تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۰۸۳۹۹
نقد اصلاحات روي ميز حجاريان

(روزنامه آرمان ـ 1396/09/18 ـ شماره 3485 ـ صفحه 3)

نقد جریان‌های سیاسی از سوی سران آن جریان‌ها اقدامی مثبت و در راستای اصلاح برای نیل به دستاوردهای بیشتر است که امری مبارک شناخته می‌شود اما این نقادی شرایط خودش را می‌طلبد. در شرایطی که فضا به ظاهر برای اصلاح‌طلبان مساعد است اما در حقیقت فرسنگ‌ها فاصله میان این ادعا و شعارهای جریان اصلاحات قابل درک است باید به امری فراتر از نقد اندیشید. در خاطر همگان هست که یکی از شعارهای اصلی جریان اصلاحات «ایران برای همه‌ ایرانیان» بود اما اکنون که سال‌هاست از عمر این جریان می‌گذرد تا چه‌اندازه در جهت تحقق این شعار تلاش شده است و اصلا تاکنون به‌ این سوال پاسخ داده شده است که‌ آیا اصلاح‌طلبان در درون خود تلاشی برای اجرای عدالت داشتند که بخواهند شعار عدالت برای همه‌ ایرانیان را سر دهند؟ آیا بزرگان این جریان یک‌بار به چگونگی بستن لیست‌های انتخاباتی اندیشیده‌اند و به‌ این باور رسیده‌اند که بیش از توانایی افراد، سهیه‌بندی برای احزاب مورد توجه قرار گرفته است؟ محدود کردن دایره اصلاح‌طلبی معضلی است که سبب انتقادات زیادی شده و با شعارهای جریان اصلاحات همخوانی ندارد که تداوم این رویکرد به طور حتم سبب رویگردانی جامعه از اصلاحات خواهد شد و اصلاحاتی که قرار بود به اصلاح جامعه در همه امور از قبیل سیاست، اقتصادی و موضوعات اجتماعی بپردازد اکنون خود نیازمند اصلاح در روش‌ها و مواضعش شده است. اصلاحات زنده است و نمی‌توان منکر آن شد اما باید پذیرفت که نور چراغ اصلاحات هر روز کم سو‌تر از قبل می‌شود که دلیلش عدم ترسیم چارچوب‌های لازم برای شناخت اصلاح‌طلبان واقعی از اصلاح‌طلبان منفعت طلب است. برخی به‌واسطه سهمیه حزبی در یک لیست انتخاباتی قرار می‌گیرند اما نخستین اقدامی که انجام می‌دهند برگزاری کنگره‌ای حقوقی است و از نام نهادی که در آن حضور دارند برای اعتبار بخشیدن به کنگره خود استفاده می‌کنند. از سوی دیگر برای حضور در این کنگره خواستار مبلغ بالایی از علاقه‌مندان به حضور در این کنگره هستند اما هدف واقعی زمانی مشخص می‌شود که‌ این فرد خود را کاندیدای جایگاه بالایی در نهاد دیگری می‌کند که در این زمان هدف از برگزاری کنگره که همان تبلیغ برای خود است به اثبات می‌رسد. آیا این اقدام گامی در راستای تقویت اصلاحات است یا ضربه بزرگی به اعتبار این جریان و اعتماد حامیان است می‌زند ؟ سعید حجاریان تئوری پرداز جریان اصلاحات هم اخیرا در مقاله‌ای به آسیب شناسی جریان اصلاحات پرداخته است.

غفلت از عدالت

سعید حجاریان معتقد است: «غفلت از عدالت باعث شد که عده‌ای با شعارهای پوپولیستی و پخش پول به صحنه بیایند و خود را مدافع عدالت معرفی کنند؛ همان‌هایی که هیچ نسبتی با عدالت نداشتند و جز فساد دستاوردی برای کشور به ارمغان نیاوردند. اساسا انقلابات در هر جای دنیا پاسخی هستند به تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها و انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی‌ نبود ولی متاسفانه پس از پیروزی انقلاب هیچ‌گونه گشایش نظری و تئوری‌پردازی در این خصوص صورت نگرفت و حداکثر به مواعظ و پندهای بزرگان دینی اکتفا شد. این مهم از چشم اصلاح‌طلبان نیز دور ماند.» وی ادامه داده: اصلاحات در ابتدا به‌صورت نخبه‌گرایانه مطرح شد و حداکثر به‌عنوان ضمیمه‌ای بر اصلاحات اقتصادی درآمد تا بتواند ضایعات آن بُعد از توسعه را رفع و رجوع کند اما بعدها اصلاحات جامعه‌محور مطرح شد که در آن یک پایه اصلاحات در درون جامعه قرار داشت که بدون وجود یک جنبش اجتماعی نمی‌توانست کاری از پیش ببرد؛ عده‌ای از اصلاح‌طلبان که به زدوبند در بالا مشغول بوده‌اند و نسبتی با پایین‌ نداشته‌اند کم‌کم از مواضع خود عدول کرده و به کانفورمیست‌هایی تبدیل شده‌اند که به هیچ اصولی‌ معتقد نیستند و هنوز هم داعیه اصلاح‌طلبی و حتی پیشتازی این امر را دارند. حجاریان نوشت: از طرف دیگر عده‌ای نیز در بعضی جنبش‌های اجتماعی شرکت کردند و چون نماینده‌ای از خودشان نداشتند، قدرت‌های بیگانه خود را قیم آ‌نها معرفی کردند. اصلاحات در محدوده خاصی باقی ماند. بسیاری از نیروهای علاقه‌مند به اصلاحات خارج از دایره بازی قرار گرفتند و به‌مرور سرخورده شدند. به‌رغم اینکه شعار اصلاحات، «ایران برای همه ‌ایرانیان» بود، ارتباط وثیقی میان نخبگان اعم از سیاسی و غیرسیاسی -که شاید در بعضی جاها با احزاب اصلاح‌طلب احساس همدلی نمی‌کردند- برقرار نشد. از طرف دیگر اصلاح‌طلبان از جذب بخش‌های عظیمی از نخبگان و هنرمندان و اساتید دانشگاه و... غافل شدند چرا که پیشینه خط‌امامی‌شان مانع از آن می‌شد که به سمت بعضی چهره‌ها گام بردارند.

