خبر آمد خبری در راه است، خبری آکنده از غم و غرور، خبر تشییع پیکر مطهر بانوی مجاهد، نخبهای علمی، مادری دلسوز و همسری همیشه همراه که مدال افتخار اولین بانوی ایرانی شهیده راه قدس را بر گردن خود، اهالی شیراز و فارس آویخت.
خبری که به سرعت برق و باد در فضای مجازی پیچید تا نظارهگر خیل عظیم جمعیتی باشیم که مشتاقانه آمدند تا دختری را بدرقه کنند که پدر از داشتنش سربلند و مسرور است.
بار دیگر شیراز سومین حرم اهل بیت (ع) رنگ و بوی شهادت و مجاهدت به خود گرفت، آن هم در روزهای شهادت زائران و مجاوران حریم امن آل الله که در چهارم آبان ماه سال ۱۴۰۱ در حمله تروریستی به شاهچراغ (ع) به دست شقیترین افراد به شهادت رسیدند.
انگار آبان برای مردم شهر راز و استان فارس ماه کشیدن مظلومیت مسلمانان و شیعیان ایران به رخ دنیاست. ماهی که هر بار با دستان پلید استکبار جهانی و غاصبان جنایتکار داغ سنگینتری را بر قلب مردم این سرزمین حک میکند.
مردم شیراز همزمان، میزبان شهید دیگری نیز بودند. مردی از سلاله علم و ایمان از تبار خوبان، کسی که در رفتار، گفتار و منش به گواه مردم بینظیر بود.
پیکر پاک شهید حجت الاسلام والمسلمین محمد صباحی امام جمعه مردمی و مجاهد شهر کازرون نیز بر دستان اهالی شیراز و استان فارس تشییع شد.
با اینکه در خبرها اعلام شده بود که ساعت ۹ صبح پیکر مطهر این دو شهید تشییع خواهد شد اما از ساعت ۸ صبح روز یکشنبه ششم آبان ماه جمعیت بسیاری در مسیر رسیدن به میعادگاه این شهدا با مردم منتظر نشسته بودند.
پیر، جوان، زن و مرد همه و همه و از هر قشر و گروهی، آمدند تا بار دیگر عهدی جانانه با امام زمان (عج) و رهبر معظم خود ببندند و به دنیا بگویند که ما امت ایران مصداق بارز جمله معروف بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) هستیم که فرمودند: «بکشید ملت ما را بیدارتر میشوند.»
به دلیل ازدیاد جمعیت و ترافیکی که در خیابان زند ایجاد شده بود مجبور شدم از میدان امام حسین تا میدان شهدا را پیاده طی کنم و در مسیر به افرادی برخورد کردم که هر کدام با عجله به سوی میدان شهدای شیراز در حرکت بودند.
بعد از طی نمودن این مسیر به میدان شهدا رسیدم، گوشهای ایستاده و منتظر حرکت جمعیت به سمت حرم مطهر شاهچراغ بودم که صدای هقهق گریههای زنی که بر روی پلههای ساختمان دادگستری فارس واقع در میدان شهدا نشسته بود توجهم را جلب کرد.
شهیده کرباسی نمونه واقعی یک زن مسلمان پیرو ولایت بود
نزدیکتر رفته و از او خواستم تا خود را معرفی کند، با این حجم شدید گریه در ابتدا فکر کردم شاید یکی از بستگان نزدیک یکی از این دو شهید بزرگوار باشد. به سمت ماشینی که پیکر معصومه کرباسی شهیده راه قدس بر روی آن بود حرکت کرد. با او هم مسیر شده و در کنارش ایستادم و چند کلامی هم صحبتش شدم.
مدام گریه میکرد و نجواکنان از خدا میخواست تا همانند معصومه عاقبت به خیر و زندگیاش ختم به شهادت بشود. از او پرسیدم اگر قرار باشد جملاتی را در وصف این شهیده راه قدس بگویی، آن جملات چه خواهد بود؟ آهی کشید و گفت: من خود نیز یک استاد دانشگاه هستم؛ اما امروز معصومه کرباسی به من و تمام زنان دنیا ثابت کرد که شعار «زن، زندگی، آزادی» آن چیزی نیست که عدهای کورکورانه لقلقه زبان میکنند، بلکه سند معتبر و مدال افتخاری همچون شهیده کرباسی است که در عین زن بودن و در اوج لذت از زندگی با همسر و فرزندان خود، نخبهای علمی بود که آزادانه و بدون هیچ محدودیتی تا مدارج عالی درس خواند و پیشرفت علمی کرد و در آخر هم دست در دست همسرش در راه دفاع از مظلومان به شهادت رسید.
جملات این استاد دانشگاه و بانوی علمی مرا بر آن داشت تا بر همین موضوع تکیه کرده و محور گفتگوهایم با شرکت کنندگان در مراسم تشییع پیکر شهید کرباسی و شهید صباحی باشد.
