(روزنامه ايران ـ 1395/08/17 ـ شماره 6353 ـ صفحه 17)
عصر سهشنبه به وقت ایران آرای کالجهای انتخاباتی امریکا برای یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی جهان تعیین تکلیف میکنند. رویدادی که ابعاد و پیامهایی فراتر از یک انتخاب داخلی برای ایالات متحده به دنبال دارد. آنچه بررسی عملکرد دولتهای متفاوت امریکا در حوزه سیاست خارجی و نگرشهای منطقهای و جهانی مورد نظر آنها را بیش از پیش ضروری میسازد، جایگاهی است که این کشور در بازی قدرت بازیگران بینالمللی بر آن تکیه زده است. در این میان نام ایران در میان سلسله موضوعاتی مطرح بوده که همواره نقش غیرقابل انکاری در سیاست خارجی امریکا و رقابتهای انتخاباتی جمهوریخواهان (بازها) و دموکراتها (کبوترها) داشته است. نقشی که سیاستمداران امریکایی در تنور داغ رقابتهای انتخاباتی، دیدگاههای متفاوتی را به تناسب خاستگاه سیاسی خود درباره آن مطرح میکنند. این در حالی است که این گزاره با وجود پشت سر گذاشته شدن مناقشه هستهای و دستیابی به برجام در خلال مناظرات داغ هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ، دو نامزد دوموکرات و جمهوریخواه از تب و تاب نیفتاد و به جزء لاینفک موضعگیری هر دو کاندیداها تبدیل شد. در حقیقت آنچه کلینتون و ترامپ بر آن دست گذاشتند، به شکل دفاع یکی و مخالفت دیگری با میراث اوباما در خصوص پرونده هستهای و دستیابی به توافق با ایران بروز یافت. جایی که کلینتون مدعی شد با پایهگذاری مذاکراتی محرمانه که خود از طراحانش بوده ایران را بدون شلیک گلولهای از رسیدن به تسلیحات اتمی بازداشته و در نقطه مقابلش ترامپی که مدعی شد برجام فرصتی کم سابقه را به ایران داد تا جایگاه منطقهای و جهانیاش را ارتقا بخشد. اما برجام و موضوع هستهای همه آن چیزی نیست که با کاستن از اختلافات تهران و واشنگتن، نقشی محوری در ریل سیاستگذاری تصمیمگیران کاخ سفید در قبال ایران داشته باشد. در واقع ارزیابی عملکرد و نگاه هر یک از نامزدها در قبال ایران بدون پرداختن به سلسله عوامل و مسائل تأثیرگذار در مناسبات بین دو کشور امکانپذیر نیست.
آینده برجام در آینه انتخابات
شاید بعد از اختلاف جنجالی جیمی کارتر، رئیس جمهوری دموکرات دهه 80 امریکا و رونالد ریگان جمهوریخواه که او یکسره سیاستهای رقیب دموکرات خود را که منجر به ماجرای اشغال سفارت امریکا و عقبنشینی این کشور در برابر ایران شده بود، به چالش کشید، دیگر نتوان نمونهای در سه دهه اخیر تاریخ امریکا غیر از برجام یافت که دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر آن دچار اختلاف نظر شده باشند. تیم اوباما و کلینتون در حالی برجام را دستاوردی حائز اهمیت و تاریخی برای امریکا دانستند که جمهوریخواهان و ترامپ، آن را پیامد افول معنادار قدرت امریکا در عرصه بینالمللی از جمله در قبال ایران توصیف کردند. اختلاف نظری که به تعبیر بسیاری از ناظران سیاسی، عامل مهمی در شکاف میان تصمیمگیران نظام سیاسی امریکا و تغییر ساز و کارهای حقوقی و ساختاری این کشور درباره ایران بود. با وجود این اختلاف نظرها آنچه اهمیت پرداختن به رویکرد هر یک از دو کاندیدای دموکرات و جمهوریخواه در قبال برجام را دوچندان میکند، آینده توافق هستهای و ضرورت پایبندی تمام و کمال امریکا به آن است. اگرچه کلینتون پیش از این و در جریان مبارزات انتخاباتی سال 2008 طرح اوباما برای برگزاری مذاکراتی بدون پیش شرط با مقامات ایران را به سخره گرفته و هشدار داده بود که ایران در صورت حمله نظامی ایران علیه اسرائیل، خود را در معرض نابودی کامل قرار داده است، با این حال ناگفته پیداست که رویکرد کلی او در عرصه سیاست خارجی با سیاست خارجی اوباما قرابت آشکاری دارد. کلینتون که تلاش دارد خود را