صبح صادق >>  راهبرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۳:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۰۷۷
پایگاه بصیرت / عزیز غضنفری
ایستادگی پای منافع ملی 
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با متخصصان و دانشمندان صنعت هسته‌ای کشور آنجایی که موافقت خود را با توافق در زمینه هسته‌ای اعلام کردند و آنچه به عنوان شروط توافق به بحث گذاشتند، از این منظر که در وضعیت کنونی خبرهایی مبنی بر مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا در جریان است موضوع مهم و سرنوشت‌سازی به شمار می‌آید؛ اما از نگاه دیگر موضوع جدیدی نیست؛ چرا که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی از ابتدای مسئله هسته‌ای کشور در اوایل دهه 80 تاکنون بر صیانت از منافع کلان کشور تأکید و اصرار داشته‌اند. نمی‌توان از برخی تغییر رویه‌های ایجاد شده در بخش هسته‌ای که ناشی از توافقات ایران و آژانس غافل شد و پیامدهای منفی آن را نادیده گرفت؛ اما واقعیت قطعی آن است که صنعت راهبردی و مهم هسته‌ای کشور مرهون ایستادگی‌ها و سیاست‌های کلان رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در چند دهه گذشته بر آن اصرار ورزیده‌اند. در حقیقت، به بار نشستن صنعت استراتژیک هسته‌ای و قرار گرفتن ایران در زمره کشورهای باشگاه هسته‌ای، نتیجه ایمان به خدا و امید به توانمندی‌های یک ملت است که رهبر معظم انقلاب با اعتقاد راسخ و با همه دشواری‌های راه، از آن حمایت و صیانت کردند. 
هنوز زمان زیادی نگذشته است و نمی‌توان فراموش کرد که در یک طیف سیاسی کسانی پیدا شدند که نظام را به دروغگویی در بخش هسته‌ای متهم کردند و افراد دیگری سرمایه‌گذاری در صنعت هسته‌ای و ادامه این راه را برای کشور هزینه‌ساز دانستند. اوایل سال 1392 و پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، زمزمه‌های توقف صنعت هسته‌ای و رسیدن به توافق با غرب، آن هم به هر قیمتی از سوی مدعیان روشنفکری شروع شد. صاحبان این زمزمه‌ها البته برای موجّه جلوه‌ دادن تصمیمات خود مجبور به القائاتی هم بودند تا افکار عمومی مخالفت چندانی با کم شدن سرعت پیشرفت در صنعت هسته‌ای نداشته باشد.
 
تئوریزه کردن «صنعت هزینه‌ساز»!
در این باره یکی از این القائات «بی‌خاصیتی انرژی هسته‌ای» بود؛ اینجا بود که باید تعدادی از نظریه‌سازان وارد عمل می‌شدند تا بتوانند بسیاری از بدیهیات اقتصادی و صنعتی را نیز در ذهن مردم با چالش مواجه کنند. صادق زیباکلام آن روزها طی اظهاراتی در مقابل چشم مردم و رسانه‌ها گفته بود: «‌فعالیت‌های هسته‌ای دست کم از سال 1382 به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی. چه‌بسا با مطالبی که مطرح شد، به ضرر ما بوده است.»
احمد شیرزاد، یکی دیگر از چهره‌های اصلاح‌طلب هم فرد دیگری بود که در یک همایش در سال 1393 پیرامون انرژی هسته‌ای با بیان اینکه از این چاه (صنعت هسته‌ای) آبی در نمی‌آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: «از سال 1382 تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور.» احمد شیرزاد البته همان کسی است که آذر 1382 در مجلس ششم نیز علیه دستاوردهای ایران در زمینه صنعت هسته‌ای صحبت‌های تندی داشت و اتهامات عجیبی به ایران زد که همان زمان از سوی رئیس وقت مجلس محکوم شده بود. چهره‌های شاخص اصلاحات باید از امثال عبدالله نوری بخواهند تا آرام و قرار بگیرد و نه برای مردم و نه برای جریان اصلاحات هزینه نتراشد. عناصر مؤثر جریان اصلاحات آن روز که عبدالله نوری گفت نظام باید ادامه فعالیت‌های هسته‌ای را به رفراندوم بگذارد، باید او را بر سر جایش می‌نشاندند که چنین نکردند. در عصر جدید توسعه، رفاه و حتی سلامت بدون کسب فناوری هسته‌ای ایجاد نمی‌شود. برخی افراد اصلاح‌طلب به گونه‌ای درباره انرژی هسته‌ای صحبت می‌کنند که انگار یعنی ساختن بمب اتم یا آن‌ چیزی که به وسیله آن جمهوری اسلامی می‌خواهد حال مخالفانش را بگیرد و با آن پُز قدرت‌مندی بدهد.
جریان اصلاحات آن روز که حرف عبدالله نوری با سخن رئیس رژیم صهیونیستی دقیقاً عین هم شد، باید کاری می‌کرد که او به خود آید، اما سیطره تفکر قبیله‌گرایی سبب شد از کنار مسئله بگذرند. عبدالله نوری درباره موضوع هسته‌ای اظهارنظری دارد که مخاطب منصف آن را با گفته‌های نتانیاهو مقایسه کند تا ببیند آیا تفاوتی در جملات این دو نفر و برداشتی که از این دو عبارت می‌شود، وجود دارد یا ندارد! نخست جملات عبدالله نوری را مرور کنیم؛ «آسیب‌ها، زیان‌ها و فشارهايی كه به بهانه پروژه هسته‌ای به ايران وارد می‌شود از حد گذشته است و حكومت بايد براى خروج از اين بن‌بست اقدام كند»! حالا به اظهارات نتانياهو به نقل از روزنامه صهيونيستی و انگلیسی‌زبان «جروزالم پست» توجه كنيد: «مذاكره با ايران بی‌فایده است و ۱+۵ بايد تحريم‌ها و فشارها بر ايران را به سطحى از افزايش برساند كه مردم در ايران احساس بن‌بست كنند و به حاكمان براى خروج از بن‌بست، فشار بياورند تا فعاليت هسته‌ای خود را متوقف سازند»!
 