زن واقعی یعنی شیر زنانی که با نثار جان، زن بودن را به دنیا ثابت میکنند
گامهایم را سریعتر کرده و جلوی جمعیتی که به سمت خیابان پیروزی و حرم مطهر در حرکت بودند به راه افتادم که در گوشهای از جمعیت چشمم به سردار حبیبی فرمانده انتظامی استان فارس افتاد، مردی که همواره ستایشگر شجاعت و فداکاری زنان این سرزمین است.
سردار حبیبی نیز بر این باور بود که آنان که زن را فقط در قالب یک کالای زینتی و تجاری تعریف میکنند، امروز باید بیایند تا ببینند یکی از شیر زنان این سرزمین چگونه جانش را نثار کرده است.
به گفته فرمانده انتظامی استان فارس، زن واقعی یعنی معصومه کرباسی، که اگر عدهای میخواهند شعار «زن، زندگی، آزادی» سر دهند بیایند این بانوی مجاهد، مادر فداکار و همسر دلسوز را نظاره کنند و سپس دم از آزادی و حقوق زن بزنند و خود را نشان دهند.
هر گوشه از این مراسم را که نظاره میکردم صحنهای بود زیبا که میتوان کتابی در موردش نوشت.
صلابت، ایمان و تربیت صحیح در کنار یکدیگر، نتیجهاش میشود شهیده راه قدس
یکی از زنان حاضر در این مراسم با نوزادی در آغوش لحظاتی را به پدر و دو پسر شهید معصوم کرباسی زل زده بود که در جلوی جمعیت در حال حرکت بودند. پرسیدم این صحنه برایتان بیانگر چیست؟ با صدای آرام که نشان از گریههای بسیار بود گفت: حال چندان مساعدی برای سخن گفتن ندارم؛ اما همین را میگویم که این صحنه یعنی صلابت، اقتدار، ایمان و تربیت صحیح در کنار یکدیگر که نتیجهاش میشود شهیده راه قدس.
این بانو راست میگفت؛ مگر میشود پدری داغ دختر جوانش را ببیند؛ اما همچنان با صلابت و استوار دستان نوههایش را در دست بگیرد و شعار لبیک یا حسین سر دهد؟ مگر نه این است که او دختری تربیت کرده که خون خودش را رنگینتر از خون مظلومان لبنان ندانسته و سالها در کنارشان مانده تا عاقبت به شهادت رسیده است؟
قدمهایم را تندتر کردم تا سریعتر از جمعیت وارد حرم مطهر شاهچراغ (ع) شوم، خود را به صحن اصلی، کنار آرامگاه شهدای تروریستی شاهچراغ رساندم جایی که قرار است معصومه کرباسی در آن آرام بگیرد و محمد صباحی بعد از اقامه نماز به شهرستان محل زادگاهش قادرآباد منتقل شود.
پسر ۱۷ سالهای که باید ادامه دهنده راه پدر و مادر شهیدش باشد
پیش از شروع اقامه نماز باز هم تصاویری زیبا از صبوری و صلابت فرزند بزرگ معصومه کرباسی توسط مردم و رسانهها ثبت و ضبط شد. پسر ۱۷ سالهای که علی رغم شهادت همزمان پدر و مادر جوانش حالا با صوتی دلنشین قاری مراسم تشییع پیکر مادرش میشود.
با خود گفتم قطعاً باید مَهدی باشی و تربیت شده خانوادهای مجاهد، تا بتوانی این گونه صبورانه پیکر مادر جوان خود را بر روی شانههایت حمل کنی، باید هم نام امام زمانت باشی تا پیکر مجروح و سوخته مادرت را تا آرامگاه ابدیاش مشایعت کنی.
شهدا راه و گفتار و مکتبشان برگرفته از زندگی اهل بیت است
به گفته حجت الاسلام سرلک، سخنران این مراسم، همه اینها امکانپذیر نیست مگر اینکه در خانوادهای تربیت شده باشی که راه و گفتار و مکتبشان برگرفته از زندگی اهل بیت (ع) باشد و عطوفت مهربانی، مهر ورزیدن و صبوری را به فرزندان خود آموخته باشند.
دیروز، یکشنبه، مردم شیراز سومین حرم اهل بیت (ع) باز هم با دلهایی داغدار و چشمانی اشکبار شهدایی را بدرقه کردند که در مسیر دفاع از مظلوم حق و حقانیت به شهادت رسیدهاند. یکی معصومه کرباسی اولین شهیده ایرانی راه قدس که در حرم مطهر شاهچراغ و کنار شهدای حمله تروریستی به خاک سپرده شد و دیگری حجتالاسلام والمسلمین محمد صباحی امام جمعه شهید کازرون که برای وداع با مردم این شهر و سپس خاکسپاری در زادگاهش قادرآباد توسط مردم مشایعت شد.