بشر در طول تاریخ حیات اجتماعیاش هیچ وقت بدون هنر زندگی نکرده و هنر از آغاز زندگی تا به امروز همچنان با او و همراه او بوده است. به عبارت دیگر، از زمانی که انسان را میشناسیم، به همان میزان هنر را در کنار او میبینیم. هنرمند نیز مانند هر انسانی در جامعه زندگی میکند و با بقیه مردم به زندگی روزانهاش مشغول است و فرقی با دیگر افراد ندارد؛ اما دو تفاوت اساسی در این موضوع وجود دارد که هنرمند را از دیگر افراد جامعه شاخصتر میکند. یکی ابزار کار و زبان بیانی او و دیگری حساسیتش نسبت به پدیدهها و اتفاقاتی که دور و برش میافتد و نسبت به آن واکنش و رویکردی متفاوت با دیگر افراد دارد و با استفاده از خلاقیت، استعداد و ذوقش این واقعیت را به اثر هنری تبدیل میکند. وقتی که مسائل و موضوعات گوناگون در قالب هنر جای گرفت، میتواند تأثیر آن از خود واقعیت زیباتر و بیشتر و بهتر باشد. با توجه به همین ویژگیها با اینکه جهاد تبیین برای همه مردم لازم است، هنرمندان هم به طور قابل توجهی مورد خطاب برای جهاد تبیین هستند.
استفاده از قالبهای هنری در تبیین و تبلیغ مسائل مبتلابه جامعه سبب مزیت تبیین میشود و ضمن افزایش اثرگذاری بیشتر، ماندگاری تبیین را نیز بالا میبرد. قالبهای هنری در فراگیری و سرعت انتقال دادههای تبیینی نیز نقش دارند. همچنین هزینه پایین انتقال پیام به مخاطبان را میتوان از دیگر مزایای مهم تبیین با بهرهگیری از قالبهای هنری دانست. رهبر معظم انقلاب درباره نقش و وظیفه هنرمندان در دیدار با جمعی از شعرا در تاریخ 14/6/1388 اینگونه فرمودند :«مردِ هنری و مردِ فرهنگی ـ مرد شامل زنها هم میشود ـ یعنی انسانِ هنری و انسانِ فرهنگی، در این صحنه چه وظیفهای دارد؟ به نظر من وظیفه خیلی سنگین است، خیلی بزرگ است. مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالاتاللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگویید. البته برای اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنهگون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بیبصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شأن یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوههای سیاسی ـ شیوههای سیاستگران و سیاستمداران ـ در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گرهگشایی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گرههای ذهنی را باز کرد و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء.»