(روزنامه اطلاعات – 1395/12/16 – شماره 26674 – صفحه 12)
ترامپ؛ رئيسجمهوري که راهبرد ندارد
عبدالرضا فرجي راد، سفير اسبق ايران درنروژ در ديپلماسي ايراني نوشت: ترامپ شخصيت لمپني دارد که صرفاً راهبرد ميهن پرستانه را تبليغ مي کند، درحالي که هيچ راهبرد مشخصي ندارد. بي اطلاعي مشاور امنيت ملي آمريکا از اقدامات و مواضع ترامپ گواه اين مدعاست.حضور ترامپ در کاخ سفيد و تحولات ژئوپليتيکي در اقصي نقاط دنيا به يکديگر پيوند خورده است و فشارهايي که از طرف ساختار سياسي ايالات متحده آمريکا به وي وارد ميشود، باعث مي شود در تصميم گيريهاي خود تا حدودي جانب اعتدال را در پيش بگيرد. بحران مسکن در آمريکا ميليونها صاحبخانه را در آمريکا اجاره نشين کرد و همين سبب شد تا 50 درصد درآمد ماهيانه خود را صرف اجاره مسکن کنند. اکثر افرادي که در اين بحران دچار سرخوردگي و عقدههاي رواني شدند، به ترامپ گرايش پيدا کردند.
اين مسئله در ترکيب با افراط گرايي و حملات تروريستي داعش به اروپا تأثير خود را بر انتخابات آمريکا گذاشت و سبب شد به واسطه نارضايتي شديد مردم از فضاي داخل آمريکا، فردي مانند ترامپ به به کاخ سفيد راه پيدا کند. صهيونيسم بين الملل نيز در انتخاب ترامپ نقش اساسي داشت. اوباما در دوران رياست جمهوري خود حمايت نظاممند آمريکا از رژيم صهيونيستي را تا حدودي برهم زده بود. لذا رژيم صهيونيستي با توجه به فضاي رسانهاي ضد خود، روي موج بحران رکود مسکن و نارضايتي مردم در آمريکا سوار شد و بر آتش تخريب هيلاري کلينتون با مستمسک قرار دادن ايميلهاي او دميد. ترامپ شخصيت لمپني دارد که صرفاً راهبرد ميهن پرستانه را تبليغ مي کند، درحالي که هيچ راهبرد مشخصي ندارد. بي اطلاعي مشاور امنيت ملي آمريکا از اقدامات و مواضع ترامپ گواه اين مدعاست. اقدامات ترامپ به حدي نابه جاست که يک قاضي فدرال فرمان اجرايي او را لغو مي کند.
نبايد به سادگي از کنار اين اتفاقات عبور کنيم. اين اتفاقات تحولات ژئوپليتيکي عظيمي را با خود به همراه دارد. اولين تحولي که رخ مي دهد بي ثباتي و بي اعتمادي است که در طول تاريخ و از جنگ جهاني اول تا کنون بيسابقه است. هيچ کس نه در داخل و نه در خارج از آمريکا نميداند که چه کار مي بايست انجام دهد. جمهوريخواهان آمريکا قطعاً الآن به اين فکر افتادهاند که چه راه حلي پيش روي خود دارند تا بدون سر و صدا ترامپ را از رياست جمهوري برکنار کنند. مشکلي که در برابر اين تصميم جمهوري خواهان وجود دارد، جمعيت عظيم بي سواد، کم سواد، ملي گرا و ضدرنگين پوستي است که به ترامپ رأي دادهاند و هر نوع اقدامي در حذف ترامپ اين جمعيت را تحريک مي کند.
وقوع بحران در نظام بينالملل از ديگر تحولاتي است که ممکن است بروز کند. براي اولين بار رييس جمهوري آمريکا بر خلاف روساي جمهوري پيشين تلاش مي کند بريتانيا را از اتحاديه اروپا خارج کند و از بريتانيا مي خواهد تعاملات فراآتلانتيکياش را تقويت کند و رسماً اعلام مي کند که اتحاديه از هم مي پاشد. اين نوع موضع گيري ترامپ سبب شده تا برخي دولتهاي اروپايي که عضو اتحاديه هم هستند به دنبال انعقاد قراردادهاي تجاري با روسيه باشند. به عنوان نمونه مجارستان چند روز پيش قرارداد حدود 12 ميليارد دلاري با روسيه بسته است؛ با اين تصور که با تقويت روابط آمريکا با روسيه، مجارستان مي تواند هم با ايالات متحده و هم با روسيه روابط حسنه برقرار کند و خود را از حمايتهاي مالي سختگيرانه اتحاديه رها کند.
