صبح صادق >>  جهان >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۸  ، 
شناسه خبر : ۳۵۴۳۴۹
پایگاه بصیرت / رامین نصیری/ گروه جهان
راهکارهای ارائه شده برای پایان دادن به اشغال‌گری تاریخی سرزمین فلسطین سال‌هاست که نتوانسته است پایان‌بخش درگیری‌ها و منازعات تاریخی یکصد ساله در غرب آسیا باشد. پس از عملیات موفق طوفان‌الاقصی حماس که سبب شد تا همه معادلات و روندهای موهوم صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها با اشتباه محاسباتی مواجه شود، بار دیگر دیدگاه دو ملت‌ـ دو دولت به مثابه راهکار غربی‌ها به ویژه آمریکایی‌ها برای پایان‌بخشی به این نزاع تاریخی بیان شده است. البته حکایت طرح «دو دولتی» در اراضی اشغالی فلسطین، حکایت «باد را در قفس زندانی کردن» است و به نظر نمی‌رسد جدای از ملاحظاتی که برای جهان اسلام و ژئوپلیتیک منطقه حائز اهمیت است، اصلاً قابلیت اجرایی و عملیاتی داشته باشد. دو دولتی مورد نظر به معنای پذیرش دو دولت مستقل فلسطین و اسرائیل است؛ ظاهر قضیه این است که شاید طرح دو دولتی بد نباشد، اما با کاوش دقیق ماجرا به لایه‌های عمیق‌تری از موضوع پی برده می‌شود که حائز اهمیت و دقت نظر است.
 
مروری کوتاه بر تاریخچه طرح «دو دولتی»
اولین پیشنهاد برای ایجاد دولت‌های یهودی و عربی در قیمومیت بریتانیا بر فلسطین در گزارش کمیسیون پیل در سال 1937 ارائه شد. این طرح فقیرترین سرزمین‌های فلسطین، از جمله صحرای نقب و مناطقی را که امروزه به نام کرانه باختری و نوار غزه شناخته می‌شود، به اعراب اختصاص داد. در حالی که بیشتر خط ساحلی و برخی از حاصلخیزترین زمین‌های کشاورزی فلسطین در جلیل به یهودیان اختصاص یافت. در نتیجه، تقسیم پیشنهادی از سوی جامعه عرب فلسطین رد شد و از سوی بیشتر رهبران یهودی پذیرفته شد. بار دیگر طرح سازمان ملل در سال 1947 برای تقسیم فلسطین پیشنهاد شد. ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ قطعنامه ۱۸۱ درباره فلسطین به رأی گذاشته شد که از 57 نفر اعضای آن روز سازمان ملل متحد، ۳۳ رأی مثبت و ۱۳ رأی مخالف و ۱۱ رأی ممتنع به تقسیم سرزمین فلسطین داده شد. ایرانی‌ها از جمله اعضای کمیسیون تحقیق سازمان ملل در موضوع فلسطین بودند که قاطعانه به این قطعنامه رأی مخالف دادند. «فضل‌الله کیا» دیپلمات ایرانی و معاون وقت دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل در خاطرات خود در کتاب «خاطرات خدمت در فلسطین» به تفصیل وقایعی را که به تأسیس اسرائیل و بسترهای تاریخی این مسئله منجر شد، شرح داده است. کمیسیون ۱۱ نفری از بین نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل متحد (استرالیا، کانادا، گواتمالا، هندوستان، ایران، هلند، پرو، سوئد، چکسلواکی، اوروگوئه و یوگسلاوی) انتخاب شد تا درباره آینده سرزمین فلسطین طرح و ایده‌پردازی کنند. کمیسیون پس از ورود به فلسطین شروع به تحقیقات کرد و با یهودی‌ها و سایر رؤسای مذهبی تماس گرفته و از وضعیت آنها آگاه شد، ولی اعراب بنا به تصمیم اتحادیه عرب حاضر نشدند رسماً با کمیسیون تحقیق تماس پیدا کنند. کمیسیون تحقیق پس از چندی اقامت در فلسطین و بازدید از سایر دول عربی به ژنو مسافرت کرد و گزارش خود را به ترتیب زیر تنظیم کرد: دسته اول که از نمایندگان کانادا، چکسلواکی، گواتمالا، پرو، سوئد، استرالیا، اروگوئه و هلند متشکل شده بود، فلسطین را به دو کشور عرب و یهودی تقسیم