معمولاً پاسخ داده میشود که حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی، کارایی ۱۰۰درصد و قابل دفاعی در ایجاد صلح در جهان نداشتهاند؛ اما وجود داشتن قانونی جهانی که بتواند قدرتها و کشورها را از انجام «هرآنچه میخواهند» باز دارد، بهتر از بیقانونی و آشوب و بینظمی است. با این حال، بر اساس ادعای قدرتهای جهانی بهوجودآورنده سازمان ملل و مسئولان این سازمان[...]
از منظر حقوق بینالملل، زمانی که سؤال میشود پس از جنگ جهانی دوم، حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی چگونه توانستهاند عملکردی در ایجاد و تثبیت صلح جهانی داشته باشند؟ معمولاً پاسخ داده میشود که حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی، کارایی ۱۰۰درصد و قابل دفاعی در ایجاد صلح در جهان نداشتهاند؛ اما وجود داشتن قانونی جهانی که بتواند قدرتها و کشورها را از انجام «هرآنچه میخواهند» باز دارد، بهتر از بیقانونی و آشوب و بینظمی است. با این حال، بر اساس ادعای قدرتهای جهانی بهوجودآورنده سازمان ملل و مسئولان این سازمان، حقوق بینالملل تاکنون توانسته جلوی بسیاری از جنگها را گرفته یا حداقل، جنایتکاران جنگی را به مجازاتشان برساند و نوعی بازدارندگی در مقابل اقدامات بعدی احتمالی به وجود بیاورد. منتقدان سازمان ملل که این روزها بهدنبال تغییر ساختار این سازمان و بهخصوص برداشتهشدن حق وتو برای پنج عضو دائم شورای امنیت هستند، معتقدند مشکل اصلی در ساختار فعلی این سازمان این است که اگر هر جنگی بهواسطه این پنج عضو شکل بگیرد، سازمان ملل عاجز از ممانعت از آن یا مجازات عاملان اصلی این جنگ است؛ زیرا هر قطعنامهای به ضرر این کشورها باشد، بلافاصله توسط نمایندگان آنها در شورای امنیت وتو میشود. البته درباره جنگ صهیونیستها با مردم غزه میتوان رژیم صهیونیستی را جزو حکومتهایی بهحساب آورد که تفاوتی میان آن و ایالاتمتحده در اعمال حق وتو وجود ندارد. ایالاتمتحده بر همین اساس تاکنون سه قطعنامه پیشنهادی کشورهای مختلف برای توقف جنگ را وتو کرده است و در مجمع عمومی سازمان ملل نیز در انزوای کامل، رأی به قطعنامه پیشنهادی این مجمع نداد.
بعد از اینکه دبیرکل سازمان ملل متحد در اقدامی مهم و نمادین، از فعالکردن ماده ۹۹ فصل ۱۵ منشور سازمان ملل متحد خبر داد، بسیاری بر این گمان بودند که به دلیل کمسابقه بودن استفاده از این ماده توسط دبیر کل سازمان ملل و ابراز نگرانی شدید «آنتونیو گوترش» درباره شرایط انسانی و حقوق بشری در غزه، ایالاتمتحده دیگر رویی برای وتوی این قطعنامه نخواهد داشت. البته کاملاً واضح بود که کشوری که خود مدیریت حملات علیه مردم غزه را در دست گرفته و به رژیم صهیونیستی برای نسلکشی در غزه کمک میکند، نمیتواند عامل ایجاد صلح در منطقه باشد. بر همین اساس بود که دولت بایدن بعد از ساعتها ایجاد وقفه در رأیگیری، درنهایت بهصورت یکجانبه، قطعنامه پیشنهادی امارات برای آتشبس را وتو کرد.
در حال حاضر بسیاری از تحلیلگران حوزه بینالملل از انزوای آمریکا در عرصه جهانی سخن میگویند و معتقدند دولت بایدن برای حمایت از رژیم صهیونیستی بسیاری از شعارهای حقوق بشری خود را رسماً و علناً کنار گذاشت و از جنایات و نسلکشیها در غزه حمایت میکند و حالا در انزوای کامل در دنیا قرار گرفته است. به غیر از ایالاتمتحده که رأی منفی به این قطعنامه داد و انگلستان که ترجیح داد رأی ممتنع به آن بدهد، باقی ۱۳ عضو شورای امنیت به این قطعنامه رأی مثبت دادند تا دنیا دیگر شاهد افزایش جنایتهای صهیونیستها در غزه نباشد. مسئلهای که در شرایط فعلی مطرح است، این است که رأی منفی آمریکا به این قطعنامه تا چه حد به وجهه این کشور و تا چه حد به وجهه سازمان ملل صدمه میزند؟ شاید ایالاتمتحده با بهانههای مختلف و با جوسازیهای رسانهای بعد از مدتی خود را در این عرصه موجه جلوه دهد، اما در نهایت آسیبی که به سازمان ملل و اعتماد عمومی در دنیا به حقوق بینالملل و سازمانهای بینالمللی زد، به این زودیها قابل جبران نیست. سازمان ملل هماینک در قرن بیستویکم و در شرایطی که مردم در تمام شهرهای مختلف دنیا در اعتراض به این نسلکشی اعتراض کرده و به خیابانها آمدهاند، نمیتواند گامی کوچک در راستای ایجاد آتشبس بردارد و نمیتواند آمریکا را وادار کند که از حمایت از یک رژیم جعلی و جنایتکار جنگی دست بکشد. این سازمان مطمئناً در موارد بعدی نیز کارایی خود را از دست خواهد داد و در اولین مرحله، به تمامی کشورهای اصلی عضو شورای امنیت این پیام را منتقل میکند که شما میتوانید در هر جنگی که شکل میدهید، هر جنایتی که میخواهید، مرتکب شوید. از این پس ایالاتمتحده نمیتواند توقع داشته باشد روسیه در جنگ با اوکراین یا جنگهای بعدی احتمالی با همسایگانش یا چین در جنگ احتمالی با تایوان، در شورای امنیت و سازمان ملل محکوم شوند. پیام بعدی که به سایر کشورهای دنیا مخابره میشود نیز این است که دنیا، همانطور که زمانی واقعگرایان در روابط بینالملل میگفتند، بر اساس بینظمی و آشوب و خودیاری کشورها پیش میرود و نرفتن بهسمت تولید و تکثیر سلاحهای پیشرفته، هر کشوری را چندین گام بهسمت نابودی هدایت خواهد کرد. در دنیایی که نتوان روی اجراییشدن حقوق بینالملل حساب باز کرد، باید روی تکثیر سلاحهای کشتار جمعی یا سلاحهای هستهای حساب باز کرد؛ زیرا هر ملتی بهخوبی میداند در صورتی که خود را از نظر نظامی قوی نکند، درنهایت به سرنوشت غزه دچار خواهد شد و دنیا در مقابل نسلکشی و جنایات جنگی واکنشی نشان نخواهد داد.