فرانسويها کاملاً سکوت کردهاند، آلمانيها براي اين که پيوند مودتآميزي که بعد از جنگ جهاني دوم با روسيه برقرار کردهاند، تحت تأثير قرار نگيرد، سکوت کردهاند و براي اين که ترامپ را راضي کنند، هر از گاهي عليه ايران موضع گيري مي کنند.ترامپ به دنبال اين است که در شرق دور ميان متحدان و رقباي آمريکا اختلاف ايجاد کند. بنابراين از ژاپن و تايوان در برابر چين حمايت و تلاش مي کند که متحدان خود را با چين درگير کند. البته کشورهاي متحد آمريکا در شرق دور کاملاً حواسشان به اقدامات ترامپ جمع است و با احتياط عمل مي کنند. اين کشورها ميدانند که احتمال اين که ترامپ بتواند چهار سال دوره رياست جمهوري دوام بياورد، کم است و در صورت درگيري با چين، ممکن است در آينده از حمايت کافي برخوردار نباشد. چين به راحتي ميتواند مواضع کره شمالي را تغيير دهد و براي همين از کرهشمالي به عنوان ابزار ژئوپليتيکي استفاده ميکند. عربستان، امارات و رژيم صهيونيستي به شدت شيفته ترامپ شدهاند و او را تشويق مي کنند تا رفتارهاي تندي در قبال ايران داشته باشد.
پشت پرده تمامي اين مسائل رژيم صهيونيستي است. رژيم صهيونيستي به شدت از مقاومت نگران است. فشارهاي ترامپ و حرفهايي که تحت تأثير عربستان و رژيم صهيونيستي عليه ايران بيان مي کند، تماماً سياسي است. او تلاش مي کند تا پرونده مقاومت را ببندد. به همين دليل ترامپ در اظهاراتي در روزهاي گذشته گفت که بياييد با هم باشيم و اگر با هم باشيم با برجام کاري ندارم. اين نشان مي دهد ترامپ راهبرد ندارد، بلکه درصدد است تا تهديد را از رژيم صهيونيستي دور کند. تنها مشکل رژيم صهيونيستي در منطقه مقاومت است و براي اين منظور حاضر است برجام را در ازاي حذف مقاومت معامله کند. حتي حاضر هستند بيشتر از برجام و حتي عراق را که حوزه نفوذ ايران محسوب مي شود، بدهند ولي در مقابل تهديد از سر اين رژيم برداشته شود.
ترامپ به هيچ وجه نميتواند با روسيه متحد شود، به اين دليل که نه جمهوريخواهان و نه دموکراتهايي که در کنگره حضور دارند، به هيچ عنوان اجازه نمي دهند که روسيه تقويت شود و متحدان اروپايي آمريکا ضعيف شوند. اگر ترامپ به مواضع خود اصرار کند مطمئناً کنگره با وي برخورد خواهد کرد. اخيرا روسيه هم موضع گيرياش را نسبت به ترامپ صريح کرده، هر چند هنوز تندي نکرده است. روسها از ترامپ مأيوس شدهاند، چون تنها شعار همکاري با روسيه را داده، اما عملياتياش نکرده، مثلا در بحث تحريمها هنوز هيچ تحريمي را عليه روسيه لغو نکرده است. ساختار سياسي ايالات متحده مانع اصلي در برابر ترامپ محسوب مي شود. اقدام قضات آمريکايي ضربه بزرگي به ترامپ وارد کرد. رفتار ترامپ در برابر اين ساختار اهميت به سزايي دارد.
اگر وي هجومي اقدام کند به شدت از طرف ساختار سياسي آمريکا تحت فشار قرار مي گيرد، اما اگر کوتاه بيايد که اتفاقا شواهد نشان مي دهد که رويکرد تهاجمي خود را کنار گذاشته است، کمتر تحت فشار ساختار سياسي قرار مي گيرد. مصاحبه اخير وي با فاکس نيوز شاهدي بر اين مدعاست. اما عقبنشيني ترامپ از شعارهايي که داده، خودکشي محسوب مي شود، به اين دليل که افرادي که به وي رأي دادهاند، خواستههايي دارند و بر اساس شعارهايي که داده است به وي راي دادهاند. به تعبير ديگر، ترامپ در حال حاضر ميان ساختار سياسي آمريکا و مردمي که به وي رأي دادهاند، گير افتاده است. ايران براي مقابله با تهديدات ترامپ، بايد اروپا را با خودش همراه کند. اگر ايران بتواند همچون قانون داماتو، اروپا را با خود همراه کند، مي تواند در برابر ترامپ به خوبي ايستادگي و از خطر عبور کند.