مذاکره برای رفع تحریم‌های ظالمانه
از همان اوایل که مناقشه بر سر موضوع هسته‌ای ایران آغاز شد، دو هدف اصلی مد نظر مسئولان نظام قرار داشت که به نظر می‌آید تاکنون نیز همان اهداف پابرجاست. هدف نخست، صیانت از صنعت هسته‌ای کشور است که رهبر فرزانه انقلاب چندی پیش در دیدار با متولیان سازمان انرژی اتمی از نو بر حفظ آن تأکید کردند. هدف اساسی و تعیین‌کننده دوم نیز رفع تحریم‌های ظالمانه و در نتیجه آن انتفاع اقتصادی ایران است.
آیا صرف احیای برجام بدون اینکه انتفاع اقتصادی ملت‌ ایران در آن تضمین شده باشد، ارزشی دارد؟ آیا در متن و توافقی که برخی مدعی هستند در اسفند 1399 دست‌یافتنی بود، اما نگذاشتند، انتفاع اقتصادی ایران ضمانت شده بود؟ پاسخ منفی است. ‏آیا اکنون برای ما نباید مهم باشد تا به گونه‌ای متن توافق تهیه شود که لااقل ریسک خروج از ‎برجام افزایش پیدا کند و رؤسای‌جمهور ‎آمریکا آن کاری نکنند که ترامپ به آسانی کرد؟ آیا در متن اسفند 1399 دولت روحانی، افزایش ریسک خروج از توافق برای طرف‌های‌ دیگر و به ویژه آمریکا تضمین شده بود؟ پاسخ باز مثبت نیست. ‏در شهریور ۱۴۰۱ ‎ایران با در نظر گرفتن منافع اقتصادی کشور، چارچوب متن احیای برجام را قابل دفاع دید و آمادگی خود را برای احیای ‎برجام اعلام کرد. اما طرف آمریکایی نخست به دلیل برگزاری انتخابات مجلس رژیم صهیونیستی و میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا وسپس امید بستن به ‎اغتشاشات داخلی در ایران برای کسب امتیاز بیشتر، موافقت با توافق را به تأخیر انداخت. 
 
نظم جدید و ابتکار عمل ایران
اما ناکام شدن غرب در جریان اغتشاشات اخیر، به بار نشستن و نتیجه دادن سیاست‌های منطقه‌ای و همسایگی ایران و موفقیت نسبی دولت در مدیریت حل مسائل اقتصادی و ارزی و به طور خاص نمایان شدن اقتدار مردم در راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته سبب شد تا آمریکا به درک واقعیت‌ها تن دهد و به میز مذاکره برگردد و سطوحی از گفت‌وگوی با واسطه درباره برخی موضوعات شکل بگیرد. در این باره لازم است مسئولان و عناصر فکری و رسانه‌ای مراقب بازی و تله تبلیغاتی غربی‌ها باشند؛ اما درباره شایعات اخیر که در سطح بالایی در فضای مجازی در حال انتشار است، باید در نظر داشت که جریان واقعی مذاکرات هسته‌ای در یک مسیر خاص و بر اساس تحفظ شدید طرف‌های‌ مذاکره مبنی بر رسانه‌ای نکردن پیام‌های رد و بدل شده از سوی مسئولان کشورها در حال ادامه است؛ اما جریان تبلیغاتی و عملیات روانی و انتشار اخبار کذب و پرتکرار در مورد توافق موقت میان ایران و آمریکا که به صورت بازی رسانه‌ای میان رژیم صهیونیستی و آمریکا در حال پیگیری است، نوعی تله‌گذاری برای برهم زدن آرامش بازارهای داخلی طی هفته‌های اخیر است. به احتمال زیاد این جریان رسانه‌ای می‌کوشد امیدواری‌های کاذب ایجاد شده را با یأس‌ روبه‌رو کند و با شرطی‌سازی مجدد بازار، فضای داخلی را دچار آشفتگی کند. در این باره لازم است بر ابتکار عمل جمهوری اسلامی و گزینه‌های متعدد سیاست خارجی که در محیط منطقه‌ای و بین‌المللی از آن برخوردار است، تکیه شود. نباید از یاد برده شود که نقطه آغاز شکست توافق هسته‌ای در سال 1397 آن زمانی بود که برخی مسئولان و عناصر سیاسی این‌گونه القا کردند که همه راه‌ها به غرب و خاصه آمریکا ختم می‌شود.