(روزنامه آفتاب يزد ـ 1396/05/04 ـ شماره 4950 ـ صفحه 15)
این که اصلاح طلبان به این نامه قالیباف چهواکنشی نشان دادهاند را به حواشی میسپاریم و اما واکنش اصولگرایان به این نامه حکایت از داستانی پر پیچ و خم دارد که گویی اصولگرایان به یک بن بست تاریخی رسیده اند و آن این که یا تن به نقد درون گفتمانی باید بسپارند و یا اینکه برای همیشه میدان سیاست را خالی کنند.**بی اعتنایی کیهان و وطن امروز به نامه قالیبافحملات میرسلیم به قالیباف در کنار مباحثی که سالیان طولانی است مطرح شده است در کنار شکست سنگین و قابل پیشبینی اصولگرایان در سلسلهای از انتخابات باعث میشود تا موجی از عصبانیت دامان اصولگرایان را محکم گرفته و رها نکند.
این روزها حتی اصولگرایان یا حداقل برخی از اصولگرایان حتی نمیتوانند به رسانههای مهر و پلاک دار اصولگرایی دلخوش باشند. یک روز جوان ساز جدایی میزند، روز دیگر وطن امروز چراغ خاموش حرکت میکند، یک روز کیهان ادعای مرشدی به سرش میزند و روز دیگر سیاست روز آن راهی را میرود که به مذاق بقیه خوش نخواهد آمد.
طرح «نو اصولگرایی» قالیباف از همان دست پروژههایی است که نمیتواند اتحادی بین رسانههای اصولگرایی به وجود آورد و این یعنی شهردار 12 ساله تهران و نامه او با یک طرح غیرقابل پذیرش از سوی عامه اصولگرایان مورد بیاعتنایی تام و تمام کیهان و وطن امروز قرار میگیرد و این یعنی قالیباف همانی است که میرسلیم گفت؛ فردی که اصولگرایان به او اعتماد نداشته، او را نماینده تفکرات خود نمیدانند.
**واکنش به نو اصولگرایی از سوی اصولگرایان
بولتن نیوز در خلال گزارشی از واکنشها و ذیل عنوان: «نو اصولگرایی به روایت اصولگرایان» مینویسد: «یک روز بعد از نامهای که قالیباف به جوانان اصولگرا نوشت، پیشنهاد او برای حرکت به سوی «نو اصولگرایی» دو واکنش در میان چهرههای اصولگرا به این نامه انجام شد. دو واکنشی که تقریباً هیچکدام چندان مثبت نبودند. حسین ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت مبارز یکی از این افراد است که در گفتگو با خبر آنلاین، اصل نیاز اصولگرایان به تغییر و اصلاح را مورد تاکید قرار داده اما در ادامه سخنانش گفته که اتفاقات مدنظر قالیباف و ازجمله بهنقد کشیدن بزرگان این جریان توسط جوانان رخ نخواهد داد. او معتقد است اگر قالیباف «بنای اصولگرایی داشته باشد، باید در چارچوب اصولگرایی عمل کند. اگر چنان چه باری به هر جهت بخواهند پیش بروند که دیگر نامش اصولگرایی نیست.» استنباط ابراهیمی از اینکه آیا قالیباف میخواهد قسمتی از اصولگرایان را به نفع خود و برای انتخابات مجلس بعدی سازماندهی کند هم اینگونه است؛ «معتقدم آقای قالیباف بهتنهایی نمیتواند چنین کاری را انجام دهد. این کار سوابق و اصولی دارد که اینها را یک نفر نمیتواند بهتنهایی انجام دهد. لازمهاش هماهنگی است.» ابراهیمی همچنین معتقد است: «او رئیس جریان نو اصولگرایی هم بشود، اتفاقی نمیافتد. هرکس خواست جدا شود! پیامبر در جنگ تبوک درباره کسانی که از ایشان جدا شدند، فرمود روند ما ارزشی است. روند ارزشی قابلتغییر نیست. البته قدرت جذب را باید بیشتر و دفع را محدود کرد. اما اینکه یک نفر کنار برود، موجب شکست اصولگرایی شود؛ خیر چنین اتفاقی نمیافتد.»