آمريکا از رهبري دنيا دست ميکشد
محمد سعيد ادريس مينويسد: ايالات متحده از همه مواضع سابق خود در برابر تجارت آزاد جهاني که در طول دهههاي هشتاد و نود قرن گذشته دنبال ميکرد تا فضاي آزاد تجارت جهاني ايجاد کند، عقبنشيني کرده و از همه دعوت کرده تا از سياست حمايت از توليد داخلي که کاملا با سياست تجارت آزاد در تضاد است، حمايت کنند. دكتر محمد سعيد ادريس، رئيس مركز مطالعات عربي و منطقهاي در مركز مطالعات سياسي و استراتژيك الاهرام و عضو هيات امناي كنگره ملي عربي و از نويسندگان روزنامه الاهرام است.از مهمترين دلايلي که مي توان از آن Shifting بزرگ در سياست خارجي آمريکا و به طور خاص اصول اساسي اين سياست دانست، اظهاراتي است که جو بايدن، معاون سابق رئيس جمهوري آمريکا در سخنراني خداحافظي اش در «نشست داووس» اقتصادي بيان کرد و در روز انتصاب دونالد ترامپ، رئيس جمهوري جديد در روز جمعه2017/01/20نيز نشانههاي آن را شاهد بوديم. بايدن در سخنراني خود با قدرت از «نظام جهاني ليبرالي» دفاع کرد و روسيه را تهديدي براي اين نظام دانست و گفت که «واشنگتن بايد با اروپا براي رويارويي با ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه همکاري کند.» آن چه جو بايدن گفت دقيقا بر خلاف ديدگاه رئيس جمهوري جديد آمريکا، دونالد ترامپ است که رهبري کاخ سفيد را بر عهده گرفته است.
ترامپ در مراسم سوگند خود در کنگره کوچکترين اشارهاي به اين تهديد نکرد و به هيچ وجه نگفت که اين نظام ليبرالي که ايالات متحده بعد از جنگ جهاني دوم رهبري آن را بر عهده گرفته در معرض چنين تهديدي قرار دارد. سخنراني او چهار محور داشت: «کار، شکوفايي، ميهن، مرز». درباره طرح سياسي نيز فقط اين دو عبارت را به کار برد و گفت که ستون فقرات طرحش خواهند بود: «آمريکا قبل از هر چيز»، که به جاي مشارکت جهاني آمريکا به کار برد، و «دوباره عظمت آمريکا را بر مي گردانيم»، که آن را به جاي پيمانهاي بينالمللي آمريکا استفاده کرد. معناي هر دوي اين عبارات اين است که ترامپ وعده مي دهد «رهبري ايالات متحده بيش از هر زماني از دنيا دور خواهد شد و بيشتر به مصالح خاصش توجه خواهد کرد.» دليل اين ادعا بي توجهي ترامپ به متحدان و مصالح مشترکي است که ايالات متحده را به متحدان اروپايي و آسيايياش ربط ميدهد که از اين چارچوب همواره «مصالح مشترکي» ميان آمريکا با اين کشورها وجود داشته که روابطي در سطح اتحاد ميان آنها ايجاد کرده است.
در همين چارچوب او اظهاراتي عليه ناتو بيان کرد و همچنين گفت که انتظار دارد اتحاديه اروپا فرو بپاشد، در همين رابطه او ترديد هم نکرد که دستور به لغو توافق تجارت آزاد با شرکاي آسيايي را صادر و تهديد کند که به توافق تجارت آزاد با کشورهاي آمريکاي شمالي موسوم به «نفتا» که ميان آمريکا با کانادا و مکزيک است نيز پايان خواهد داد. اين تصميمها بيانگر اين واقعيت هستند که رئيس جمهوري ايالات متحده به دنبال لغو همه توافقات تجارت آزاد بين المللي است که «به منافع کارگران آمريکايي ضرر مي رساند». با توجه به ماليات و تعرفههاي گمرکي که قرار است ترامپ براي کالاهاي وارداتي در حمايت از بازار آمريکا صادر کند که آن را «رقابت غيرمشروع» مي نامد، ترامپ فکر مي کند تصميمي که گرفته «کار بزرگي براي کارگران آمريکايي» است.