کرد که هر یک، حکومت جداگانه‌ای داشته و شهر بیت‌المقدس نیز که مورد احترام کلیه مذاهب یهود و مسلمان و مسیحی است، آزاد باشد. (گروه اکثریت) و دسته دوم که مرکب بود از دول ایران و هندوستان و یوگسلاوی با تقسیم فلسطین به کشور یهود و عرب مخالف بود و در گزارش خود طرحی برای فلسطین ارائه داده بود که طبق آن یک نوع اتحادیه عربی و یهودی که هر دو قوم در آن با یکدیگر در امور سیاسی و مذهبی و اقتصادی و حقوق مساوی هستند، تشکیل شود و این طریق را بهترین راه برای تأمین صلح‌ـ سعادت و خوشبختی مردم آن سرزمین پنداشته بود. (گروه اقلیت) نهایتاً در مجمع عمومی مورخ سپتامبر ۱۹۴۷ که گزارش‌های کمیسیون فلسطین طرح شد، اعراب نطق‌های شدیدی علیه تقسیم فلسطین داشتند و تلاش‌های دیپلماتیک ایرانیان نیز جواب نداد و طرح تقسیم فلسطین به دو کشور مستقل از طرف اکثریت اعضا پذیرفته شد. هر چند در آذرماه ۱۳۲۶ «انتظام» بعد از نماینده آمریکا نطقی ایراد کرد و اظهار داشت نقشه تقسیم فلسطین با منشور ملل متحد مخالفت داشته و احتمال دارد اجرای این طرح کشورهای خاورمیانه را به میدان آتش و آهن و خون تبدیل کند و برای جلوگیری از این پیش آمد رعایت حقوق اعراب را خواستار شد؛ اما افاقه‌ای نکرد. انتظام به مخالفت با طرح تقسیم رأی داد و در نتیجه نطق او کلیه دول عرب از رویه ایران تمجید و تعریف کرده و مراتب تشکر خود را رسماً به وزارت امور خارجه ایران ابلاغ کردند؛ ولی هر چه اعراب کوشش کردند، فایده نبخشید و طرح تقسیم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد. طبق مفاد قطعنامه 181 مورخه 1947 سازمان ملل فلسطین به دو منطقه به این شرح تقسیم می‌شد: ۱‌ـ منطقه عرب متشکل از ۱۲ هزار کیلومتر مربع با ۶۵۰ هزار سکنه عرب و ۱۱ هزار یهودی. 2‌ـ منطقه یهودی‌نشین با مساحت ۱۴۲۰۰ کیلومتر مربع و ۵۴۰ هزار نفر یهودی و ۴۶۰ هزار عرب. 3‌ـ شهر بیت‌المقدس هم به صورت یک شهر بین‌المللی تحت نظارت سازمان ملل متحد مدیریت می‌شد.
البته دوباره در این طرح شهر اورشلیم (بیت‌المقدس) به طور جداگانه تحت کنترل بین‌المللی بود و هر دو طرف با آن مخالف بودند. اتحادیه عرب و دیگر رهبران و دولت‌های عرب این طرح را رد کردند، چرا که اعراب دو سوم اکثریت را تشکیل می‌دادند و مالک اکثریت زمین‌ها بودند؛ بنابراین تمایلی به تقسیم سرزمین فلسطین به صورت کلی نداشتند. آنها همچنین استدلال کردند که این تقسیم‌بندی، اصول خودمختاری ملی در منشور سازمان ملل را نقض می‌کند. جنگ داخلی اعراب و اسرائیل در فلسطین در سال 1948 شروع شد و با قرارداد آتش‌بس 1949 به پایان رسید. این جنگ منجر به فرار یا اخراج 711 هزار فلسطینی شد که فلسطینی‌ها آن را «یوم النکبه» می‌نامند و این سرزمین‌ها تحت اشغال رژیم صهیونیستی در آمد. روز نکبت به روزی تبدیل شد که در آن فلسطینیان آواره شدند، با خشونت هر چه تمام مالکیت‌شان بر سرزمین‌ها و خانه‌های‌شان از دست رفت، جامعه، فرهنگ، هویت، حقوق سیاسی و آمال ملی فلسطینیان نابود شد و داستان تراژدیک و غم‌انگیز مقاومت در برابر یک رژیم جعلی، تمامیت‌خواه، نژادپرست و منفور از سوی فلسطینیان شروع شد. در خلال این جریان مقاومت که معتقد است راهکار فلسطین تنها در مبارزه و مقاومت مسلحانه برای آزادسازی همه سرزمین فلسطین است، برخی آرا و نظریات چپ‌گرا همانند طرح دو دولتی ظهور و بروز کرده است که معتقد است دو ملت باید دو دولت جدا و مستقل داشته باشند.
پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967، شورای امنیت سازمان ملل متحد به اتفاق آرا قطعنامه 242 را تصویب کرد که در آن خواستار عقب‌نشینی اشغالگران از سرزمین‌های اشغال شده در طول جنگ، در ازای «پایان دادن به همه ادعاها یا کشورهای متخاصم» و «اعتراف به حاکمیت، تمامیت ارضی» شد. سازمان آزادی‌بخش فلسطین (ساف) که در سال 1964 تشکیل شده بود، به شدت از این قطعنامه انتقاد کرد و گفت، این قطعنامه مسئله فلسطین را به مشکل پناهندگان تقلیل می‌دهد. اولین نشانه‌ای که نشان می‌دهد «ساف» مایل به پذیرش راه‌حل دو کشوری شد، حداقل به صورت موقت و لفظی، از سوی سعید حمامی در اواسط دهه 1970 بیان شد. در ادامه پس از رایزنی‌های متفاوت از سوی جنبش فتح و حماس و تشکیلات خودگردان بارها این طرح مورد تأیید یا رد قرار گرفته است. رویکرد کلی ساف حمایت از همه فلسطینیان و بازگشت آوارگان به سرزمین‌های پدری خود، یعنی فلسطین است و این مهم جز با آزادی کامل سرزمین فلسطین محقق نمی‌شود. بنابراین طرح دو دولتی از لحاظ بنیادی هیچ گاه توانایی عملیاتی شدن ندارد. درست است که در سپتامبر 1974، 56 کشور عضو سازمان ملل پیشنهاد کردند که «مسئله فلسطین» به منزله یک موضوع در دستور کار مجمع عمومی گنجانده شود و پس از آن نیز مجمع عمومی در قطعنامه‌ای که در 22 نوامبر 1974 به تصویب رساند، حقوق فلسطینیان را تأیید کرد که شامل «حق تعیین سرنوشت بدون دخالت خارجی»، «حق استقلال و حاکمیت ملی» و «حق بازگشت به خانه‌های خود و ویژگی» است و این حقوق‌ها نیز از آن زمان تاکنون هر سال تأیید شده است؛ اما در صحنه میدانی ما شاهد پایمال شدن حقوق شهروندی و حقوق انسانی فلسطینیان از سوی رژیم صهیونیستی هستیم.
 
موافقان و مخالفان حال حاضر طرح دو دولتی در فلسطین
موضع رسمی رژیم صهیونیستی راه حل دو کشوری را تأیید می‌کند، اما به شرطی که طرف فلسطینی غیرنظامی شود؛ چراکه حماس و سایر گروه‌های شبه نظامی را یک تهدید وجودی برای خود می‌بیند. در مقابل فتح و تشکیلات خودگردان فلسطینی در کرانه باختری از این راه حل حمایت می‌کنند، مشروط بر اینکه به آنها اجازه داده شود خودشان پلیس و نیروی نظامی داشته باشند. حماس هم که غزه را کنترل می‌کند، خود را متعهد به نابودی رژیم صهیونیستی می‌داند. با این حال، در منشور اصلاح شده‌ای که در سال 2017 منتشر شد، اعلام کرد که یک کشور فلسطینی را در امتداد مرزهای 1967 می‌پذیرد. البته گفتنی است تعداد زیادی از سیاستمداران صهیونیستی این ایده را رد می‌کنند و در مقابل نیز از طرف جبهه مقاومت تمایلی برای پذیرش این موضوع نیست؛ چرا که طرح دو دولتی یک موفقیت حداقلی برای هر دو طرف به شمار می‌آید؛ حال آنکه پس از نزدیک صد سال تلاش و مجاهدت و جنگ، هر دو طرف خواهان کسب موفقیت حداکثری هستند. «بنیامین نتانیاهو» رئیس‌جمهور کنونی رژیم صهیونیستی، در ماه ژوئن به نقل از تلویزیون ملی این کشور گفت، امیدهای فلسطینی‌ها برای داشتن یک کشور مستقل «باید از بین برود». همچنین اگرچه سازمان ملل و جامعه بین‌الملل گسترش شهرک‌سازی‌های اسرائیلی در کرانه باختری را به طور گسترده محکوم کرده و آنها را مانع بزرگی برای صلح می‌دانند، اما برای بازدارندگی اسرائیل اقدامات چندانی انجام نشده است. همچنین اسرائیل مخالفت‌های دینی و تاریخی را نیز دارد. پیوندهای تاریخی و کتاب مقدس یهودیان با این سرزمین از منظر افراطیون اسرائیلی غیر قابل چشم‌پوشی است. از سوی دیگر اسرائیل به طور گسترده‌ از نظر اقتصادی و از نظر منابع نظامی برتری محسوسی نسبت به فلسطینی‌ها دارد و بنابراین خواهان پیروزی کامل است؛ برتری اسرائیل البته درون‌زا نبوده و این کشور از حمایت قوی و مداوم ایالات متحده بهره‌مند می‌شود. طبق برخی آمارها، از رژیم صهیونیستی به منزله بزرگ‌ترین دریافت‌کننده کمک‌های خارجی ایالات متحده آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون نام برده می‌شود. 
