تاریخ انتشار : ۰۳ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۸  ، 
شناسه خبر : ۳۰۹۷۸۴

(روزنامه صبح نو – 1396/11/17 – شماره 415 – صفحه 2)

حکایت برخی اصلاح‌طلبان امروز شبیه حکایت دایه مهربان‌تر از مادر شده و هر روز نسخه‌ای برای کشور می‌پیچند! نسخه‌هایی که حالا رنگ و بوی تهدید به خود گرفته و علناً در رسانه‌ها ایده‌های خود را که سابقاً نیز با شکست و بن‌بست روبه‌رو شده به‌عنوان نظریه جدید مطرح می‌کنند.

بر همین مبنا آقای علیرضا علوی‌تبار از فعالان اصلاح‌طلب در مصاحبه‌ای اعلام کرده اگر اصلاحات نشود، در ایران قیامت می‌شود! او همچنین گفته است: یک موقع خشونتی ایجاد می‌شود اما از دلش انقلاب بیرون می‌آید؛ حالا بستر خشونت فراگیر وجود دارد اما این بستر انقلاب نیست. اگر حکومت به اصلاحات تن ندهد ایران را نابود می‌کند.

هاشم آقاجری اصلاح طلب کهنه کار نیز در تکمیل این فرمان اغتشاش می گوید: « مردم به دوراهی #خودکشی یا #شورش رسیده‌‌اند درحالی ‌که اصلاح‌طلبان هنوز به مردم پیشنهاد انتخاب بین بد و بدتر می‌دهند».

آقای جری در مصاحبه ای گفته است: «اصلاح طلبان تا کی جامعه را از ترس سوریه شدن و امید به بهبود پشت خود نگه می دارند؟ مردم مستاصل، بین خودکشی یا شورش، احتمالا شورش را بر می گزینند شاید نجات یابند. اصلاحات 20 سال است تنها پیشنهاد سلبی به مردم می دهد : انتخاب بین بد و بدتر. جمع بندی دو دهه به مردم آموخته این سیستم اصلاح نشده، بلکه اصلاح طلبان محافظه کار شده اند.به نظر می‌رسد صحنه ناآرامی‌های اخیر کشور بیشتر از آنچه فرصت و صحنه بکر برای دشمنان انقلاب باشد، برای همین چهره‌های داخلی سیاسی اصلاح‌طلب بوده است؛ حالا آن نا‌آرامی برای این افراد مستمسکی شده و به‌جای اینکه منطقی با مساله برخورد و دستگاه‌های اجرایی را تشویق و مجاب به حل مشکلات مردم کنند با سوءاستفاده و بهره‌برداری منفی از آن حوادث به دنبال سیاسی‌کاری و گرفتن امتیاز برای حزب متبوع‌شان هستند.

البته علوی‌تبار در این میدان تنها نیست، دوستان وی زودتر وارد این عرصه شدند و در بحبوحه شلوغی‌ها و اغتشاشات در نامه‌ای سرگشاده با متهم کردن نظام و ساختارهای آن، برخی از مطالبات خود را به‌نام مردم مطرح کرده‌اند. آقایان محسن آرمین، محسن امین زاده، مصطفی تاج زاده، رضا تهرانی، حمید جلایی‌پور، سعید حجاریان، محمد‌رضا خاتمی، هادی خانیکی، عبدالله رمضان‌زاده، محسن صفایی فراهانی، عباس عبدی، فیض‌الله عرب‌سرخی، علی‌رضا علوی‌تبار، آذر منصوری، محسن میردامادی و محمد نعیمی‌پور که امضا‌کنندگان این نامه هستند، مدعی شده‌اند که نگارش این نامه به‌دلیل اعتراضات مردم در چند شهر کشور نسبت به مسائل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بوده! اما سؤال اینجاست مطالبات سیاسی آیا درخواست مردم بوده یا درخواست این طیف سیاسی؟ گویا این چهره‌ها شعارهای به گفته آنان معترضان را نشنیده‌اند که حتی یک شعار حمایتی از این طیف سیاسی را نیز نداشته‌اند و تمامی شعارهای آنان به‌خصوص در تجمع مسالمت‌آمیز مردم مشهد شعارهای اقتصادی و اعتراض به گرانی بوده است!

