1ـ معلم باید دانشآموزان را با محبت خداوند و اولیاء خدا آشنا کند و حب و بغض و میل و نفرت او را هدایت کند و در قدم بعد این میل و نفرت را به جبهه درگیری حق و باطل سوق بدهد؛ یعنی باید دانشآموزانی تربیت کند که سرباز جبهه حق باشند و با باطل مبارزه کنند و همه شئون و زوایای زندگی را صحنه درگیری حق و باطل بدانند و امکاناتش را برای پیروزی جبهه حق خرج کند.
2ـ معلم باید اهل محبت باشد. پیامبر(ص) که معلم بشر است، دارای «خلق عظیم» است. «وَ إِنَّک لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ»( قلم/4) در تفسیر خلق عظیم آمده است: «إنّ اللّه عزّ و جلّ أدّبَ نبیهُ على مَحبّتهِ؛» خداوند عزّوجلّ پیامبرش را بر شالوده محبّت به خود تربیت کرد. (الکافی، ج1، ص265) این محبت مثل مغناطیس همه عالم را بهسوی خدا دعوت میکند. معلمی که اهل محبت باشد، دانشآموزش را با محبت تربیت و بهسوی حق جذب میکند. درس معلم ار بود زمزمه محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را.
3ـ معلم باید حیاتبخش دانشآموزان باشد. حیات حقیقی که مرگ ندارد. نفس معلم باید نسیم رحمت خدا باشد. رحمت خدا حیاتبخش است. «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کیفَ یحْی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها...»؛ به آثار رحمت الهى بنگر که چگونه زمین را بعد از مردنش زنده مىکند.(روم/50)
معلمی حیاتبخش است که خودش به حیات برسد. سرچشمه این حیات رسول اکرم(ص) و ائمه هستند: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکمْ لِما یحْییکم»؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامى که شما را به سوى چیزى مىخواند که شما را حیات مىبخشد!(انفال/24)
روایات در تفسیر آیات قرآن از ائمه تعبیر به «ماء معین» کردهاند؛ یعنی آب گوارا که منشأ حیات است. ائمه هستند که قلب تشنه انسان را سیراب میکنند. معلمی که به این سرچشمه وصل باشد، علم و حکمت امام قلب او را نورانی میکند و بعد بر زبان و رفتار او جاری و راهنمای دیگران میشود.
4ـ معلم باید دانشآموزانِ اهل فهم و بصیرت تربیت کند. دانشآموز بصیر نسبت به همه پیشامدها و عرصههای زندگی دارای موضع است. منفعل نیست. به دنبال فتح قلهها به نفع جبهه حق است و در مقابل باطل و ظواهر با شکوه آن احساس حقارت نمیکند. دانشآموزی که در مقابل ظواهر زندگی جوامع غربی تحقیر شود، فریفته آن میشود و دنبالهرو غرب و فرهنگ غرب خواهد شد و در فرهنگ غرب استحاله خواهد شد.