در نهایت، طرح دو دولتی با شکست مواجه شده است؛ چرا که سلسله عواملی دست به دست هم داده است که دو دولتی در سرزمین‌های فلسطینی به بن‌بست رسیده است. افزایش شهرک‌های صهیونیست‌نشین در کرانه باختری، ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به اورشلیم، بر سر کار بودن راست‌گراترین دولت اسرائیل در تاریخ این کشور، جنگ و جنایت‌های گسترده صهیونیست‌ها، باور و اعتقادات افراطی دینی صهیونیسم و... سبب شده است که فلسطینی‌ها دیگر کوچک‌ترین میل و اعتمادی به این طرح نداشته باشند و بنابراین از منظر جبهه مقاومت این طرح دیگر قابلیت عملیاتی شدن ندارد. پس از طوفان‌الاقصی نیز رژیم صهیونیستی ثابت کرد که برای اسرائیل هم دیگر این طرح تهی از به کارگیری شده است؛ چرا که هدف نهایی خود را نابودی «حماس» و دولتی به نام فلسطین کرده است. نگاه واقع‌بینانه به مسئله سرزمین فلسطین موجب می‌شود که بپذیریم اساساً طرح دو دولتی امکان تحقق ندارد به چندین و چندین دلیل متفاوت که شاید اساسی‌ترین دلایل آن هم عبارت باشد از بحث جغرافیایی و لجستیکی. سرزمینی که به عنوان دولت فلسطین پیشنهاد داده می‌شود عبارت است از کرانه باختری و غزه که این دو اصلاً راه ارتباط زمینی، هوایی و دریایی با یکدیگر ندارند و در واقع این مسئله و مشکل بسیار مهم و اساسی است. از سوی دیگر از بعد جمعیتی هم اکنون در سرزمین فلسطین 7/5 میلیون فلسطینی زندگی می‌کنند که در مقابل 7 میلیون صهیونیست وجود دارد با این توضیح که جمعیت بسیار بالایی از فلسطینی‌ها هم اکنون مهاجرت کرده‌اند و در اقصی نقاط دنیا پخش شده‌اند و در صورت تشکیل دولت فلسطینی قطعاً خواهان بازگشت به سرزمین‌های مادری خود هستند و در مقابل صهیونیست‌هایی که از سراسر دنیا به این سرزمین‌ها آورده شده‌اند و اصالتاً غرب آسیایی نیستند و نکته این جاست که همین الان اکثریت با فلسطینی‌هاست و خب رژیم صهیونیستی به دلیل ترس‌های وجودی که دارد مانع از تشکیل فلسطین متحد می‌شود. همچنین قرار است 7/5 میلیون فلسطینی در یک پنجم سرزمین‌ها زندگی کنند؛ در حالی که 7 میلیون صهیونیست در چهار پنجم سرزمین‌ها و همچنین زندگی فلسطینی‌ها کاملاً در کنترل و مدیریت صهیونیست‌ها خواهد بود؛ بی عدالتی محضی که مانع اصلی تحقق این طرح به شمار می‌رود. بنابراین، طرح دو دولتی از اساس طرح موهوم و فضایی است که به منزله یک سراب پوشالی برای مردم دنیا عَلَم شده است که آنان را منفعل کرده و این تصور را ایجاد می‌کند که یک کارهایی برای بهتر شدن وضعیت در فلسطین در حال انجام است؛ در حالی که این طرح به مثابه خواب‌آور و بیهوش‌کننده مردم دنیا استفاده شده است تا مردم را با رسیدن به این باور آرام کند که کاری برای فلسطینی‌ها در دست انجام است یا انجام خواهد شد؛ پس جای نگرانی نیست، چون دو کشور تشکیل و اوضاع روبه‌راه خواهد شد.