البته سطح این تعیین و تکلیف‌ها تنها به چهره‌های اصلاح‌طلب معطوف نشده و روزنامه‌های این طیف سیاسی نیز تمام‌قد با حمله به برخی نهادها و شخصیت‌های نظام اصطلاحاً برنامه‌های «قیامت ایران» -که مورد اشاره آقای علوی‌تبار هم بوده- را دنبال می‌کنند.به‌عنوان مثال وقتی سرلشکر محمد‌علی جعفری فرمانده کل سپاه و محمد‌جواد ظریف وزیر امور خارجه در یک قاب تصویر بر لزوم اتحاد همدلی تاکید کردند، روزنامه بهار در گزارشی با عنوان «همدلی کافی نیست؛ لزوم فرماندهی واحد در سیاست خارجی و پرهیز از اقدامات ناهماهنگ» نوشت: «آن‌چه فرمانده محترم سپاه در خصوص همدلی بین مسوولان نظامی و دیپلماسی می‌گویند حتماً امر خوشایندی است اما حقیقت آن است که‌ ترامپ و دیگر مقامات آمریکایی و سایر کشورهای خارجی بیشتر از آن که به دل مقامات ایرانی توجهی داشته باشند به آنچه گفته می‌شود توجه خواهند داشت.

از همین رو شاید لازم باشد در ادبیاتی که برخی مقامات برای اظهار نظر در حوزه سیاست خارجی به کار می‌برند، تجدید نظری به‌عمل آورند.» یا در اقدام دیگری مصطفی تاج‌زاده با به چالش کشیدن سیاست‌های کلی نظام در امور منطقه‌ای گفته بود: یمن در اشغال داعش نیست، حرم ندارد و هم‌مرز اسرائیل هم نیست که به اصطلاح آقایان عمق استراتژیک جمهوری اسلامی محسوب شود. اعلان کمک مستشاری ایران در یمن توسط سردار جعفری در شرایطی که ترامپ در پی اثبات دخالت سپاه در امور داخلی کشورهای دیگر است، چه معنا و چه لزومی دارد!در مورد دیگری باز سعید حجاریان تئورسین بنام جریان اصلاحات پس از پیروزی روحانی در انتخابات سال 92 در مصاحبه‌ای با نشریه ایران فردا گفته بود: «همین مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند.

باید برای دیگر خواسته‌ها هم فشار اجتماعی وارد کنند!» البته هزاران مورد از این دست اظهار‌نظرهای شاذ سیاسیون اصلاحات و روزنامه‌هایشان وجود دارد که شاید از نگاه مخاطبان روزنامه ارزش انتشار هم نداشته باشد، اما این سؤال از این طیف افراد مطرح است که هشت سال تمام زمام اجرایی کشور در اختیارتان بوده و اکنون نیز حدود پنج سالی است که رییس‌جمهور و دولت مورد انتظار و مورد حمایت‌شان در رأس قوه اجراییه است، بنابراین چه کسی و چه دستگاهی باید اصلاحات مدنظر آقایان که قطعاً هیچ ارتباطی هم به دغدغه‌های معیشتی و اقتصادی مردم ندارد، انجام دهد؟خوب است علوی‌تبارها، تاج‌زاده‌ها و حجاریان‌ها بدانند دوره نسخه‌نویسی و تعیین تکلیف کردن‌ها سپری شده است.

آنان بهتر است به‌جای تهدید و فرصت‌طلبی پاسخگوی اعمال خود در فتنه 88 باشند. بهتر است بدانند اعتراض‌های اخیر که حالا سنگ بنای تحلیل این جریان شده است، مبنای تهدید برای نظام نبوده و بهتر است به این مساله فکر کنند که چطور می‌توانند به دولت در مهار گرانی و رفع بیکاری کمک کنند و فرقی بین حق اعتراض و آشوب قائل شوند، اگر هم اعتراض و تجمعی در تهران رخ داده نه به گرانی بوده نه تعبیری که اصلاح‌طلبان از آن کرده‌اند! اصلاح‌طلبان خود را سردمدار توسعه سیاسی کشور می‌دانند و اگر امروز در سیاست یا حوزه‌های دیگر نقصی وجود دارد، یادشان نرود که سرآغاز این نقایص در دوران سازندگی و اصلاحات آغاز شده و معایب امروز بی‌ارتباط با آن دوران هم نیست.

آقایان ابتدا باید توجه کنند که اگر از همان ابتدای سازندگی و اصلاحات سنگ اول سازندگی را بر معیارهای عقلایی می‌گذاشتند نه حزب‌بازی به بهانه توسعه سیاسی، وضعیت ما نه تنها این گونه نبود بلکه دیوار از پیش کج بنا شده هم نیاز به مرمت نداشت. درگیری‌های فراوان و زد و خورد‌ها در پارک‌ها و دانشگاه حادثه کوی دانشگاه و افتضاحات بعدی آن و نهایت وقایع سال 88 گوشه‌ای از خرابکاری‌هایی بود که به همت این افراد شکل گرفت اما نه قیامتی بود و نه سقوطی. مردم ایران آگاه به مسائل و امورهای کشور بوده و هستند و در بزنگاه‌های مختلف با حضور در صحنه انقلاب مانع از هر اقدام ضدامنیتی و ضدانقلابی شدند.

http://sobhe-no.ir/newspaper/415/2/16396

ش.د9604854