*هدف از قرار دادن اقتصاد به منزله راهبرد کشور ذیل شعار سالها، به این دلیل است که فراخوان و بسیج امکانات و ظرفیتها، کمکی به اقتصاد و کسبوکار و تولید کشور کند. وقتی مسئلهای شعار سال میشود، منظور این است که حلوفصل مسئله بهتنهایی به دست مردم یا بخشی از حاکمیت امکانپذیر نیست و باید برای مرتفع کردن آن مسئله یک همگرایی کلی و بسیج عمومی شکل بگیرد. در اینجا وقتی معضل اقتصاد در بطن شعار سالهای اخیر قرار گرفته است، به این دلیل است که دولت یا مردم یا بخش خصوصی بهتنهایی قادر به حل موضوع نیستند و نیازمند توجه و همگرایی کلی در کشور است.
* با وقوع انقلاب اسلامی، دشمنان این ملت انواع حربهها را برای زمینگیر کردن این انقلاب به کار بردهاند. یکی از این جبهههایی که دشمن علیه این ملت گشوده است، «اقتصاد» است. تأکید بر اقتصاد در سالهای اخیر، توجه دادن مردم و مسئولان به جبههای است که دشمن برای غلبه بر این کشور در حال استفاده است. در واقع، رهبر معظم انقلاب جبهه جنگ را شناسایی و راهکارهای مقابله با آن را با محور قرار دادن جنبههای گوناگون اقتصاد بیان میدارند. رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«بنده شعارهای اقتصادی را در... [چند سال] اخیر برجسته کردهام، برای اینکه احساس کردم دشمن از این ناحیه میخواهد ضربه بزند به این مجموعه عظیم ملی.»(30/1/1396)
* نکته بعدی اینکه الماس را باید با الماس برید؛ یعنی راه مقابله با جنگ اقتصادی دشمن داشتن برنامه و طرح اقتصادی منسجم است. در واقع، راه غلبه بر تحریم تولید است؛ از این رو رهبری با انتخاب شعار سال از جنس اقتصاد با جنگ اقتصادی دشمن مقابله میکنند و همزمان عموم جامعه را نیز متوجه این راهبرد مهم در مقابله با دشمن میکنند. رهبر معظم انقلاب در ششم خردادماه 1395 فرمودند:
«در اقتصاد اگر ما قوی شدیم و قدرتمند شدیم، دیگر تحریم معنی ندارد و تحریم یک کار زائدی میشود؛ اگر ما در داخل توانستیم اقتدار اقتصادی به دست بیاوریم، آنها خودشان میآیند به دریوزگی، میآیند.»
*از منطق عقلانی، اقتصاد از مهمترین کار ویژههای حکومتها برای رسیدن به رفاه است؛ اما در حاکمیت اسلامی افزون بر نگاه عقلانی، یک نگاه نقلی و دینی نیز نسبت به مسئله اقتصاد وجود دارد. نگاه دینی به اقتصاد، یعنی تأمین بستر دنیایی برای رسیدن به سعادت و عدالت. اگر مسئله اقتصاد و معیشت در جامعه در مسیر درست آن باشد، فقر به حداقل ممکن خواهد رسید و در نتیجه یکی از عوامل تنزل ایمان و دین در جامعه از بین میرود. از طرفی، حکومت اسلامی باید بتواند زمینههای ایجاد عدالت اجتماعی را، که یکی از مهمترین آن عدالت اقتصادی است، فراهم کند. در اینجا انقلاب اسلامی اگرچه مسیر زیادی را برای تحقق عدالت و سعادت مردم طی کرده است؛ اما همچنان با آرمانهای خود فاصله زیادی دارد. به نظر میرسد، علت این جاماندگی از این دو آرمان، «ضعف اقتصادی» باشد.
* ما در اقتصاد دچار ضعفهای اساسی هستیم. بهگونهای که اقتصاد را باید اولویت فوری و اصلی کشور در نظر گرفت که بخشهای دیگر را بهشدت متأثر کرده و چنانچه سریعاً درمان نشود، بخشهای دیگر جامعه را دچار تزلزل میکند. رهبر فرزانه انقلاب در این زمینه میفرمایند:
«مسئله اصلی مردم فضای مجازی و سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت نیست؛ مسئله اصلی مردم چیزهای دیگر است؛ مسئله اصلی مردم بیکاری جوانهاست، مسئله اصلی مردم معیشت طبقات ضعیف جامعه است، مسئله اصلی مردم مافیای وارداتی است که کمر تولید داخلی را میشکند، مسئله اصلی مردم سیاستهای غلطی است که فلان جوان مبتکر را که میتواند کار انجام بدهد مأیوس میکند.» (6/3/1400)
* یکی از کار ویژههای هر نظام سیاسی تولید رفاه است. چنانچه نظام سیاسی نتواند در تولید رفاه مردم خود موفق عمل کند، مشروعیت و مقبولیت آن به مرور کاهش مییابد. قرار گرفتن اقتصاد در کانون شعار سالهای اخیر به این دلیل است که ضعف اقتصادی به کاهش سرمایه اجتماعی نظام، یعنی اعتماد عمومی منجر میشود. رهبر معظم انقلاب میفرمایند:
«واقعاً [اگر] مشکل اقتصادی و نداشتن برنامه خوب اقتصادی و پیشرفت اقتصادی در هر کشوری وجود داشته باشد، اعتبار آن کشور را لطمه میزند؛ لذا واقعاً باید به مسئله اقتصاد بهطورجدی پرداخت.» (24/2/1398)
*از سوی دیگر اقتصاد ابزاری برای تولید اقتدار است. ما ناگزیریم برای آنکه در دنیای جدید، اقتدار بیشتری داشته باشیم، اقتصاد خود را هر چه میتوانیم قوی کنیم. در عرصه روابط بینالملل کشورهایی که از حیث اقتصادی در جایگاه بهتری هستند، ضمن داشتن اقتدار میتوانند به جای تأثیرپذیر بودن، تأثیرگذار باشند. رهبر حکیم انقلاب در این باره میفرمایند:
«اقتصاد قوی و مستقل کشور ما... مایه اقتدار ماست لذا [دشمنان ما] با آن مخالفند. تحریم میکنند، برای اینکه اقتصاد را ضربه بزنند؛ تدابیر گوناگونی به کار میبندند که ای کاش اقتصاددانهای مؤمن ما بیایند برای مردم تشریح کنند تدابیری را که دشمنان ما در آن سوی مرزها به کار میبرند تا مانتوانیم در داخل، اقتصاد محکم و مستقل و قوی داشته باشیم؛ چرا؟ چون اقتصاد مایه اقتدار است و یک کشوری که اقتصاد محکمی دارد، این کشور یک وسیله اقتدار دارد.»(20/2/1396)