«محمدباقر صدر» را باید در گروه فلاسفه سیاسی که مجموعه تفکر و آثارشان میتواند نظاممند و سیستمی باشد، قرار داد؛ اما وجود موانع و شرایط خاص، مانند دیکتاتوری رژیم عراق و شهادت صدر در 47 سالگی سبب شد که فرصت انجام و دستهبندی اندیشه سیاسی را از دست بدهد.
در این سلسله نوشتهها سعی شده است معرفتشناسی او بر اساس مبانی و اصول فکری او بازسازی شود. بهطور کلی معرفت شناختی صدر بر دو اصل استوار است؛ یکی اینکه عقل استدلالی به تنهایی برای اثبات حقیقت کافی نیست؛ بلکه باید آمیختهای با معارف دیگر نیز باشد.(1) دیگر آنکه معرفتشناسی صدر از نوع ارتباطی و تطبیقی است؛ یعنی اینکه فلسفه استدلالی را با دیگر فلسفهها آشتی داده و سپس آنها را با وحی مرتبط کرده و با عقاید شیعه تطبیق داده است (2)؛ اما بر خلاف برخی اندیشمندان که تمام تواناییهای فکری خود را وقف ایجاد هماهنگی و سازگاری میان فلسفه و علوم تجربی کردهاند، صدر شناخت را تنها در یک وسیله محدود و منحصر نکرده است؛ بلکه اعتبار و حجیت را فراتر از شناخت تک ساختی دانسته است و ابتنا و اتکا بر معرفت شناختی حکمت متعالیه دارد و معیار کشف واقع را با چهار منبع شناسایی کرده است.
به دیگر سخن، معرفتشناسی در خطوط کلی حکمت متعالیه ترسیم میشود و منابع و ابزار معرفتی او، یعنی تعقل و تفکر (اصالت عقل) بر اساس منبع عقل و تجربه و مشاهده (اصالت تجربه) بر اساس منبع طبیعت و تاریخ و نیز کشف و شهود (اصالت عرفان) بر اساس منبع دل و شریعت و کتاب (اصالت وحی) بر اساس منبع سنت و کتاب الهی به صورت جمع سالم به کار گرفته که همه این اضلاع به هم مرتبط یک مربع هستند، نه اینکه خطوط موازی و هر یک جای خود را مستقل داشته باشند، از نظر صدر مانند ملاصدرا تمام این ابزارها اعتبار دارند و هیچ یک دیگری را نقض نمیکنند؛ اما قلمرو و کارایی هر یک با دیگری متفاوت است. برای نمونه، تجربه و اصالت تجربی به تنهایی نمیتواند معرفت مبتنی بر یقین ایجاد کند. وی همچنین به ناتوانی منطق تجربی در تبیین مسائل ریاضی اشاره میکند و معتقد است، مسئله یقین در قضایای ریاضی بر اساس منطق تجربی به صورت معلق و بیتکلیف در میآید(3) البته صدر معرفت تجربی را مکمل معرفت عقلی میداند و معتقد است، در این صورت معرفت دارای مراحل دوگانه میشود: مرحلهای که نتایج حس و تجربه را گردآوری میکند و مرحلهای که آن دستاوردها را از نظر عقل توجیه میکند.(4)
در نزد صدر، یقینیترین معرفت نوع «وحیانی» است. معرفتی که عقل نیز آن را تأیید میکند؛ همانطور که معرفت وحیانی معرفت عقلی و عرفانی را میپذیرد. در معرفتشناسی صدر، انسان بر اساس آگاهی مسئولیتپذیر شده است نه صرفاً بر اساس امکانات و معتقد است انسان باید از عمق وجودش مسئولیت حیاتی خود را بشناسد و به آن آگاه شود تا بتواند به واسطه انجام آن مسئولیت، سعادت جاودانگی خود را تأمین کند.(5)
منابع در دفتر نشریه موجود است.