همزمان اما وحید یامینپور، از فعالان رسانهای شناختهشده در جریان اصولگرایی هم واکنشی منفی به پیشنهاد قالیباف نشان داد و در توییتر خود نوشت: «آقای قالیباف در نامهاش از «اقدامات بالا به پایین»، راس و سازمان اصولگرایی عبور کرد، ایکاش از «لفظ» اصولگرایی هم عبور میکرد.» کم نبودند اصولگرایانی که چون یامینپور با جملاتی کوتاه در فضای مجازی نسبت به پیشنهاد قالیباف ابراز بیاعتمادی کرده بودند. در این میان برخی اصولگرایان هم معتقدند که برخلاف محتوای نامه روز شنبه قالیباف، اصولگرایی اساساً امکان بازتعریف ندارد. چندی پیش از اینکه شهردار تهران نامه خود خطاب به جوانان اصولگرا را بنویسد، محمد مهاجری، عضو سابق شورای سردبیری روزنامههای کیهان و جامجم به «ایران» گفته بود که «تندروهای نوظهور باعث فنای اصولگرایی شدهاند.» اینها خبرهای خوبی نیست و اما همه ماجرا این نیست.
**از پیش طراحی شده است؟!
سعید جلیلی همچنان از دولت در سایه میگوید در حالی که باهنر دولت در سایه را با توجه به سیستم سیاسی ایران ناکارآمد و بیفایده دانسته صراحتا خود را بیرون از این مسائل میداند و
به نوعی با این به اصطلاح دولت در سایه داشتن مخالفت میکند. سعید جلیلی علاوه بر دولت در
سایه، از ادامه فعالیتهایی میگوید که بهزعم وی نباید محدود به زمان انتخابات شود. از سوی دیگر جلیلی کوچکتر (وحید) با لحنی که معمولا در زمانهای عصبانیت و استیصال کارایی دارد؛ همزمان جمنا و رسانه ملی و ایضا بخشهایی از اصولگرایان را هدف قرار میدهد.
جملاتی که در پی میآید همه از وحید جلیلی است:
* «بعضی مناسبات که به اسم اصولگرایی در کشور حاکم شده، رسماً و علناً مناسبات سکولار است، رسماً و علناً مناسبات خلاف حجت شرعی است ولی همچنان این نام را یدک میکشند!»
* «باید آماده بشویم، امروز روز ویرایشِ تفکر انقلابی است. روز ویروسزدایی از تفکر انقلاب اسلامی است. تا ما این ویروسزدایی را انجام ندهیم، آنقدر ضعیف خواهیم شد که نه در برابر حریفهای قَدَر که در برابر حریفهای ضعیف هم خواهیم باخت.»
* «اصولگراهای مافنگی امروز همان پهلوانپنبههایی هستند که به دوپینگ عادت کردند. با قدرت لابی و تشکیلات، شایستهترها را حذف کردند و نوچه بازی راه انداختند و حالا که عمرشان سرآمده، میخواهند از طریق تئوریزه کردن فساد سیاسیشان و تسری دادن آن به بدنه اجتماعی؛ احتضارشان را عقب بیندازند. آدرس غلط میدهند که مشکل ما اجتماعی و فرهنگی است. دوپینگهای سیاسی، دوپینگهای پروپاگاندایی و تبلیغات موقتی هیجانی، بنیه فکری و فرهنگی و اجتماعیِ بدنه انقلاب را ضعیف کرده و در این مورد، ما هیچ تعارفی نباید بکنیم وگرنه روزبهروز وضعیت بدتر خواهد شد.»
