تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۱  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۴۶۷
بازي دوگانه يك جناح سیاسی با هاشمي و مجلس خبرگان
پایگاه بصیرت / سعيد همتي

(روزنامه جوان - 1395/01/18 - شماره 4781 - صفحه 5)

«تزريق التهاب و درگيري به فضاي جامعه و ناآرام كردن فضاي سياسي» را بايد يكي از شگردهاي هميشگي جريان تجديدنظرطلب دانست؛ طيفي كه نان خود را در درگيري و آشوب جست‌وجو مي‌كند و اصلاً تاب تحمل آن را ندارد كه جامعه فضاي آرامي را تجربه كند.

وابستگان و رسانه‌هاي متعدد اين جريان براي پيشبرد چنين هدفي تلاش مي‌كنند هر پديده و حادثه‌ غيرسياسي را با عينك سياسي ديده و با برجسته كردن حواشي يك رويداد در مقابل متن آن، آن هم در سطح گسترده اينگونه وانمود كنند كه بسامان شدن اوضاع كشور معلول آن است تا خواسته‌ها و اهداف اين جريان به مرحله تحقق برسد. يكي از محورهاي ثابت جريان فوق تمركز بر تحولات مربوط به مجلس خبرگان رهبري است به گونه‌اي كه منسوبان به اين طيف طي سال‌هاي اخير تلاش كرده‌اند از يك سو آوردگاه‌هاي انتخاباتي هشت ساله اين مجلس را به انتخاباتي شبيه مجلس شوراي اسلامي كه مشخصه اصلي آن جناحي است، تبديل كرده و به يك رقابت دو قطبي صرفاً حزبي تقليل دهند و از سوي ديگر بحث انتخاب هيئت رئيسه آن را هم به موضوع مورد مناقشه دو حزب سياسي تبديل كنند.

در اين مسير نخست تضعيف جايگاه خبرگان رهبري مورد توجه قرار گرفته چراكه پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره شأنيت و تراز اين مجلس در شرايط ايده‌آلي حفظ شده و از رقابت‌هاي مرسوم سياسي به دور مانده است آن هم به اين دليل عمده كه نامزدها و اعضاي اين مجلس توانسته بودند با دوري از بازي‌هاي سياسي به كاركرد و اهداف اصلي چنين مجلسي توجه كنند. دومين هدف جريان تجديدنظرطلب از ايجاد زدو‌خوردهاي سياسي در درون مجلس خبرگان به اين دليل است كه با ورود عناصر وابسته به خود و نفوذ در بين اعضاي مجلس خبرگان، پايگاه قدرتي در اين مجلس بنا نهاده و اهداف جرياني و ميداني خود را كه يكي از مهم‌ترين آن تضعيف جايگاه رهبري است به جلو هدايت كنند.

سال 89 آغاز جنجال‌آفريني عليه خبرگان

هياهو آفريني و جنجال‌سازي حاميان هاشمي و طيف تجديدنظرطلب براي دميدن روح سياست‌زدگي بر مجلس خبرگان را بايد از سال 89 دانست؛ آنجا كه عملكرد هاشمي‌رفسنجاني در فتنه 88 نهايتاً منجر به آن شد كه وي رياست خبرگان رهبري را به مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني واگذار كند و از آن زمان تاكنون جريان مورد حمايت وي اولويت خود را ايجاد تنش و درگيري بين اعضاي اين مجلس و همچنين جناحي كردن انتخابات دوره‌اي و انتخاب رئيس اين مجلس قرار داده است.

رحلت آيت‌الله مهدوي كني و انتخاب آيت‌الله محمد يزدي هم بار ديگر آرزوي ديرينه حاميان امروز هاشمي‌رفسنجاني را به باد داد و تبليغات و پروپاگانداي رسانه‌اي براي انتخاب هاشمي‌رفسنجاني بي‌نتيجه باقي ماند. حال در شرايطي كه دوري هاشمي از كرسي رياست مجلس خبرگان رهبري وارد سال هفتم مي‌شود، شخصيت‌هاي وابسته به اين جريان تلاش مي‌كنند با فعاليت‌هاي گسترده‌ رسانه‌اي و با حذف آيت‌الله محمد يزدي از راهيابي به مجلس خبرگان، انتخاب هاشمي به عنوان رئيس اين مجلس را يك اولويت براي جامعه عنوان كنند. با آغاز سال 95 رسانه‌هاي تجديدنظرطلب بخش مهمي از مطالب خود را به موضوع انتخاب هاشمي‌رفسنجاني به عنوان رئيس خبرگان رهبري اختصاص داده‌اند آنگونه كه در همين چند روز پس از تعطيلات نوروز چندين مقاله و گزارش در همين رابطه به چاپ رسيده است، آن‌هم در شرايطي كه هنوز مدت زیادی تا انتخابات رئيس مجلس خبرگان باقي مانده است.