بهعنوان یک دموکرات پیشرو معرفی کند، با وجود دستیابی به برجام هنوز به ایجاد یک رابطه مستقیم با ایران فکر نمیکند اما حمایتهای پیدا و پنهان او از روند مذاکرات هستهای، دستکم قوت دهنده این فرضیه خواهد بود که در صورت راهیابیاش به کاخ سفید، همه تلاش خود را برای حفظ دستاوردهای دیپلماتیک اوباما به کار خواهد بست. این طرف اما ترامپ اگرچه ابتدا با محاسبه سود و زیان برجام و اعتقاد به سنگین شدن کفه هزینههای آن به ضرر واشنگتن، مدعی شد در صورت انتخابش، آن را زیر پا خواهد گذاشت اما بعدها پس از مواجه شدن با واکنش ایران و سایر طرفهای مذاکرات هستهای، آشکارا چرخشی اساسی نشان داد و با چینش مجموعهای از تکنوکراتهای جدید در تیم انتخاباتیاش که از تبحر لازم در ارتباط با حوزه سیاست خارجی برخوردار بودند، مواضع تعدیل شدهتری نسبت به برجام گرفت.
آمریکایی که میگوید دشمن ایران نیست
موضوع هستهای تنها بخشی از اختلافات دامنهداری بود که تهران و واشنگتن در فراز و نشیبهای تاریخی خود با آن روبهرو بودهاند. این در حالی است که پیوند دیرینه مسئولان واشنگتن، فارغ از نسبتهای حزبیشان با لابیهای اسرائیل محور و عرب محور همواره نقش مهمی در تصمیمسازی دولتمردان امریکایی در قبال تهران داشته است. لابیهای یهودی و مجموعههای وابسته به اسرائیل با وجود تفاوت معنادار درون حزبی خود که در قالب دو گروه آیپک (حامی رویکرد سخت) و جی استریت (حامیان رویکرد نرم و طرفدار توافق هستهای با ایران) بروز یافته است، عموماً بهعنوان پایگاه اجتماعی حزب دموکرات ایفای نقش میکنند. حمایتی که در سایه آن، هیلاری کلینتون بهترین و شاخصترین چهره موردنظر لابیهای اسرائیلی درایالات متحده به حساب میآید. گسترش روابط امریکا با عربستان و ایجاد ائتلاف ریاض با تلآویو در فضایی انجام گرفت که او به عنوان وزیر امورخارجه امریکا مسئولیت داشت. اگرچه بعدها آغاز همکاریهای راهبردی اوباما و جان کری به آنچه کلینتون برای اجماع سازی جهانی و منطقهای علیه ایران ساخته بود، پایان داد با وجود این، وی هنوز گزینه مناسبتری نسبت به رقیب جمهوریخواه خود در میان لابیهای اسرائیلی به حساب میآید. چه آنکه پیشینه سیاستهای سختگیرانهای که کلینتون پیش از این طی دوره مسئولیتش به عنوان وزیر امور خارجه امریکا و به بهانه پرونده هستهای در اجماعسازی علیه ایران داشته است امید گروهها و جریانهای افراطی علیه ایران را برای امنیتیسازی دوباره ایران به بهانه موضوعاتی چون حقوق بشر و برنامههای موشکی در دوره زمامداری او زنده نگه داشته است. با این حال موضعگیری متفاوت او طی نشستی که فروردین ماه سال جاری در نشست سالانه آیپک داشت، از مرزبندی تازهای که میان اسرائیل و امریکا بر سر ایران در دوره اوباما شکل گرفته بود، حکایت میکرد. کلینتون در این نشست، بر تزلزلناپذیری سیاست حزب دموکرات برای حفظ امنیت اسرائیل و ملت یهود تأکید کرد و رفتار به ادعای خود تهاجمی ایران، موج رو به خیزش افراطیگرایی و تلاش برای مشروعیتزدایی از اسرائیل را تهدیدهای پیش روی ایالات متحده و رژیم اسرائیل توصیف کرد. او در عین این موضعگیری، در ترسیم صفبندی با متحدان منطقهایاش با ایران، گریزی به توافق هستهای زد و بنای تعاملات آتی با تهران را برپایه اعتماد و راستیآزمایی اعلام کرد. کلینتون گفت: «در نتیجه برجام، اسرائیل امنتر شده ولی رویکرد فعلی ما در برابر ایران، اعتماد و راستیآزمایی است.» او همچنین افزود که «امریکا دشمن مردم ایران نیست بلکه حامی آنها برای ایجاد تغییرات مثبت در این کشور است.» این موضعگیری متفاوت او بود که نشان میداد در صورت سکانداری کاخ سفید در قامت یک دموکرات، فاصله معناداری از دیدگاه پیشینیاش در دوره پیش از توافق هستهای نسبت به ایران خواهد گرفت.
