در سپهر سیاسی ایران، رخدادهای بسیاری اتفاق افتاد که بر سیر روند سیاست کشور تأثیر مستقیم و غیر مستقیم گذاشته است؛ از حوادثی مانند تبعید رضاشاه به دست دول غربی گرفته تا کودتای ۲۸ مرداد و حوادثی که در جریان انقلاب اسلامی ایران گذشت.
به دنبال آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و شروع آشوبها و درگیریهای خیابانی با توطئه گروهکهای منافق و به شهادت رساندن رئیسجمهور و نخستوزیر و اعضای حزب جمهوری و در نهایت انتقال رهبری بعد از رحلت حضرت امام (ره) به حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای و پایان دوره کوتاهمدت ریاستجمهوری ایشان.
اتفاقی که برای دومین بار در جریان ریاستجمهوری ایران اتفاق افتاد، تجربه نخست، پس از فرار «ابوالحسن بنیصدر» بود که «محمدعلی رجایی» توانست با کسب بیشترین رأی بر کرسی ریاستجمهوری ایران تکیه بزند، هر چند مدت زمان این دوره برای او کمتر از سه ماه بود و به دنبال شهادت ایشان، علی خامنهای عهدهدار ردای ریاستجمهوری ایران شد.
پس از گذشت چهل سال، تغییر زودهنگام در پاستور یک بار دیگر رقم خورد، اواخر اردیبهشت ۱۴۰۲ و پرواز ناتمامی که از آسمان جمهوری آذربایجان راهی تهران بود و کوههای ورزقان شد، آخرین ایستگاه هواپیمایی که حامل رئیسجمهور ایران و همراهانش بود.
«سیدابراهیم رئیسی» هشتمین رئیسجمهور ایران، که برای افتتاح سد خداآفرین در مرز مشترک بین ایران و جمهوری آذربایجان میهمان رئیسجمهور این کشور بود، سفرش ناتمام ماند و سیزدهمین دوره ریاستجمهوری ایران به نقطه پایان خودش رسید.
اقتدار ایران
در شرایطی که منطقه غرب آسیا با یک تنش و جنگ روبه بود، و ایران به منزله اصلیترین بازیگر محور مقاومت مطرح است و از سوی رژیم صهیونی تهدید میشود، به ناگاه خبر حادثه برای بالگرد رئیس جمهور منتشر شد، حادثه بزرگ و فقدان آیت الله رئیسی در شرایط ویژه منطقه؛ اما آنچه در این میان برای همه شگفت انگیز بود، اقتدار سیستمی است که به نام جمهوری اسلامی به دنیا معرفی شده است؛ سیستمی که به فرد وابسته نیست و قرار نیست با حذف یک نیرو خدشهای در ادامه روند آن رخ دهد، حتی اگر آن فرد رئیسجمهور یا وزیر امور خارجه باشد، شبیه همان اتفاقی که در سال ۶۰ و در ساختمان ریاستجمهوری ایران اتفاق افتاد.
طبق قانون اساسی، رئیسجمهور در ایران به تنهایی تصمیمگیرنده نیست و به عنوان مجری تصمیمات کشور وارد عمل میشود، پس با نبود شخص اول پاستور تغییری در سیاستها، تصمیمگیریها و جایگاه ایران ایجاد نمیشود.
«استیون ارلنگر» تحلیلگر برجسته «نیویورک تایمز» پس از شهادت رئیسجمهور، در مقالهای که حاصل سالها شناخت او از مسائل روابط خارجی ایران و گفتوگو با کارشناسان ایرانی بود که در حوزه سیاست داخلی و خارجی، صاحبنظر به شمار میآید، در رابطه با شهادت رئیسجمهور و وضعیت کشور بعد از او نوشت: «به رغم مشکلات اقتصادی در ایران، پرونده هستهای، اعتراضات و داخلی و البته درگیری مستمر با رژیم صهیونیستی، وضعیت ایران بعد از آیتالله رئیسی، دستخوش تلاطم یا تغییر چشمگیری نخواهد شد.»
تعیین تکلیف زمان برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری پیش از تدفین پیکر رئیسجمهور شهید سبب شد تا از روندهای مهم کشور، تنها زمان کنکور دچار تغییر شود، همین.