پایگاه نامشخص

تئوریسین صلاحات معتقد است: اصلاحات دارای پایگاه اجتماعی مشخصی نبود، به‌این معنا که منافع گروه یا طایفه خاصی را نمایندگی نمی‌کرد و به‌نوعی گرایش تمام‌خلقی داشت. به همین سبب اصلاحات نتوانست در طول هشت سال گروه هدف خود یا به عبارتی پایگاه اجتماعی‌اش را تعیین و با آن ارتباط برقرار کند. شاید این مشکل را نه دولت سازندگی داشت و نه دولت معجزه هزاره سوم، چرا که آن دو دولت از قبل مشخص کرده بودند که منافع چه کسانی را نمایندگی خواهند کرد ولی اصلاحات بیشتر به‌دنبال منافع ملی بود و پایگاه مشخصی نداشت و البته هنوز هم ندارد و به همین دلیل هم هست که نیروهای اجتماعی که طرفدار اصلاحات بودند به‌این سو و آن سو می‌غلتند و اصلاحات را کم‌مایه می‌کنند. وی افزوده است: اصلاح‌طلبان تا همین امروز نتوانسته‌اند به‌صورت حرفه‌ای عمل کنند. به بیان ساده احزاب اصلاح‌طلب غالبا از جیب خورده‌اند و کادرهای حرفه‌ای نداشته‌اند؛ کادرهایی که از حزب حقوق بگیرند، تمام‌وقت در اختیار حزب باشند و مانع از آماتوریسم حزبی شوند. افرادی که کار سیاسی می‌کنند باید منش اخلاقی خود را داشته باشند. اصلاح‌طلبان گرچه بسیار خلیق بودند اما تئوری اخلاق نداشتند و در این زمینه کم‌کاری کردند و در نتیجه افراد اصلاح‌طلب به‌عنوان اسوه اخلاق به جامعه معرفی شدند، در حالی که احزاب باید با تعریف پرنسیپ‌هایی چنین نقشی را ایفا می‌کردند. وی نوشت: اصلاحات اگر بتواند در زمینه‌های اخلاق، عدالت و آزادی خط قرمزهای خود را تعیین کند و از آنها عدول نکند، هم می‌تواند در ائتلاف‌ها شرکت کند و هم می‌تواند با قدرت گفت‌و‌گو کند. متاسفانه در مواقعی شاهد بوده‌ایم که اصلاح‌طلبان به‌خاطر فشارها، منافع، شرایط جهانی و ائتلاف از بعضی خطوط قرمز عبور کرده‌اند؛ خطوط قرمزی که متاسفانه نوشته نشده‌اند و نمی‌توان برپایه آنها کسی را بازخواست کرد ولی در وجدان مردم تصویری از آن‌ وجود دارد. به همین خاطر است که می‌بینیم در بعضی موارد مرز میان اصلاحات و سایر نیروهای اجتماعی کمرنگ می‌شود و در همین مرزهاست که افراد بی‌پرنسیپ به ارتزاق و موج‌سواری مشغول‌ می‌شوند؛ یعنی هم از برند اصلاح‌طلبی بهره می‌برند و هم از رانت استفاده می‌کنند.

اصلاحات حال و روز خوبی ندارند

حجاریان در پایان تاکید کرده است: اصلاحات حال و روز خوبی ندارند ولی تنها راه رهایی کشور از معضلات همین اصلاحات است و هنوز هیچ بدیلی در مقابل آن وجود ندارد. نه کسانی که به‌دنبال قیام‌های خیابانی هستند ره به جایی می‌برند و نه کسانی که به امید ترامپ‌ نشسته‌اند و نه کسانی که به وضع موجود دل خوش کرده‌اند و سرشان را جز به علامت تایید فرود نمی‌آورند. هیچ‌ یک از اینها گرهی از کار فروبسته ما نخواهند گشود؛ این کشور آفت زده است و اصلاحات تنها نیرویی است که می‌تواند به دفع آفات آن کمک کند، بدون آنکه ‌این مریض زیر تیغ جراحی از بین برود. کسانی که با نگاه ملی به مسائل می‌نگرند باید تلاش کنند، اصلاحات اصلاح شود و به‌جای پروژه‌های «انقلاب در انقلاب» یا «انقلاب مستمر» که ره به جایی نمی‌برند، پروژه «اصلاحات در اصلاحات» یا «اصلاح مستمر» را در دستور کار قرار دهند.

http://www.armandaily.ir/fa/news/main/206166

ش.د9604205