تردید تندروها به نگرش ترامپ
وجه مهم جهتگیری سیاست خارجی ترامپ اگرچه تاکنون در موضعگیریهای متوالی او در قبال برجام که آن را یک «رسوایی بزرگ برای دموکراتها» خوانده بروز پیدا میکند اما برای پیشبینی نوع نگاه او به موضوعات بینالمللی از جمله موضعگیریاش در قبال ایران کافی به نظر نمیرسد. نگرش پوپولیستی او مبنی بر احیای جایگاه جهانی امریکا اگرچه تاکنون برای تهییج افکار عمومی حزب متبوعش و گروههای اجتماعی در دوران رقابتهای درون حزبی و کنوانسیونهای درونی حزب جمهوریخواه توجیهپذیر بوده است اما به نظر میرسد که در صورت ورودش به کاخ سفید، در مسیری خلاف آنچه او نقش امریکا به عنوان ژاندارم دنیا نامیده است و آن را نقطه ضعفی برای این کشور خوانده حرکت کند. مسیری که به نگاه تجدید نظرطلبانه او با برخی متحدان قدیمیاش از جمله بازیگران منطقهای از جمله عربستان تفسیر میشود. ترامپ همچنین با وجود اینکه تلاش کرده افکار عمومی لابیهای اسرائیلی را در ساختار داخلی امریکا به خود جلب کند اما عملاً موضعگیریهای کجدار و مریز او درخصوص اسرائیل به تردیدهای تلآویو مبنی بر اینکه او میتواند گزینه بهتری نسبت به هیلاری برای حفظ امنیت اسرائیل بویژه در برابر ایران باشد افزوده است. در واقع با وجودی که حقیقت گفتمان سیاسی و جهتگیری انتخاباتی ترامپ، فضای بین المللی را در مقابله با کشورهایی همانند ایران تحت تأثیر قرار میدهد اما نگرش تقابل جویانه او در ضدیت با گروههای تکفیری و عربستان و تعیین مرز مراودات سیاسی امریکا بر مبنای هزینه – فایده، تأیید کننده این نظر خواهد بود که ترامپ در صورت پیروزی، صرفنظر از تمرکز نگاهی که به مسائل داخلی امریکا خواهد داشت، محدودیتهای کمتری علیه ایران اعمال خواهد کرد. ریل سیاست جهانی تصمیمگیران جدید امریکا در حالی کمتر از سه ماه دیگر چیده خواهد شد که ایران و امریکا با دستیابی به برجام ورود به مرحله جدیدی از مناسبات را تجربه میکنند. هیلاری یا ترامپ اینک در آغاز راهی هستند که میتوانند در صورت مواجهه منطقی با روند اجرای برجام، تأثیراتی حتی فراتر از حل موضوع هستهای را برای نخستین بار در تاریخ روابط دو کشور به جای بگذارند. چه آنکه از منظر بسیاری از تحلیلگران، همکاری تهران و واشنگتن از نوع آنچه در موضوع هستهای اتفاق افتاد اگر چه با بازخوردهای منتقدانه داخلی و خارجی همراه بود اما همکاری غیرقابل تکراری در سایر مسائل از جمله موضوعات منطقهای به نظر نمیرسد.
راهی که بیش از هر چیز به درک جدید سردمداران آتی امریکا درباره ایران و واقعیتهای پیش روی منطقه گره خورده است.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/item/400772
ش.د9504866