دلواپس نباشید
پس از اعلام شهادت آیتالله رئیسی و همراهان ایشان، حرف و حدیث برای انتخاباتی زودهنگام بالا گرفت، ۵۰ روز فرجه برای انتخاب سکاندار چهاردهمین دوره ریاستجمهوری و مانند همیشه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، پس از ارسال پیام تسلیت برای شهادت رئیسجمهور ایران، با صراحت اعلام کردند؛ ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.
توصیهای که بجا و به درستی در همه ارکان دولت جاری و ساری شد، ناظران به شدت علاقهمند بودند، بدانند که چگونه تهران در مسیر انتقال قدرت و تغییر دولت حرکت میکند؛ اما برخلاف گمانهزنیها مبنی بر ایجاد خلأ احتمالی قدرت پس از آقای رئیسی، تهران در واکنشی سریع توانمندی کنترل و سازماندهی موقعیت خود را نشان داد. آیتاللهالعظمی خامنهای بلافاصله «محمد مخبر»، معاون اول رئیسجمهور را به عنوان سرپرست ریاستجمهوری منصوب کرد تا کشور را تا انتخابات آتی مدیریت کند. در پی جان باختن «حسین امیرعبداللهیان» در سانحه بالگرد، «علی باقریکنی» دیپلمات کلیدی ایران نیز به عنوان سرپرست وزارت امور خارجه منصوب شد.
به دنبال انتصابات جدید تا تصمیمگیری برای روزهای آینده ایران، جلسهای به میزبانی محمد مخبر و با حضور محسنی اژهای، محمدباقر قالیباف و همچنین معاون حقوقی رئیسجمهور، قائم مقام شورای نگهبان و معاون سیاسی وزیر کشور در محل ساختمان دولت برگزار شد.
موضوع جلسه: نحوه اجرای اصل ۱۳۱ قانون اساسی مبنی بر طی فرآیند انتخابات ریاستجمهوری در مدت ۵۰ روز.
بر این اساس، زمانبندی فرآیند انتخابات شامل زمان تشکیل هیئتهای اجرایی، نامنویسی نامزدها، تبلیغات و روند برگزاری بررسی و مقرر شد بر خلاف تقویم مصوب انتخاباتهای ریاستجمهوری که همیشه در فاصله زمانی اردیبهشت تا خرداد انجام میشد، با توافق اولیه شورای نگهبان، انتخابات برای تعیین رئیسجمهور جدید در تاریخ ۸ تیرماه ۱۴۰۳ برگزار شود و در نهایت چهاردهمین دوره از ریاستجمهوری ایران چیزی حدود دو ماه بعد از پرواز اردیبهشت برگزار شد و نهمین رئیسجمهور ایران وارد پاستور شد.
تجربه گرانقیمت به اندازه عمر انقلاب
آنچه در این زمینه باید مد نظر داشت، به آن به چشم یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران دانست، تجربه مدیریت شرایط کشور در روزهای بحرانی است؛ مدیریتی که در میانه دهه ۶۰ و حضور مخالفانی که حتی با زور اسلحه تلاش کردند نهال تازه پای انقلاب را بخشکانند، رو سفید بیرون آمده است.
ایران در این گونه موارد خامی و بیتجربگی ایام قاجار را ندارد، که با حذف وزیری، چون قائم مقام فراهانی دچار بحران و آشفتگی شود، یا بیسیاستهای ایام حکومت پهلوی را ندارد که در صورت حذف یک نفر، وضعیت به گونهای بغرنج شود که گزینه بدتری را بر سر کار معرفی کنند.
اگر چه شهادت آیتالله رئیسی، در یکی از پرتنشترین روزهای خاورمیانه اتفاق افتاد؛ اما این اتفاق سبب نشد به جز سیاست داخلی کشور، برای نقش ایران در جریان جنگ غزه و حمایت از جبهه مقاومت خللی ایجاد شود.
اگر چه پس از شهادت آیتالله رئیسی سایهای از ابهام بر آینده سیاسی افتاد؛ اما با این حال، موازنه قوای ریشهدار ایران نشان میدهد هیچ تغییر اقتصادی یا لرزه در سیاست داخلی خارجی وجود نخواهد داشت و ریلگذاریهای جمهوری اسلامی برای رشد و تعالی کشور، همچنان بر همان اساس است و مدیریت جدید بر امور کشور نه تنها قرار نیست دستخوش تغییر شود، بلکه راه همان است و هدف و آرمان هم همان.