وقتی دولت اسلام برقرار شد، قدرت مال اسلام بود، آن گرداننده یک مسلمان است، اولش هم که معصوم بود. او تربیت میکند اینها را. همه باید «سلمان» بشوند، همه ماها هم باید سلمان بشویم، یک معلم داشتیم بالای سر ما میایستاد و ذره ذره راه به ما نشان میداد ما هم میشدیم سلمان. مربی نداریم دیگر. همهمان سرخود بار آمدهایم... چه عرض میکردیم، اگر مردم مسلمان شدند دستورات را پذیرفتند تربیت شدند، که با آن انسانهای تربیت شده بتوان دولتی تشکیل داد که دولت عدل باشد، که ما دیگر نداریم بعد از ارتحال پیامبر(ص) تمام شد. آنهایی که بعد از پیامبر(ص) بر مسند قدرت نشستند، جزء اولین کارهایی که کردند قوم و خویش خودشان را سر کار گذاشتند، همین اهل قبیله خودشان. که یکی میشد پسر عمو و یکی میشد پسر خاله و همینطوری، همیشه ما نداریم همین که امیرالمؤمنین(ع) حکومت پیدا کرد، آدم درست لایق و شایسته را میگذارد سر کار. شایستهسالاری را ما میگوییم که میشود «حکومت اسلامی»؛ مسلمان شایسته لایق. تا حالا هم که دیدیم چه بوده؛ طول این هزار و چند صد سال، یک روزی این قانون صد درصد اجرا خواهد شد.
وقتی که آن آقای بزرگوار تشریف بیاورند، مردم مسلمان میشوند، دستورات را میپذیرند، حکومت، حکومت عدل میشود، حکومت، حکومت عادل میشود. تا حالا در تمام طول تاریخ نشده است هیچوقت، اولین بار است که دارد میشود. البته یک دوران خیلی کوتاهی زمان پیامبر(ص) یا زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) یک دوران کوتاهی زمان حضرت موسی(ع) حکومت عدل برقرار بود. انشاءالله این(حکومت) میآید و موکول میشود به اینکه حضرت ولی عصر(عج) تشریف بیاورند... الان هم شما هرچقدر خوب بشوید، برای آن زمان آمادهتر شدی. هرچه خوبتر بشوی، یک گناه هم نمیکنیم. تو نزدیکی به زمان ایشان. در هیچ خانهای بین زن و شوهر دعوا نباشد، اختلاف نباشد، با هم مهربان باشند. این خانه از خانههای زمان ایشان است. میپذیرند شما را. کار و کسبت عادلانه باشد، درست باشد. دوستمان میگفت که یک آقایی بقال یا چیز دیگر در محله ما خیلی بداخلاق هست، اما جنسش خیلی خوب است، اجناسی که میآورد خیلی با کیفیت و قیمت خوب است. ولی خودشان اخلاقشان بد است، نمیشود، یعنی چه؟ در زمان ظهور همه اخلاقشان خوب میشود. حالا ما به امید این روز بزرگ، روز نیمه شعبان از خدای متعال درخواست میکنیم در این روز بزرگ(در روزهای بزرگ زندانیها را آزاد میکنند دیگر) ما را هم از بندهایی که خودمان به پای خودمان بستیم، رها کند. هر یک ذره از بدی را من از خودم دور کنم یکی از این بندها باز شده. آن روزی که ایشان میآید من هیچ بندی ندارم. خدا کند اینجور باشد. یکی از همین روزها و شبها صدا میزنند، توی رختخواب(است) صبح بلند میشود و میبیند که در مکه است. شب خوابیده در خانهاش و صبح مکه است. مرحوم جد ما که یک وقتی عکسش اینجا بود یک شب فکر کرد که اگر فردا صبح ندا بیاید من چه کار کنم؟ به مردم هم بدهکارم. شب تا صبح خوابش نبرد. میشود؟ از غصه طلبکاری مردم تا صبح خوابم نبَرد. صبح به مجتهد مراجعه کرد. من چه کنم؟ فرمودند: اگر همچنین اتفاقی افتاد شما برو خود ایشان این مشکلات را حل میکند. نترس. ما این روز عید را تبریک عرض میکنیم به اهل آسمان به همه اولیاء خدا. همه اولیاء خدا چشمشان به این آقاست. در تمام طول تاریخ همه منتظرند که ایشان بیاید. عدالت در زمان ایشان اجرا میشود... .