میوه تلخ را به جامعه ارائه کرده برای من جای تردید نیست. باید حتما ساختار تغییر کند نه تغییر جزئی. باید ساختار دیگری برای اصلاحطلبان باشد و در این امر شک و تردیدی نیست و بسیاری از صاحبنظران نیز بر این عقیده هستند. من فکر میکنم که بهترین و طبیعیترین راه این است که بار را به دوش احزاب بگذارند و احزاب قدرتمند را وارد صحنه کنند و دیگر آقا بالاسر برای آنها درست نکنیم. باید از احزاب بخواهیم که با قوت و قدرت وارد صحنه شوند و برای مجلس و ریاستجمهوری کار کنند و پاسخگو باشند.
بزرگان اصلاحطلب نیز تمام تلاش خود را بر این بگذارند که احزاب را تقویت کرده و تلاش کنند احزاب کوچک قوی شوند و فشار روی احزاب قدرتمند باشد تا رقابتی تنگاتنگ و سالم به وجود آید که انتخابات پر شوری را در 98 و 1400 داشته باشیم و منتخبان ما افراد اصلح باشند. در آن زمان مشکلاتی را که اکنون در فراکسیون امید و شورای شهر داریم که بسیاری از بزرگان و مردم نسبت به آنها ناراضی هستند، شاهد نخواهیم بود. دو مرتبه این تجربه تلخ را پشتسر گذاشتیم دیگر بس است و باید به 37 سال گذشته باز گردیم و احزاب را نهادینه و تقویت کنیم. بزرگان اصلاحطلب هم برای حمایت از احزاب نمایندهای در احزاب داشته باشند که از مسائل آگاه بوده و از موقعیت خود برای تقویت احزاب استفاده کنند.
* اخیرا دبیر شورای عالی امنیت ملی درباره حل موضوع حصر مطلبی بیان داشتهاند. خبر جدیدی در راه است.
** سخنان ایشان را در رسانهها دیدم. من هم مثل دیگران خواهان حل این مساله هستم حالا اگر بهزودی این اتفاق بیفتد ما هم استقبال میکنیم. البته باید همگان دنبال انسجام و وحدت باشیم.
http://www.armandaily.ir/fa/news/main/208037
ش.د9603986