صبح صادق >>  راهبرد >> خبر ویژه
تاریخ انتشار : ۲۸ تير ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۳۶۲۶۶۱
معمولاً در نظام‌های سیاسی دنیا، آمد و شد دولت‌ها در اصول سیاست خارجی کشورها تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند و تغییرات عمدتاً در تاکتیک‌ها و نحوه اجرای سیاست‌های مشخص شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. با این حال، یک حقیقت نیز وجود دارد[...]
پایگاه بصیرت / عزیز غضنفری/ گروه سیاسی
معمولاً در نظام‌های سیاسی دنیا، آمد و شد دولت‌ها در اصول سیاست خارجی کشورها تفاوت چندانی ایجاد نمی‌کند و تغییرات عمدتاً در تاکتیک‌ها و نحوه اجرای سیاست‌های مشخص شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. با این حال، یک حقیقت نیز وجود دارد و آن، اینکه نوع نگاه و نگرش مجریان سیاست خارجی به تحولات و بازیگران روابط بین‌الملل در تحقق اهداف سیاست خارجی نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا می‌کند. برای نمونه، هر چند وضعیت کنونی که در برجام پدید آمده، ناشی از خروج یکجانبه آمریکا از توافق هسته‌ای است، اما نمی‌توان از محاسبات و خطاهای صورت گرفته در درون کشور صرف‌نظر کرد. ترامپ آن روزی قاطعانه تصمیم گرفت از برجام خارج شود که اطمینان یافته بود دولت ایران در برجام باقی می‌ماند. شاید اگر محاسبات ترامپ از رفتارهای واکنشی ایران به صورت دیگری رقم می‌خورد، خطرپذیری خروج از برجام برای او به شدت افزایش پیدا می‌کرد. اهمیت نقش سیاست داخلی در سیاست خارجی تا آن حد است که گفته می‌شود هیچ پروژه‌ای در سیاست خارجی موفق نخواهد شد، مگر آنکه پیش از آن در درون یک نظام سیاسی، اجماع نظر قاطع پدید آید و محاسبات و اقدامات صحیح طراحی و اجرایی شود. 
با وجود برخی اختلافات، همه دولت‌های پس از انقلاب اسلامی در موضوعات مهم و اصلی سیاست ‌خارجی در یک مسیر و چارچوب حرکت می‌کردند. برای نمونه، درباره آمریکا اقتضائات زمان و مکان و ذائقه دولت‌ها همواره در نظر گرفته شده است، اما هیچ گاه از خطوط ثابت تخطی نشده است. جبهه مقاومت نیز همواره مورد توجه دولت‌های جمهوری اسلامی بوده است؛ چرا که رؤسای دولت‌ها خود وقتی بر سر کار می‌آمدند، از نزدیک آگاه می‌شدند که همکاری‌های منطقه‌ای چگونه و تا چه میزان برای کشور «امنیت»، «قدرت» و «فرصت» تولید کرده است. همچنین توازن‌گرایی در سیاست ‌خارجی و رویکرد کلی به روابط روسیه و چین با وجود نگاه‌ها و سلایق گوناگون همواره در یک چارچوب کلی طراحی و عملیاتی شده است. 
انتخاب «مسعود پزشکیان» به عنوان رئیس‌جمهور منتخب و تعیین و اجرای موضوعات سیاست ‌خارجی با گذشته از حیث راهبردی تفاوت چندانی ندارد. با این حال، پیام‌های او به دبیر کل حزب‌الله لبنان و نیز رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس فلسطین پیش از شروع به کار رسمی دولتش حامل معانی و پیام‌های خاص است. بسته شدن باب تحلیل‌ و تفسیرهای نادرست درباره ماهیت سیاست‌خارجی دکتر پزشکیان و دولتش از یک‌سو و آشکار شدن ابعاد و مختصات آن از سوی دیگر، احتمالاً یکی از دلایل کنش‌گری‌های زودهنگام وی در این عرصه است.
هر چند درباره آینده سخن گفتن سخت است، اما می‌توان گفت پزشکیان در گام اول به دنبال جا انداختن این انگاره است که سبد و کیک سیاستش در حوزه بین‌الملل یک سبد متنوع است. ارتباط با شرق، مذاکره با غرب، حمایت از مقاومت و دیپلماسی اقتصادی با همسایگان، هر یک بخشی از این سبد را تشکیل خواهند داد. همانگونه که در تماس پوتین، وی بر این نکته تأکید کرد که منتظر اجلاس بریکس و امضای توافق‌نامه همکاری جامع ایران و روسیه است؛ همچنین وی در پیام و تماس با چهره‌‌های مؤثر مقاومت در لبنان، فلسطین و سوریه بر این نکته صحه گذاشت که مقاومت یکی از اضلاع سه‌گانه اوست.
اینگونه نگاه کردن به عرصه سیاست خارجی می‌تواند دست دولت را در مسیر آینده باز بگذارد؛ اولاً گزینه‌‌های دولت و نظام را تنوع می‌بخشد و ثانیاً در صورت خلف وعده‌‌های مجدد غرب در مذاکرات قدرت عملیات و بالانس دولت را افزایش داده است و دچار خلأ رفتاری یا نظری نخواهد شد. همانگونه که ما در مقاطعی مانند سال ۱۳۹۷ شاهد فروپاشی یکباره محاسبات ذهنی دولتمردان، زمان‌بر بودن بازگشت به محاسبه جدید و درگیر شدن در فرآیند آزمون و خطا از سوی آنها بودیم.
آنچه تا به این قسمت نگاشته شد، ناظر به تأثیرات و پیا‌م‌های این مواضع در سطح خارجی بود، اما پیام‌ها و تماس‌ها افزون بر اینکه فضای پیرامونی را نشانه گرفته است، نگاهی هم به داخل دارد. برای فهم پیام داخلی باید به تجربه گذشته تورقی زد و سیاستی را که در دهه 90 اتخاذ شد، مرور کرد. اصل اساسی و راهبردی در سیاست خارجی و دیپلماسی دهه 90 بر توسعه برون‌گرا و برون‌نگر گذاشته شد. نگاه ایده‌آلیستی که در دهه 90 حکمفرما شد، این بود که با شروع همکاری در حوزه هسته‌ای و تسری آن بر سایر حوزه‌ها می‌توان همه اختلافات موجود میان آمریکا و ایران را تلطیف و یا رفع کرده و از مزایای چنین راهبردی در شکوفایی اقتصاد استفاده کرد.
حاصل چنین رویکردی و عدم توازن‌بخشی به سبد سیاست خارجی کشور و سیاست اقتصادی داخلی، موجب رکود یکباره در شرایط داخلی و انسداد در مسیر تعامل با غرب شد. رشد 1000 درصدی حجم نقدینگی کشور، نرخ تورم بیش از 50 درصدی، کاهش تولید ناخالص ملی کشور، جهش 800 درصدی قیمت مسکن و... بخشی از تأثیرات منفی این نگاه بر نماگرهای کلان اقتصادی کشور در دهه 90 است. این تجربه موجب مستولی شدن ترس مبنی بر تکرار مسیر گذشته در بخشی از جامعه است. به نظر می‌رسد، منتخب ملت به درستی این موضوع را فهم کرده و به داخل این پیام را منتقل کرد که نباید دو بار یک مسیر اشتباه را برای گزیدن و عبرت گرفتن انتخاب کرد.