تاریخ انتشار : ۱۶ دی ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۲  ، 
شناسه خبر : ۳۰۸۲۶۸
سرگرداني سردار

(روزنامه اعتماد ـ 1396/08/30 ـ شماره 3958 ـ صفحه 2)

«سردار» درست پس از فراغت از رياست «بهشت» حرف‌هاي «نو» براي گفتن دارد. «نواصولگرايي» ايده مطلوب محمدباقر قاليباف است؛ ايده‌اي كه البته نه با استقبال چنداني از سوي اصولگرايان شناسنامه‌دار مواجه شد و نه با روي خوش تازه اصولگرايان. با اين حال او از هر فرصتي براي تشريح ايده جديدش استفاده مي‌كند؛ خواه با نگارش نامه‌اي سرگشاده خطاب به راست‌گرايان سياسي باشد، خواه در جمع دانشجوياني كه پاي سخنراني‌‌اش نشسته‌اند. مخاطبان و جامعه هدف او «جوانان» هستند همان‌ كساني كه در نامه مخاطب قرارشان مي‌دهد يا در جمع‌شان سخنراني مي‌كند. بعدازظهر روز دوشنبه محمدباقر قاليباف كه حالا از منظر حقوقي تنها عنوان «عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام» را يدك مي‌كشد به دعوت بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت راهي خيابان رسالت شد. آمفي‌تئاتر شهيد بهرامي علم و صنعت تنها ميزبان دانشجويان سرسپرده سردار نبود. گرچه برخي شعار «سردار انقلابي، تشكر تشكر» سر دادند اما كم نبودند دانشجوياني كه با شعارهايي چون «سردار ...» از شهردار سابق و فرمانده نيروي انتظامي اسبق استقبال كردند. با اين حال قاليباف ترجيح داد در ميان مخالفان و موافقان همان حرف‌هايي را بازخواني كند كه يك بار در نامه‌اي سرگشاده از آن سخن گفته ‌بود؛ حرف‌هايي كه نه تنها از قاليبافي كه ١٤ سال بر مسند رياست شهرداري تكيه زد دور بود بلكه با قاليباف چند ماه پيش و در دوران رقابت‌هاي انتخاباتي هم تفاوت داشت. او در ابتداي سخنراني‌اش به تخلفات شهرداري اشاره كرد و گفت منكر اشكالات و تخلفات شهرداري تهران نيست و آمادگي رسيدگي به همه تخلفات را دارد اما ترجيح داد بخش عمده سخنانش را به ايده جديد نواصولگرايي اختصاص دهد؛ ايده‌اي كه در روزهاي پاياني تير و دو ماه پس از مشخص شدن نتيجه انتخابات در قالب نامه‌اي از آن سخن گفت. «جوانان انقلابي و دلسوز ايران عزيز» را مخاطب قرار داد و ٥ پرسش اساسي را مطرح كرد. سوال‌هايي در مورد ضعف‌هاي ساختاري، عملكردي و رويكردي اين جريان، چهره‌هايي كه قابليت حضور در جريان نواصولگرايي دارند، شيوه تعامل با دولت، نسبت اين جريان با رهبري، نهادهاي حاكميتي و جريان سياسي رقيب و البته نكته مهمي در مورد واقعيت تغيير سبك زندگي مردم طبقه متوسط.

محمدباقر قاليباف ديروز براي طرح دوباره اصولگرايي ترجيح داد از آسيب‌شناسي و جريان‌شناسي چهار دهه آغاز كند كه گويي دغدغه روزهاي فراغت سردار است. او توضيح داد «ما دو جريان سياسي اصلي و تاثيرگذار در كشور داريم و به نوعي كشور ما يك جريان دو‌قطبي سياسي دارد كه اين دو جريان بر همه شوونات جامعه چه بخش‌هاي مردمي و دولتي و چه در سياست داخلي و خارجي و همچنين عملكرد نظام اسلامي تاثيرگذار هستند. در عين حال من معتقدم كه اگر اين دو جريان درست عمل كنند و درست عمل مي‌كردند، مي‌توانند و مي‌توانستند بهترين مدل سياست‌ورزي باشند.» او تعبير رهبري را در مورد جريان‌هاي سياسي دهه ٧٠ يادآوري كرد و گفت: «مقام معظم رهبري در سال ٧٩ كه اوج فعاليت جريان ٢‌خرداد و اصلاح‌طلبي بود، فرمودند كه به اين دو جريان سياسي معتقد بوده و آنها دو بالي هستند كه اگر مسير خود را به خوبي ادامه دهند مي‌توانند شرايط خوبي در كشور ايجاد كنند البته الزاماتي نيز براي آن تبيين كردند.»

