صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۳۵۳۸۶۵
بررسی نسبت انتخابات و مشارکت حداکثری مردم با تحقق ایران قوی
پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی/ گروه خرد
«انتخابات» از جمله عرصه‌های حساس و سرنوشت‌ساز کشور است و به تعبیر رهبر معظم انقلاب، در حکم «لیله‌القدر» نظام است. بر این اساس، یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که متغیر مستقلی برای تعیین سرنوشت و وضعیت کشور در حوزه‌های گوناگون به شمار می‌آید، انتخابات و کیفیت آن است. یکی از مهم‌ترین موضوعاتی هم که حلال عمده مسائل و مشکلات کشور است، تحقق «ایران قوی» است. بنابراین، انتخابات به ویژه از نقطه‌نظر تحقق ایران قوی اهمیت اساسی دارد؛ موضوعی که قدمت آن حتی به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد.
 
مسئله ایران معاصر
از ابتدای دوره معاصر و حتی قبل از آن، با توجه به ضعف بنیان‌های قدرت و توسعه نفوذ خارجی در ایران، به تدریج ایران وارد دوره ضعف، زوال و انحطاط شد. تلاش‌های دو قرن اخیر رجال، دولتمردان و نهضت‌های مردمی برای تحقق ایران قوی نیز تا قبل از انقلاب اسلامی ایران ناکام ماند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با وجود تقویت قدرت درون‌زای نظام، اما هنوز ایران از نقطه‌نظر قوی شدن با ضعف‌هایی مواجه است و به تعبیر دقیق‌تر، به بازدارندگی همه‌جانبه نرسیده است. 
در توضیح باید گفت، اگرچه انقلاب و نظام اسلامی همواره داعیه‌دار قوی شدن بوده، اما چرا با وجود این داعیه‌ها این مهم تاکنون به طور کامل محقق نشده است، به وجود عوامل اساسی ضعف بنیان‌های قدرت و لاینحل باقی ماندن مسائل ایران و در نتیجه، محقق نشدن قوی شدن ایران برمی‌گردد. مهم‌ترین عواملی که در دو قرن اخیر سبب محقق نشدن کامل ایران قوی بوده‌اند، عبارتند از:
1ـ ضعف توان دفاعی؛ زیرا آغاز تسلط بیگانگان بر مقدرات ایران و شکل‌گیری انحطاط ایران به زمانی برمی‌گردد که ایران در ابتدای دوره قاجار در برابر روسیه شکست خورد. در پی این شکست، روس‌ها و سپس انگلیس‌ها از تفوق نظامی خود برای کسب امتیازات اقتصادی از ایران بهره بردند که در نتیجه این، این دو قدرت، به ترتیب در سال‌های 1207 و 1220 ه.ش کاپیتولاسیون‌های اقتصادی – تجاری بر ایران تحمیل کردند. در اثر اجرای این کاپیتولاسیون‌ها، نه تنها حیات تولید در ایران نابود شد، بلکه ایران به واردات کالاهای مصرفی وابسته شد و در حاشیه نظام تقسیم کار جهانی قرار گرفت. 
2ـ ضعف تولید: آنچه اثر کاپیتولاسیون‌های اقتصادی ـ تجاری بر ایران را خسارت‌بار کرد، همانا ضعف تولید در ایران بود که سبب می‌شد ایران همواره با مسئله «کسری تراز تجاری» مواجه شود که در نتیجه این، با بدهی خارجی و متعاقب آن، استقراض خارجی، واگذاری امتیازات به بیگانگان، کاهش ارزش پول ملی و... روی آورد. 
3ـ ضعف آگاهی: 78 سال پس از آنکه ایران در برابر روسیه شکست خورد و کاپیتولاسیون بر ایران تحمیل شد، نفت در ایران کشف شد؛ نفتی که موتور محرکه انقلاب صنعتی بود، اما شاه ایران غافل از اهمیت نفت در دنیای صنعتی و نقش آن در ژئوپلیتیک قدرت، آن را «ماده سیاه متعفن» نامید و آن را به ثمن بخس به انگلیس‌ها واگذار کرد.
4ـ روشنفکران غرب‌زده: نسخه این طبقه مقلد از جامعه غرب برای اداره کشور، «ما نمی‌توانیم» و کارویژه‌شان، «تئوریزه کردن وابستگی» بوده است. درواقع، در هر برهه‌ای از دوره معاصر تلاش شده تا اقدامی برای قوی شدن ایران انجام شود، روشنفکران غرب‌زده با بی‌اعتنایی به آن، راه‌حل مسائل را در غرب جست‌وجو کرده و معتقد به وارد کردن از خارج بوده‌اند. بنابراین، با وجود نسخه روشنفکران غرب‌زده، عملاً قوی شدن در محاق قرار می‌گیرد. 
5ـ نگاه استعماری بیگانگان به ایران: بیگانگان نیز در دوره معاصر همواره به ایران نگاه استعماری داشته و درصدد استثمار آن بوده‌اند. 
 