ساعاتي پس از آن ترامپ به روساي اجرايي 12 شرکت بزرگ آمريکايي از جمله «فورد»، «لاکهيد مارتين» و «ديل» هشدار داد که اگر کالاهايي که وارد مي کنند باعث انتقال شغل به خارج از ايالات متحده شود، مالياتهاي سنگين براي آنها وضع خواهد کرد. به اين ترتيب ايالات متحده از همه مواضع سابق خود در برابر تجارت آزاد جهاني که در طول دهههاي هشتاد و نود قرن گذشته دنبال مي کرد تا فضاي آزاد تجارت جهاني ايجاد کند، عقبنشيني کرده و از همه دعوت کرده تا از سياست حمايت از توليد داخلي که کاملا با سياست تجارت آزاد در تضاد است، حمايت کنند. الآن ايالات متحده رهبري انقلاب عليه اين اصول اوليه را که پايههاي نظام سرمايهداري و سياست جهاني سازي محسوب مي شود، رهبري مي کند. پيش بيني مي شود به دنبال آن تحولات سازماني در اداره تجارت و صنعت جهاني نيز به وجود آيد.
اين تصميمها فقط محدود به کشورهاي عضو «توافق شراکت تجاري فراسوي اقيانوس آرام» نمي شود بلکه تا شرکاي اروپايي و ديگر شرکاي بزرگ آمريکا، در راس آنها چين را نيز شامل مي شود. در اظهاراتي تحرک آميز عليه چين، شان اسپايسر، سخنگوي کاخ سفيد گفت که «ترامپ اهميت بازار چين را درک مي کند، و تمايل ما به حضور بيشتر در اين بازار است. وضعيت فعلي که به ورود شرکتهاي آمريکايي به چين مربوط مي شود در بسياري حالتها دوجانبه نيست.» وي توضيح داد که بسياري از شرکتها و افراد چيني هستند که مي توانند به سادگي وارد بازار آمريکا شوند و به آساني کالاها و خدمات را بفروشند در حالي که فراهم کردن چنين امکاناتي براي شرکتهاي آمريکايي در چين بسيار سخت است. اما خطرناک تر از نگاه به منافع تجاري، رويکرد دولت ترامپ است که ميتواند برخوردهاي خشن نظامي با چين را موجب شود.
شان اسپايسر گفت که آن چه رئيس جمهوري ايالات متحده درباره چين بيان مي کند بيشتر جنبه تجاري دارد نه نظامي. با اين حال وي هشدار داد که ايالات متحده «از مصالح آمريکا و جامعه بين المللي در درياي چين جنوبي در صورتي که چين بخواهد بر جزاير مورد منازعه مسلط شود، دفاع خواهد کرد.» و افزود: «واقعيت اين است که اين جزاير در آبهاي بين المللي واقع شدهاند و بخشي از چين نيستند، و ما براي دفاع از مصالح خود تا اين جزاير به دست يک کشور نيفتد، دفاع خواهيم کرد .»در واکنشي مخالف، شي جين پينگ، رئيس جمهوري چين در کنفرانس داووس که براي نخستين بار در آن حاضر مي شد به طور غير مستقيم به عقب نشينيهاي ترامپ از تعهدات آمريکا به ويژه در روابط بين المللي اشاره کرد و خواستار «توجه بيشتر براي تلاشهاي مشترک براي ترسيم مسير اقتصاد جهاني و طراحي شيوهاي جديد براي رشد و همکاري و توسعه و حکومت داري شد».
وي گفت که «متهم کردن اقتصاد جهاني به ايجاد مشکلات جهان با واقعيتها تعارض دارد و مشکلي را حل نمي کند.» وي تاکيد کرد، ما نياز به کار روي ابزارهاي پيشگيرانه براي اداره اقتصاد جهاني و آزادي عنان افکار به سمت تفکرات ايجابي و بازسازي موازنات آن داريم. سخنراني رئيس جمهوري چين مورد تحسين همه حاضران به ويژه ارسولا فون دير لاين، وزير دفاع آلمان قرار گرفت که سخنراني رئيس جمهوري چين را «بسيار تحسين برانگيز و استراتژيک» دانست و افزود که «پيامي قوي به سياست درهاي باز و گفت وگوهاي مستقيم ضد حمايتي» است. آن چه بر تحسينها افزود، اظهارات چانگ جون، مدير کل اداره اقتصاد بين الملل وزارت امور خارجه چين بود که گفت: کشورش تمايلي به رهبري دنيا ندارد، اما اگر وضعيت به گونهاي پيش رود که مجبور شود اين نقش را بازي کند و ديگران از آن صرف نظر کنند، مانعي در آن نمي بيند.
ش.د9504825