خداوند با مبعوث کردن رسول گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) ارزشمندترین هدیه را به بشر اعطا کرد که چیزی نبود جز «آگاهی»؛ آیات و روایاتی که بدون تنگدستی نور ذهن و دیده انسان را برای یک حرکت مهمـ که «زندگی انسانی الهی» استـ زیاد میگرداند و نگاه او به زندگی را عمق میبخشد. برای نمونه، هیچ دینی مانند اسلام نتوانست «غایت زندگی» را برای انسان ترسیم کند و لوازم اندیشه درباره آن را در اختیارش قرار دهد. انسان در هیچ مسیری نمیتواند قدم بگذارد تا نداند در انتهای مسیر چه چیزی در انتظار اوست و آیا تصورات او صحیح است یا خیر؟ پس آگاهیبخشی با اولین قدم اسلام بود. شهید مطهری میگوید: «هدف، آن نقطه مطلوبی است که شیء به سوی آن در حرکت است. به عبارت دیگر، هر جسمی که در حرکت است، نهایت و مقصدی را جستوجو میکند و میخواهد با حرکت، به آن مقصد برسد.»(مجموعه آثار، مطهری، ج6، 758)
خداوند انسان را با فطرتی اهل سؤال، دقت، تفکر و پرسش آفرید و هیچ محدودیتی برای آن قرار نداد. انسان باید اول بداند و بفهمد سپس عمل کند. برای نمونه، «معنای زندگی» چیست؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید هدف غایی را بفهمیم تا بتوانیم معنای زندگی را درک کنیم. اینکه خداوند در قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در بیاناتشان مدام از زندگی ابدی میفرمایند و اینقدر پاداش، ثواب، ارزش افعال خیر در آخرت، توصیف بهشت و بیشترین پاداش برای کمترین افعال نیک را ترسیم میکنند، به این دلیل است که آن هدف باید در ذهن شما بسیار ارزشمند، عزیز، محترم و دوست داشتنی شود تا شما سختیها را تحمل کنید و به سمتش بروید. بهعبارتی هر قدر آن هدف بزرگ (اما در دسترس) توصیف شود و شما بیشتر به آن معتقد شوید، تحمل سختیها که جزء ذات زندگی دنیایی است، آسانتر میشود. بههمین میزان نحوه عملکرد انسان و تعهد او نسبت به همه افعال و رفتاری که از او سر میزند، تغییر میکند و کیفیت بیشتری مییابد. «هدف» در لغت، بهمعنای نشانه و غرض است؛ اما در اصطلاح، چیزی است که شخص قبل از عمل، آن را در نظر میگیرد و نیروی خویش و وسایل الزام را برای وصول به آن بهکار میبرد و غرضش دستیابی و رسیدن به آن است.
دین اسلام جامع است و تمام ابعاد زندگی را در نظر دارد و در این بین به هدف نیز توجه خاصی دارد. دین اسلام خوب و بد را معرفی کرده و همچنین غایت کوتاهمدت و بلندمدت رفتارها و کردارهای انسان را بیان میکند. در این دنیا که هر کسی ادعایی داشته و دین، نحله، مکتب، تفکر و فرقهای برای خود راه انداخته و انسان را به دنبال خود کشانده و ایجاد سردرگمی کرده، لازم است انسانها ادعای مدعیان را هم بسنجند. ما برای سنجش صحت ادعاها میتوانیم از یک راه استفاده کنیم که چیزی جز بررسی «هدف غایی» این فرقهها و نحلهها نیست. مَخلص کلام اینکه باید ببینیم چه چیزی را هدف غایی معرفی میکنند؛ این هنری بود که حضرت ابراهیم خلیل(ع) داشت. ایشان همه دینهای غیر الهی را با همین روش شناخت و شناساند. حضرت ابراهیم نمیتوانست انسان را خلاصه در زندگی این دنیا بیابد و خدا را محدود در محیط کوچکی مانند دنیا ببیند. او از هدفی که مردم برای خود ترسیم کرده بودند، میپرسید و وقتی توضیحی منطقی و عاقلانه نمییافت، از آنها دور میشد. هدف مردم از خورشیدپرستی، ماهپرستی، آتشپرستی، بتپرستی و... چه بود؟ افق دید آنها کجا را در نظر داشت؟ بناست انسان به کجا برسد و این نوع پرستش او را به کجا برساند؟ بناست پس از تحمل این سختیها و حسرت خوشیها کجا برویم؟ این سؤال را باید جواب بدهیم تا زندگی برایمان معنا پیدا کند مانند حضرت ابراهیم و دیگر انبیاء؛ بسیاری از ما مردم این را نمیدانیم و دربارهاش فکر نکردهایم؛ ما وقتی هدف نهایی خود را فهمیدیم، میتوانیم مطابق دستورات دین عمل کنیم.
البته برخی افراد یا دینهای جعلی هم خواستند همین کار را انجام دهند؛ اما بهواسطه اینکه به «علوم الهی» دسترسی نداشتند، نتوانستند زندگی درستی را برای پیروان خود رقم بزنند. همانطور که دین اسلام اهداف غایی را مشخص میکند، آنها نیز اینکار را انجام دادند و افرادی را بهدنبال خود کشاندند و از آنها تابعان و پیروانی سرسخت ساختند؛ اما هرچه رفتند انسانیتی دیده نشد. از دینسازیهایی مانند کابالا و بهائیت تا فرقهسازیهایی، مانند داعش و گروههای سلفی و تکفیری؛ هدف غایی در دین و مذهب جاعلان اشتراکاتی با اسلام دارد، اما اختلاط آن با تفکرات شیطانی اثر بدی در عملکردشان بهجای گذاشت. عظمت دین اسلام که رسول خدا(ص) منادی آن بود و با زحمات فراوان آن را نهادینه کرد و تعلیماتش را تا قیامت تضمین فرمود، اینطور شناخته میشود که هدف و غایتی را ایجاد کرد که انسان را به «بینهایت» متصل میکند. اینکه انسان میتواند عظمت خود را درک کند یا نه؟ خود بحثی جداگانه میطلبد؛ اما آنچه انکارناپذیر است و مایه مباهات ماست، این غایت بینهایت عظیم است که میتواند خود معجزهای از معجزات رسول خدا(ص) دیده شود.