انتخابات گرانیگاه تحقق ایران قوی
با نگاهی مبتنی بر واقعیت‌های موجود، می‌توان گفت در وضعیت کنونی از میان عوامل محقق نشدن ایران قوی، ضعف توان دفاعی به طور کامل برطرف شده، ضعف تولید و ضعف آگاهی تا حدودی برطرف شده است؛ یعنی این دو هنوز مسئله هستند. چالش‌آفرینی روشنفکران غرب‌زده برای تحقق ایران قوی نیز پرقدرت در سپهر اقتصاد، سیاست و حوزه عمومی کشور حضور دارد. در این میان، نگاه استعماری بیگانگان نیز متغیری بیرونی است که به نوعی نتیجه عوامل چهارگانه ذکر شده است و با رفع آن موارد، این نگاه استعماری هم زایل می‌شود. 
با توجه به آنچه گفته شد، تحقق ایران قوی اکنون با سه مانع یا چالش اساسی روبه‌روست که عبارتند از: ضعف تولید در ایران، ضعف آگاهی و روشنفکران غرب‌زده. اتفاقاً میان این سه نوعی رابطه علت و معلولی وجود دارد؛ به این ترتیب که تا وقتی نسخه روشنفکران غرب‌زده در رأس امور کشور باشد، تولید تقویت نمی‌شود. حال در پاسخ به این پرسش که نسخه روشنفکران غرب‌زده چگونه در رأس امور کشور قرار می‌گیرد، باید گفت نسخه روشنفکران غرب‌زده از طریق انتخابات و با انتخاب مردم در رأس امور قرار می‌گیرد، اما اینکه چرا مردم در انتخابات به نسخه روشنفکران غرب‌زده رأی می‌دهند، به ضعف آگاهی آنان برمی‌گردد. 
بنابراین، تحقق ایران قوی منوط به آن است که ابتدا با «جهاد تبیین» در برابر وارونه‌نمایی‌های جریان تحریف، نسخه روشنفکران غرب‌زده برای اداره کشور از سوی توده‌های مردم طرد شود. درواقع، با جهاد تبیین باید تلاش شود تا ضعف آگاهی توده‌های مردم با بصیرت و آگاهی صادق جایگزین شود تا آنها اسیر سم‌پاشی‌های دروغین جریان تحریف قرار نگیرند. اگر این مهم محقق شود، آنگاه نتیجه انتخابات منجر به روی کار آمدن نخبگانی می‌شود که معتقد و متعهد به تحقق ایران قوی خواهند بود و برای این مهم نیز لاجرم باید به تقویت تولید همت گمارند. مبتنی بر این واقعیت‌هاست که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم شکست می‌خورد». در واقع، منظور معظم‌له آن بود که اگر با جهاد تبیین بتوان از نسخه روشنفکران غرب‌زده برای اداره کشور اعتبارزدایی کرد، آنگاه می‌توان بر تقویت تولید متمرکز بود و ابزار تحریم را از دست دشمن گرفت؛ زیرا تا زمانی که نسخه روشنفکران غرب‌زده بر مصادر امور کشور حاکم باشد، تقویت تولید صورت نمی‌گیرد؛ زیرا در نسخه مذکور، اعتقادی به قوی شدن وجود ندارد. 
 
نتیجه‌گیری
با توجه به آنچه گفته شد، انتخابات مهم‌ترین بزنگاهی است که کانون عمده منازعه در آن پیرامون محقق شدن یا نشدن ایران قوی تعریف می‌شود. چنانکه در ماه‌های منتهی به انتخابات، جهادگران تبیین بتوانند در مصاف با جریان تحریف، از ایده حکمرانی و نسخه آنها برای اداره کشور اعتبارزدایی کنند، می‌توان امیدوار بود که افق‌های پیش‌روی تحقق ایران قوی، این کلان مسئله ایران معاصر، بیش از پیش روشن شود.