صبح صادق >>  صفحه آخر >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۶  ، 
شناسه خبر : ۳۷۲۴۴۸

وقتی انقلاب شد من جوان بودم، ولی یک جوان معمولی نبودم. فعال بودم؛ مثلاً در طرح‌ریزی ماجرای کمیته‌ها به آقای مهدوی‌کنی و دیگر دوستان کمک می‌کردم. از آن زمان ارتباط ما برقرار بود تا اینکه دور رسید به سرودسازی. در سرودسازی، آقا خیلی پشتیبان ما بودند. چندین بار آمدند تالار وحدت و ما برای ایشان با ارکستر سمفونیک و گروه کُر اجرا می‎کردیم؛ یا آقای شمسایی را می‌فرستادند اداره پیش ما تا تولیدات جدیدمان را بگیرد و ببرد برای ایشان که گوش کنند. همیشه محبت داشتند و از طرف ایشان مؤید شده‌ایم. این نازنین هنردوست است و دوست سی و چهار، پنج ساله بنده است. علاوه بر اینکه ایشان مقام‎شان رهبری است و هدایت ـ یا هر چه اصلاً ما به اینها کاری نداریم ـ، من قلب این مرد را دوست دارم. خودشان هم می‌دانند، بار‌ها به ایشان گفته‌ام که به عشق شما زنده‌ام و این را از صمیم قلب می‌گویم. پانزده، شانزده سال بود که ایشان را ندیده بودم. بار‌ها شده بود کسی با من تماس گرفته و گفته که آقا گفتند احوال شما را بپرسیم. ارزش این خیلی بالاست. امروز هم خدمت شما عرض کردم اینجا و دیگران شنیدند، گفتم: «آقا نه به عنوان یک دوست سی‌وچندساله، بلکه به‌عنوان یک مسلمان انقلابی ایرانی ـ فرق نمی‌کند هر کسی ـ به خاطر سی و چند سال مشقت‌هایی که شما به خاطر ما تحمل کردید، ما واژه‌اش را بلد نیستیم که چطور از شما عذرخواهی کنیم؛ اما تنها کاری که از دست‎مان بر می‌آید، این است که بگوییم دست‌های‎تان و پاهای‎تان را می‌بوسیم.»
مرحوم اسفندیار قره‌باغی
 خواننده و آهنگساز پیشکسوت