قاليباف كه در دوران پيش از انتخابات و در جريان رقابت بر سر كرسي رياست‌جمهوري حمله‌هاي تند و تيزي به جريان اصلاح‌طلبي داشت، نه تنها از هيچ تهمت و افترايي نسبت به اين جريان و چهره‌هاي شناخته‌شده‌اش فروگذار نكرد بلكه از جريان اعتدال هم نگذشت و اين جريان سياسي را هم با آماج حملات در صدا و سيما و ميتينگ‌هاي انتخاباتي مواجه كرد با اين حال ديروز و در جمع دانشجويان از اصلاحات و اصلاح‌طلبي صحبت كرد و گفت كه «نياز امروز جامعه اصلاح‌طلبي است.» او به اين جمله اكتفا نكرد و مدعي شد بخشي از جريان اصلاح‌طلبي نسبت به مباني، اصول و مكتب امام تجديد‌نظر كردند و به دنبال تغيير بودند و البته بخشي ديگر هم به اين مباني اعتقاد دارند. او البته در قضاوت كمي محافظه‌كارانه عمل كرد و گفت با وجود اين اعتقادات اما نمي‌‌توان قضاوت كرد كه چرا در حوزه عملكردي اين اتفاق نيفتاده است آيا اصلاح‌طلبان نخواسته‌اند يا نتوانسته‌اند؟

پس از صحبت در مورد اصلاح‌طلبي، زمان طرح دوباره ايده تازه سردار بود. او انتقاداتش را يك‌سويه طرح نكرد و بيش از اصلاح‌طلبي اصولگرايي را در بوته نقد قرار داد. قاليباف در سخنراني‌اش مطرح كرد كه گرچه جريان اصولگرايي در اهداف، برنامه‌ريزي‌ها و حرف‌هايي كه مي‌زند بر مكتب امام پايبند است اما واقعيت اين است كه وقتي مي‌خواهد اين مباني و اصول را تحقق بخشد و مردم آنها را در زندگي خود لمس كنند شاهد هستيم كه اين جريان سياسي در حالي كه حرف آن را زده در ارايه كارنامه عملكرد قابل قبول و قابل دفاعي نداشته است؛ آنچه قاليباف از آن به عنوان نقطه قابل نقد عملكرد اصولگرايي در زمينه پايبندي بر مكتب امام ياد كرد بدسليقگي اصولگرايان در هدف‌گذاري، روش و ابزار بود.

همان چند ماه پيش كه قاليباف پرچم تحول‌‌خواهي در جريان اصولگرايي را بلند كرد و يك تنه خواست مرزهاي اصولگرايي را تغيير دهد حرف‌هايش به مذاق راست‌سياسي خوش نيامد. اين‌بار هم در خلال سخنراني‌اش اعتراف كرد كه بزرگان اصولگرا حرف‌هايش را نمي‌پذيرند گرچه مدعي است سخن او سخن «جوانان و مردم» است.

قاليباف اعتراف كرد كه جريان اصولگرا نتوانسته خواسته‌هاي مردم و منافع ايران اسلامي را در پياده‌سازي همراستا كند. او پيشنهاد نواصولگرايي را در راستاي هماهنگي خواسته‌هاي مردم و منافع ايران مي‌داند گرچه تاكيد دارد درگير الفاظ نيست.

او در اين نشست به تعريف نواصولگرايي پرداخت و گفت: «ما بايد بر مبناي اصل انقلاب و مباني سياسي حضرت امام يك بناي كاملا جديدي احداث كنيم، نواصولگرايي يا هر نام ديگري بايد بداند مباني و ارزش‌ها را تحت هر شرايطي حفظ كند در عين حال تغيير و تحول اساسي در حوزه ساختاري، گفتمان و رويكردي ايجاد كنيم.»

