عالم کسی است که ماهیت دین و دستورات الهی را فهمیده و به آن عمل کرده است. خداوند در قرآن و اهل بیت(ع) در روایاتشان سخنان بسیاری درباره علما، کسب علم، فهم دین، هستی، آفرینش، نقش انسان، شناخت خدا و... دارند[...]
منظور از علما فقط اهل درس و بحث نیست، یعنی فکر نکنیم کسانیکه در حوزههای علمیه درس میخوانند فقط عالم هستند یا منظور از علما آنها هستند. عالم کسی است که ماهیت دین و دستورات الهی را فهمیده و به آن عمل کرده است. خداوند در قرآن و اهل بیت(ع) در روایاتشان سخنان بسیاری درباره علما، کسب علم، فهم دین، هستی، آفرینش، نقش انسان، شناخت خدا و... دارند.
مرحوم طبرسى در كتاب «احتجاج» نقل مىكند كه در زمان امام هادى(ع) يكى از فقهاى شيعه كه در بحث با يك ناصبى منحرف، او را روشن كرده و حقانيت دین را ثابت كرده بود، وارد مجلسى شد كه در آن مجلس، علويون و بنىهاشم نيز حضور داشتند.
امام هادى(ع) آن فقيه را در بهترين جاى مجلس نشاند. اين همه احترام، براى علويّون و بنىهاشم گران آمد، بزرگ آنان زبان به اعتراض گشود كه چرا چنين فردى را بر ما برترى دادى؟ امام فرمود: آيا به داورى قرآن راضى هستيد؟ گفتند: بله. حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ... وَ إِذا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ»؛ ارزش اين شخص به خاطر بحث علمى و شكستى كه به آن ناصبى داد از هر شرف و نسبى بيشتر است.
آیهای که امام هادی(ع) تلاوت کردند، آیه 11 سوره مجادله است که میفرماید: «اى كسانىكه ايمان آوردهايد، چون شما را گويند در مجالس جاى باز كنيد، جاى باز كنيد تا خدا در كار شما گشايش دهد و چون گويند كه برخيزيد، برخيزيد. خدا آنهايى را كه ايمان آوردهاند و كسانى را كه دانش يافتهاند به درجاتى برافرازد و خدا به كارهايى كه مىكنيد آگاه است.» حال باید پرسید منظور کدام علم است و روش کسب آن چیست؟
دین اسلام برای کسب علم راههای متعددی را پیشنهاد داده است، اما یکی از مهمترین آنها که بارها در قرآن و روایات آمده است، نگاه و توجه به زندگی گذشتگان و آنچه در عالم اتفاق میافتد و عبرت گرفتن از آن است. گذشتگان را نباید اقوام گذشته مانند عاد، ثمود و لوط تصور کرد و عذاب را حتماً نباید عذابی، مانند آنان در ذهن تداعی کرد. اگر یک دقیقه هم از کاری گذشته باشد و ما بدانیم که آن کار اشتباه و خطا یا صحیح و درست بوده، باید از آن عبرت بگیریم. اشتباهات را کنار بگذاریم تا مرتکب آن نشویم و رفتارها و افکار درست را برای عمل کردن به آن فرا بگیریم. امروز در خصوص عبرت گرفتن از گذشتگان هم میتوانیم به نحوه رفتار کسانیکه به دشمنان خود اعتماد کردند و سبک زندگی و تفکرات آنان را الگوی عملی خود قرار دادند، مراجعه کنیم. در سوره هود، آیه ۱۱۳ آمده است: «و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب میشود آتش شما را فراگیرد.» دشمنان و ظالمان چه کسانی هستند که نباید به آنها تکیه کرد؟ در سوره ممتحنه آیه ۱ آمده است: «ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت میکنید، در حالیکه آنها به آنچه از حق برای شما آمده، کافر شدهاند و رسولاللّه و شما را بهخاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست از شهر و دیارتان بیرون میرانند...»
دوست شدن با دشمن، یعنی پیروی از افکار و رفتارهای او، تبعیت از سبک زندگی که دارند و روشی که شما را به آن فرامیخوانند. بیرون راندن پیامبر خدا(ص) در این روزها میشود بیرون راندن افکار و رفتارهایی که رسول خدا(ص) ما را به آن امر و توصیه فرمودند. همچنین در تبیین صفات دشمنان در آیه 9 همین سوره آمده است: «تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانههایتان بیرون راندند یا به بیرونراندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد، ظالم و ستمگر است!» اگر کسی با دشمنان خدا و انسانها رابطه دوستی برقرار کند، خودش مانند آنها ظالم و ستمگر میشود.
همانطور که در بالا گفتیم دشمنان صفات خود را به بندگان خدا القا کرده و صفات نیک را از آنها میگیرند. تلاش امروز ما باید شناخت سبک زندگی دینی و اخلاقی خودمان و دشمنانمان باشد. این همان علمی است که میتواند ما را در بالاترین درجات قرار دهد. هنگامی که میبینیم شیطان و دشمنان خدا در یک موضوع میخواهند ما را از علم و عمل جدا کنند؛ یعنی باید راهمان را ادامه دهیم. وقتی میخواهند سبک زندگی خودشان را با غافل کردن ما از شناخت وظایفمان و آدابمان دور کنند، ما باید خودمان را در این موضوع قوی کنیم. این علمآموزی مطمئناً اجری همانند شهادت، بلکه بالاتر دارد؛ زیرا تکلیف امروز حفظ دین خداست.