صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۴ تير ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۳  ، 
شناسه خبر : ۳۶۱۴۹۳
پایگاه بصیرت / محمد پناهی/ گروه خرد
با اوج گرفتن شور انتخابات ریاست‌جمهوری در روزهای گرم منتهی به هشتم تیرماه 1403، این سؤال در ذهن پیش می‌آید که آیا بین مشارکت و انتخاب اصلح ارتباطی وجود دارد؟ یعنی آیا همیشه مشارکت حداکثری به انتخاب فرد اصلح منجر می‌شود یا خیر؟ پس از آنجایی که احتمال حضور فرد غیر اصلح در انتخابات وجود دارد، میدان را خالی کنیم؟ با پاسخ به این پرسش، این نکته رهبر معظم انقلاب که در جمع مدال‌آوران المپیاد علمی در 16 خرداد امسال بیان کردند، فهمیده می‌شود که فرمودند: «در انتخابات بسیار مهم پیش ‌رو، در درجه اول افزایش مشارکت مهم است؛ بنابراین لازم ا‌ست در محیط‌های کاری دانشجویی و خانوادگی، در این زمینه هر چه ممکن است تلاش کرد.» بنابراین، یکی از مسائل بسیار جدی در عرصه انتخابات ایران، نحوه مواجهه با تضاد احتمالی میان انتخاب اصلح و مشارکت حداکثری است.  به این شکل که گاهی به سبب عدم مشارکت حداکثری، افرادی پای صندوق‌های رأ ی حضور پیدا می‌کنند که پایبند قوانین و فرامین انقلاب اسلامی هستند و در نتیجه افراد اصلحی را انتخاب می‌کنند که زمینه را برای گسترش دامنه انقلاب اسلامی و پیشرفت‌های علمی، سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی کشور فراهم کنند؛ از طرفی افرادی که اهمیت چندانی به تکلیف سیاسی و شرعی و شرکت در انتخابات نمی‌دهند، با شرکت نکردن در صندوق‌های رأی، شانس نامزدهای غیر همسو با انقلاب اسلامی را پس می‌زنند و  ناخواسته از سر لج‌بازی‌های سیاسی راه را برای ورود آنان در کرسی ریاست جمهوری سد می‌کنند. با این اوصاف، آیا شایسته نیست که جمهوری اسلامی قید ده میلیون نفر را بزند و به انتخاب فرد اصلح بیشتر اهتمام بورزد تا مشارکت حداکثری؟ از طرفی هم انتخاب اصلح، یعنی مدیریت بهتر سرنوشت ده‌ها میلیون ایرانی. برای پاسخ به این شبهه نیاز است که به شش مورد زیر توجه ویژه داشته باشیم. 
 
در فرض سؤال، با یک مقایسه مواجهیم. در یک مقایسه هم هزینه و فایده هر طرف را به‌دقت مورد سنجش و ارزیابی قرار می‌دهند تا به نتیجۀ احسن و انتخاب برتر برسند. پس باید ببینیم که فواید مشارکت حداکثری و معایب مشارکت پایین در مقایسه با فواید انتخاب اصلح و معایب انتخاب فرد غیر اصلح چیست؟
  مشارکت مردم در انتخابات، نشان‌دهنده تعلق نسبی آنان به‌ نظام سیاسی کشور و کار کردن و زنده‌بودن قانون اساسی آن کشور است. به هر میزان این مشارکت بالا باشد، نشان‌دهنده آن است که مردم، انتخابات و ساز‌و‌کار و ساختار سیاسی کشور و اهمیت اعمال اراده خود در آن را جدی گرفته‌اند. دشمنان خارجی نیز متوجه می‌شوند که طرح‌ها و نقشه‌های پرهزینه آنان به طمع سقوط سیاسی کشور چندان مؤثر نیست؛ اما در طرف مقابل، اگر مشارکت در کشور کاهشی شود، نشان‌دهنده آن است که به هر دلیلی مردم نتیجه انتخابات و تأثیر آن در زندگی خود را باور ندارند و به شرکت در آن اهمیتی نمی‌دهند و از همه مهم‌تر اینکه، نشاط سیاسی در کشور وجود ندارد. اینجاست که کشور دچار بحران مشروعیت خواهد شد و برای اثبات حق حاکمیت خود به‌ زحمت خواهد افتاد. در چنین وضعیتی، اگر بهترین فرد هم انتخاب شود، اکثریت جامعه به او و دولت وی احساس تعلق نمی‌کنند و بخش بزرگی از جامعه از حاکمیت فاصله گرفته و خود را در امر اداره کشور سهیم ندانسته و با آن احساس بیگانگی می‌کنند؛ لذا صرفاً نقش مطالبه گر داشته و در بحران‌ها همراهی کمتری با نظام سیاسی نشان خواهند داد. این امر یعنی کاهش جدی سرمایه اجتماعی.