روزنامه آرمان رسانه خانوادگي هاشمي‌رفسنجاني طي هفته اخير با اختصاص عكس نخست خود به هاشمي‌رفسنجاني و علي لاريجاني، عبارت «آيت‌الله هاشمي و لاريجاني بيشترين شانس را دارند؛ نگاه خيره سياست به دو كرسي رياست» را برجسته مي‌كند و در ادامه مي‌نويسد: «... اما در نهايت هاشمي ۲۴ رأي كسب كرد و از آنجا كه او خاك خورده سياست است و خود از قبل به نتيجه واقف بود، مصلحت سكوت را بر هر موضع ديگري ارجح دانست. اما اين‌بار اوضاع متفاوت است چراكه نتيجه انتخابات اسفند ۹۴ گام دوم حماسه‌اي بود كه در ۲۴ خرداد ۹۲ آغاز شد و اين‌بار هم رأي اكثريت به كانديداهاي مورد تأييد هاشمي بود و ديگر شرايط مانند سال ۸۹ نيست كه مخالفان هاشمي قدرت مانور زيادي داشتند. اما چرا هاشمي باز هم براي رياست مناسب است؟

ياسر فرزند آيت‌‌الله هاشمي به اين سؤال پاسخ خوبي داده است: «آقاي هاشمي همواره به دنبال حضور افراد متعهد و امتحان پس داده در رأس مجلس خبرگان بودند، به همين دليل هم از رياست آيت‌‌الله مشكيني و آيت‌‌الله مهدوي‌كني حمايت كردند و به اين دو بزرگوار در اداره مجلس خبرگان كمك مي‌كردند. در شرايط كنوني نيز اگر ايشان تشخيص بدهند شخص ديگري توانايي اداره مجلس خبرگان را دارد اين احتمال كه خودشان كانديداي رياست نشوند بسيار زياد است... در حالي كه اكثريت شانس رياست هاشمي در مجلس خبرگان را قوي مي‌دانند اما از سوي ديگر اقليتي كه نمي‌خواهند شاهد اين رياست باشند با ذكر اسامي ديگر درصدد هستند تا از ابهت برتري هاشمي بكاهند.»

در يكي از اين مطالب كه روز گذشته به چاپ رسيده مي‌آيد: «اهميت مجلس خبرگان بركسي پوشيده نيست... به دلايل مختلف چهره كلي خبرگان رهبري نسبت به دوره‌هاي قبل تغييراتي داشته است ازجمله اينكه حدود ۳۳ نفر از مجتهدين و منتخبين جديد به اين مجلس مهم كه از اركان تأثيرگذار نظام هستند به مجلس راه يافته‌اند كه در دوره سابق در مجلس خبرگان حضور نداشته‌اند و به همين دليل به نظر مي‌رسد، مقداري تغيير در تركيب خبرگان به وجود خواهد آمد ازجمله اينكه آيت‌‌الله محمد يزدي كه رئيس خبرگان رهبري هستند درخبرگان آينده حضور ندارند و اين مهم باعث خواهد شد رياست خبرگان رهبري تغيير كند... احتمال اينكه عده‌اي با توجه به جايگاه اخلاقي آيت‌‌الله امامي‌كاشاني از ايشان دعوت خواهند كرد دور از ذهن نيست، البته ايشان بپذيرند كه در سمت رياست خبرگان قرارگيرند و در نهايت در ميدان رقابت قرار نخواهند گرفت. اما اگر آيت‌‌الله هاشمي قصد كانديداتوري رياست خبرگان را داشته باشد از شانس بالايي برخوردار خواهد بود.»

در يكي ديگر از مطالبي كه با همين سبك و سياق به چاپ رسيده ضرورت رياست هاشمي بر خبرگان‌‌‌‌ رهبري مورد تأكيد قرار مي‌گيرد و مي‌آيد: «رأي قاطع مردم نشان از تشخيص آنها براي بازگرداندن آيت‌‌الله هاشمي به صحنه سياسي، در وضعيت فعلي و براي حل مشكلات پيش روي مردم و نظام است. به نظر مي‌رسد با توجه به وزن و جايگاه آيت‌الله هاشمي در شهرستان‌ها و همچنين رأي قاطع مردم تهران، مي‌توان نتيجه گرفت رأي‌دهندگان خواهان تكيه آيت‌‌الله هاشمي بر مسند رياست مجلس خبرگان هستند. به يقين انتخاب آيت‌‌الله هاشمي جهت رياست بر مجلس خبرگان مي‌تواند يك انتخاب تاريخي در جهت وحدت همه جناح‌هاي مختلف كشور و همچنين كمتر كردن شكاف ميان مسئولان و مردم باشد.»

هاشمي وسيله‌اي است براي تضعيف خبرگان

در حالي امروز شخصيت‌ها و رسانه‌هاي تجديدنظرطلب همگام با ساير حاميان هاشمي به صورت مستمر به حمايت مطلق از هاشمي‌رفسنجاني مي‌پردازند كه تا قبل از سال 84 يكي از محورهاي مشترك گروه‌هاي مختلف منسوب به اين جريان، تخريب و تخطئه شخصيت و تفكرات هاشمي‌رفسنجاني بود؛ رويكردي كه از انتخابات نهم رياست جمهوري به اين سو آرام آرام تغيير كرد و منجر به آن شد تا هاشمي يكي از رهبران اصلي اين جريان لقب بگيرد كه دليل عمده آن ضعف رهبريت در جريان هوادار غرب و توان چانه‌زني و جايگاه سياسي هاشمي در عرصه حاكميت بوده است. در شرايط كنوني هم جريان تجديدنظرطلب تلاش مي‌كند به واسطه حمايت از رياست هاشمي در خبرگان رهبري از يك سو خبرگان رهبري را به محل منازعه و درگيري‌هاي سياسي تبديل كرده و از شأنيت و اعتبار آن فرو كاسته و از سوي ديگر با به رياست رساندن هاشمي به نوعي شرايط لازم را براي پيشبرد اهداف جناحي خود مهيا سازد.

http://www.Javann.ir/777448

ش.د9504584