* «چرا یکدهم نقدهایی که ما به قوه مجریه داریم- که باید بیشتر هم بشود کم هم هست- به دیگران نداریم؟ سازمان تبلیغات اسلامی واقعاً دارد درست عمل میکند؟ و بسیاری از نهادهای دیگر. اینها دیگر هیچ اشکالی در کارشان نیست؟»
* این صدا و سیما با بیست شبکه شبانهروزی!! بیست و پنج سال است دست اصولگراهاست! 10 میگیرد؟ پنج میگیرد؟
* در همین انتخابات اخیر هم نمونهاش را شاهد بودیم. تشکیلاتی مرکب از مخلصها و... ! و معلوم است با صحنه گردانی کدامشان! مخلصها برای این که با انرژی شان حرکت ایجاد کنند و... جهت بدهند و حرکت را سکولاریزه کنند؛ وحدت مکتبی را نابود و ائتلاف چرتکهای را جایگزینش کنند. این مشکلی است که در دو دهه گذشته کم و بیش دچارش بوده ایم.
وحید جلیلی در انتخابات 92 همهکاره ستاد سعید جلیلی بود، همان انتخاباتی که جلیلی متهم شد به وحدت شکنی و ایجاد تشتت و شاید به همین دلیل بود که در انتخابات 96 جلیلی ترجیح داد وارد بازی از پیش باخته نشود کاری که باهنر هم انجام داد اما با استدلالات خاص خودش و اما وحید جلیلی که اندکی روحیه تندتری دارد در ادبیاتی که تقریبا کم نظیر است همزمان جمنا و اصولگرایان را از دم تیغ تیز انتقاداتی عجیب و کاملا غریب میگذراند.
در بین همه انتقادات و فارغ از بسیاری از مباحث مطرح شده، حمله به جمنا و رسانه ملی قابل بررسی است و تحلیلهای جهت داری میتوان بر آن نوشت.
در سیلی از انتقادات، بسیاری از جریانات سیاسی معتقدند که هسته اصلی تفکر حاکم بر سیاستگذاریها در رسانه ملی در اختیار اصولگرایان و ایضا جبهه پایداری است به اندازه همان 25 سالی که وحید جلیلی گفته است و اما انتظارها برآورده نمیشود یعنی حسن روحانی میآید و در همین رسانهای که از در و دیوارش اصولگرایی میبارد اکثریت مردم را با خود همراه میکند و این میشود مقدمهای برای عصبانیت وحید جلیلی.
تکلیف جمنا هم که مشخص است. به قول وحید جلیلی، جمعی از مخلصها و... ! و این یعنی رئیس جمهور نشدن سعید جلیلی هم او که داعیه تشکیل دولت در سایه دارد برای جلیلیها؛ پایداریها و طیفی خاص گران آمده و این گران آمدن باعث میشود تا به زمین و زمان بد و بیراه بگویند.
**نکته آخر
اصولگرایان از هر طیف و گروه تنها و تنها یکراه پیش رو دارند و آن تن در دادن به نقد درون گفتمانی، خود نقدی و پذیرش خطاها و پرداختن هزینههایی که به بار آوردهاند؛ حداقل از زمان معرفی احمدی نژاد به بعد، چه در لباس شهردار تهران و چه هشت سالهای که ساکن پاستورش کردند در غیر این صورت شبیه و نظیر مصاحبهها و سخنرانیها و موضع گیریها و نامه نگاریهای امثال قالیباف و سعید و وحید جلیلی و باهنر و ایضا دارو دسته یامین پور! بسیار خواهیم دید و خواند و شنید.
برای اصولگرایانی که معتدل اند و معقول که چاره همانی بوده که اندیشیده اند، کناره گیری و فاصله گرفتن. و اما برای آن دستهای که همچنان داغ پاستورنشینی در دل و سودای ریاست جمهوری در سر دارند فقط یک راه وجود دارد؛ خود نقدی ولاغیر!
http://aftabeyazd.ir/?newsid=79178
ش.د9604303