اگرچه انتخاب اصلح قطعاً تأثیر جدی و مهمی در مدیریت کشور در کوتاه‌مدت و درازمدت دارد و در اولویت است، اما طبیعتاً نامزدهای معرفی‌شده از سوی شورای نگهبان، همگی صلاحیت حداقلی برای تصدی پست ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی را دارا هستند: «کسانی که وارد صحنه انتخابات می‌شوند، اشخاصی هستند که شورای نگهبان - که امین مردم در این قضیه است - پای اسم آنها را امضا کرده و اعلام صلاحیت نموده است؛ بنابراین، همه صلاحیت دارند.» لذا انتخاب نکردن اصلح، در مقابل متزلزل شدن پایه‌های جمهوریت، مشروعیت و امنیت نظام و کشور اهمیت کمتری دارد.
اهمیت و ترجیح مشارکت حداکثری در کلام امام(ره) و رهبر معظم انقلاب کاملاً مشخص است. امام خمینی (ره) همواره در پیام‌ها و سخنرانی‌های خویش، بر اهمیت انتخابات و ضرورت مشارکت حداکثری مردم در انتخابات تأکید داشتند: «این وظیفه‌ای است الهی، وظیفه‌ای است ملی، وظیفه‌ای است انسانی... همۀ ما باید در انتخابات شرکت بکنیم.» رهبر معظم انقلاب نیز حضور حداکثری را به حدی ضروری می‌دانند که به مردم اعلام کرده‌اند: «عرض من به مردم این است. من به مردم نمی‌گویم فلان کس را انتخاب بکنید، فلان کس را انتخاب نکنید؛ این را هرگز به مردم نخواهم گفت، امّا به مردم عرض می‌کنم و اصرار می‌کنم که حتماً در پای صندوق رأی حاضر بشوید و رأی بدهید، به هرکسی که تشخیص می‌دهید؛ این باید اتّفاق بیفتد. هر کس کشور را دوست دارد، هر کس نظام را دوست دارد، هر کس امنیت را دوست دارد -از آحاد مردم- باید بیاید وارد میدان انتخابات بشود، بیاید پای صندوق؛ شرّ دشمن را این کم می‌کند.»
بعد از این مطالب باید ببینیم که اصلاً در مقابل مشارکت حداکثری چه گزینه‌ای داریم. مشارکت حداقلی؟ اینکه خلاف مصلحت کشور و جمهوریت نظام است. پس با مفهوم مشارکت نسبی مواجه هستیم؛ یعنی به میزانی انتخابات پرشور شود که احتمال برد نامزد رقیب زیاد نشود؛چراکه بخشی از جامعه اگر به حرکت دربیایند، حتماً به نامزدی رأی خواهند داد که همسویی کمتری داشته باشد. باید بدانیم چنین اصل و قاعده ثابتی وجود ندارد که اگر سیاست‌گذاری نظام و فعالان سیاسی به سمت مشارکت حداکثری نرود، در درازمدت، در حد معقول بتوان مشارکت نسبی را نیز حفظ کرد؛ چراکه وقتی انتخابات گرم و مؤثر و رقابتی دیده نمی‌شود، آمار مشارکت نسبی نیز به‌سرعت ریزشی می‌شود. معمولاً این تضاد و تضارب آرا و هیجان‌های جدی رقابتی است که افراد را به حرکت وادار می‌کند.
اگر به دنبال مشارکت حداکثری نباشیم و صرفاً انتخاب اصلح را در نظر بگیریم، از یک زمانی به بعد، موضوع عوض خواهد شد؛ یعنی موضوع در «مقایسه میان مشارکت حداکثری و انتخاب غیر اصلح» باقی نمی‌ماند، بلکه اساس انتخابات کشور به امری تشریفاتی و نتایجی از پیش تعیین‌شده تفسیر خواهد شد. این امر نظام سیاسی کشور را با چالش جدی مواجه خواهد کرد.
نتیجه‌گیری
در مقایسه هزینه و فایدۀ انتخاب اصلح و محقق نشدن مشارکت حداکثری، آسیب مشارکت نسبی یا حداقلی و محقق نشدن مشارکت حداکثری به‌مراتب برای استحکام نظام و مشروعیت آن بیشتر از راه نیافتن فرد اصلح به کرسی ریاست و نمایندگی است.