البته قاليباف تلويحا از شيوه تصميم‌سازي و تصميم‌گيري اصولگرايان شكايت كرد و نشان داد زماني كه به توصيه و فشار بزرگان اصولگرا از انتخابات كنار كشيد، دلخوري از بزرگان اصولگرايي چندان هم شايعه نبوده است. او در اين سخنراني هم تاكيد كرد كه حركت به سمت نواصولگرايي كار چند نفر از بالا نيست بلكه فرآيندي است كه بايد در گفت‌وگو‌هاي جمعي دنبال و تفاهم بين‌الاذهاني ايجاد شود و نبايد ابلاغي و از بالا به پايين باشد. قاليباف به فرهنگ پدرخواندگي جاري در جريان اصولگرايي نيز اشاره كرد و تاكيد داشت با اين فرهنگ نمي‌توان جريان را ساخت و بازسازي كرد. او همچنين تاكيد كرد خود را محور اين حركت نمي‌داند تا شايبه پرچمداري‌اش در نواصولگرايي را دامن نزند. حذف پدرخواندگان اصولگرا كه قاليباف را براي رسيدن به پيروزي وادار به كناره‌گيري كردند دغدغه اين‌روزهاي سردار است. گويا مقصد و مقصود خود را مشخص كرده و مي‌خواهد تن به فعاليت تشكيلاتي دهد. اما سوال اينجاست كه سرداري كه خود را از نظامي‌گري بازنشسته كرده‌ با تكيه بر كدام بدنه اجتماعي قصد دارد صداي نواصولگرايي باشد؟ با بدنه اجتماعي ٤ ميليوني سال ٨٤ يا ٦ ميليوني سال ٩٢؟

از سويي در بازار شام اصولگرايي كه هر كس ساز خود را كوك كرده و خوانش خود را از اين جريان سياسي دارد پيشنهاد نواصولگرايي قاليباف نوعي قد علم كردن در مقابل جمنا تلقي خواهد شد كه احتمالا با مخالف‌خواني‌هاي بسياري هم روبه‌رو مي‌شود. تشكيلاتي كه با حضور تازه كاران سياسي يا قهر‌كرده‌هاي حزبي تشكيل شده و مي‌خواهد يكه‌تاز ميدان تصميم‌سازي و تصميم‌گيري باشد. از همين رو چندان روي خوشي به قاليباف نشان نمي‌دهد و تنها به ارسال دعوتنامه‌اي براي عضويت اكتفا مي‌كند. دعوتنامه‌اي كه البته تاكنون بي‌پاسخ مانده است. فارغ از برخورد اصولگرايان با ايده قاليباف هنوز هم مشخص نيست سردار سابق بهشت به دنبال چه تغيير و تحولي در سياست است و تعريف او از نو‌اصولگرايي چيست؟ چه سازوكاري را براي رسيدن به آن تمهيد كرده است؟ او در تعريفش از نواصولگرايي تنها به بازگشت و رجعت به مكتب امام اشاره مي‌كند و البته تلويحا تلاش دارد تا اصولگرايان را متوجه تغيير سبك زندگي طبقه متوسط كند تا توجه آنها از قشر فرودست كمي هم به سمت طبقه غالب جلب شود. او مي‌خواهد توجه گروهي را جلب كند كه راي‌شان اغلب در سبد راي اصلاح‌طلبان است اما توضيح نمي‌دهد كه اين تغيير و تحولات در چه ساحاتي بايد رخ‌ دهد تا اصولگرايي از ريزش در بدنه اجتماعي در امان بماند.

قاليباف بدون بدنه اجتماعي ويژه و البته بدون اعوان و انصار حالا موسسه مطبوعاتي عريض و طويل همشهري را هم از دست داده است از همين رو نه مي‌تواند بر پروپاگانداي تبليغاتي براي تشكيل حزب و تشكيلات و گروهي تحت امر خود اقدام كند و نه ديگر وصل به منبع بيكران درآمدهاي مالي شهرداري است. او دو بار خود را در معرض راي مردم قرار داده و يك بار در مناظرات و ميتينگ‌هاي انتخاباتي خودي نشان‌ داده است. حالا هم تلاش دارد تا از حوزه اجرايي به حوزه ايده‌پردازي و تئوري‌پردازي روي بگرداند، حوزه‌اي كه تا امروز هيچ فرد نظامي در آن موفق نبوده است. درجه‌دار سابق كه ايده‌هايش نه واضح و روشن است، نه در ميان جريان متبوعش با اقبال مواجه است و نه بدنه اجتماعي ويژه‌اي با او همراه هستند، دورنماي خوبي براي سرمايه‌گذاري سياسي نيست و سرمايه‌داران سياست ريسك سر ريز منابع‌شان به پاي او را ديگر نخواهند پذيرفت حتي اگر او خود و پتانسيل‌هايش را بهشت سرمايه‌گذاري سياسي معرفي كند.

http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=91760

ش.د9604111