پیوند ملت و حضرت امام خمینی (ره) یکی از استوارترین پیوندهایی بود که تاریخ به چشم خود دید. پیوندی برخاسته از اعتماد و ایمان کامل به این بزرگمرد که رفتار و کلام او جز به صداقت و درستکاری شهادت نمیداد.
این پیوند قدرتمند، حقیقتی نبود که از نگاه بیگانگان پنهان باشد و بسیاری از چهرههای شناخته شده که کینه و غرض آنان را به کتمان حقیقت نکشانده است، به این پیوند ارزشمند اعتراف کردهاند. «هاملت چیپاشویلی» نماینده سابق پارلمان گرجستان و از فعالان سیاسی در ارتباط با جمهوری اسلامی در مصاحبهای این حقیقت را شرح میدهد و میگوید: «امام خمینی یکی از برجستهترین و بانفوذترین رهبران سیاسی جهان در عصر حاضر بوده است. من دو بار از نزدیک منزل ایشان در جماران را دیدهام و به شدت تحت تأثیر سادهزیستی و معنویتی که در آن موج میزد، قرار گرفتم. امام خمینی رهبری است که بدون شک نظیر او را در هیچ جای دنیای امروز نخواهیم یافت. ایشان رهبر یک ملت بود. رهبران ملتها باید سبک زندگی امام خمینی را الگوی خود قرار دهند و با اجتناب از تجملگرایی، همین گونه ساده و همچون عمده مردم زندگی کنند.»
«میشل فوکو» از نظریهپردازان پستمدرنیسم در بحبوحه انقلاب اسلامی به ایران سفر کرد و انقلاب را از نزدیک دید. وی خلاف نظریهپردازان مارکسیست عقیده داشت جز باورهای دینی هیچ عامل دیگری قدرت بسیج این چنین تودهها را ندارد؛ بلکه این مذهب تشیع است که با تکیه بر موضع انتقادی خود توانسته است این چنین بسیج سیاسی راه بیندازد. وی درباره شخصیت کلیدی امام (ره) در مدیریت انقلاب میگوید: «شخصیت آیتالله خمینی پهلو به افسانه میزند، هیچ رئیس دولتی و هیچ رهبر سیاسی حتی به پشتیبانی همه رسانههای کشورش نمیتواند ادعا کند که مردمش با او پیوندی چنین نیرومند دارند.»
«یرواند آبراهامیان» نویسنده آمریکایی کتاب «ایران بین دو انقلاب» علت محبوبیت امام (ره) نزد ملت را دو عامل اساسی میداند و میگوید: «نقش تعیینکننده و محبوبیت وسیع ایشان را با دو عامل میتوان توضیح داد؛ عامل اول شخصیت ایشان بهخصوص زندگی ساده و سازشناپذیری با طاغوت بود. در کشوری که بیشتر سیاستمداران زندگی پرتجملی داشتند، او زندگی زاهدانهای، چون عارفان و صوفیان و عاری از آلایشهای مادی، چون مردمان عادی داشت. در محیطی که رهبران سیاسی، کارچاقکن، اهل ساختوپاخت، و اعمالنفوذ شخصی و خانوادگی بودند، آیتالله خمینی مصرّانه از هر گونه سازشی، حتی آنگاه که ناگزیر و لازم مینمود، سر پیچیدند؛ تأکید کردند که اگر فرزندان خود ایشان مستوجب مجازات باشند، خود این کار را انجام میدهند؛ و همچون «مرد خدا» یی عمل کردند که نه بهدنبال قدرت دنیوی، بلکه مرجعیت روحانی بودند. همچنین در دههای رسوا از کردار سیاستمداران خودپسند، بیتفاوت، فاسد، نومید و بیثبات، امام خمینی در عین صمیمیت، جسارت، تحرک، ثبات و بسیار مهمتر از همه، فسادناپذیری ظاهر شدند. کوتاه سخن ایشان رهبر انقلابی پرجاذبهای بودند در زمانی که چنین رهبری بسیار کمیاب و سخت موردنیاز بود.»
حضرت آیتالله العظمی خامنهای که از شاگردان و یاران امام خمینی (ره) بودهاند، در این باره میگویند: «امام خمینی، شخصیتی آنچنان بزرگ بود که در میان بزرگان و رهبران جهان و تاریخ، به جز انبیاء و اولیای معصومین (علیهمالسلام)، به دشواری میتوان کسی را با این ابعاد و این خصوصیات تصور کرد.» ایشان در تبیین مبانی هستیشناسانه حضرت امام (ره) به سه باور بنیادین شخصیت امام (ره) اشاره کرده و میفرمایند: «سه باور در امام بزرگوار ما وجود داشت، که همین سه باور به او قاطعیت میداد، شجاعت میداد و استقامت میداد: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود. این سه باور، در وجود امام، در تصمیم امام، در همهی حرکتهای امام، خود را به معنای واقعی کلمه نشان داد... در باور به مردم، امام بزرگوار، ملت ایران را به معنای حقیقی کلمه میشناخت. امام اعتقاد داشت که این ملت، ملتی است با ایمان عمیق، باهوش و شجاع؛ که اگر پیشوایان لایقی در میان آنها پیدا شوند، این ملت میتواند مثل خورشید در میدانهای مختلف بدرخشد؛ امام این را قبول داشت. اگر یک روز عنصر نالایقی مثل شاه سلطان حسین موجب شد که ملت ایران در لاک خود فرو بروند، اما در روز دیگری، مرد شجاعی مثل نادرقلی - بدون آن القاب و عناوین - وقتی در میان مردم ظاهر میشود و با شجاعت، پیشوایی مردم را به عهده میگیرد، این ملت میتواند میدان حرکت افتخارآمیز خود را از دهلی تا دریای سیاه گسترش دهد؛ این را امام در تاریخ دیده بود، نظایر آن را مشاهده کرده بود و اعتقاد و ایمان به این مطلب داشت؛ ملت ایران را میشناخت، به ملت ایران اعتماد داشت. ایمان عمیق مردم که در زیر اندودهای ساخته و پرداخته دنیاطلبان مخفی و پنهان شده بود، امام بزرگوار این ایمان عمیقِ تغییرناپذیر را شکوفا کرد؛ غیرت دینی مردم را برانگیخت و ملت ایران الگوی استقامت و بصیرت شد. مردم در چشم امام بزرگوار، عزیزترین بودند؛ دشمنان مردم، منفورترین بودند. اینکه شما ملاحظه میکنید که امام در مقابله با قدرتهای سلطهگر لحظهای از پا ننشست، عمدتاً بهخاطر همین بود که قدرتهای سلطهگر، دشمن سعادت مردم بودند و امام دشمن مردم را دشمن میداشت.»
این اعتماد تا پایان عمر حضرت امام (ره) در عالیترین سطح ممکن باقی ماند و تشییع جنازه باشکوه ایشان که همتای آن را تاریخ بشریت به خاطر نداشت، سند معتبری بر بقای این اعتماد بود. به واقع، ملت ایران همان شکل که در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ به استقبال امام (ره) آمدند، در نیمه خردادماه ۱۳۶۸ نیز همانگونه برای وداع با ایشان آمده بودند.