در نتیجه پایان جنگ جهانی دوم و اتمام جنگهای سرد کشورهای جهان در مرحله تازهای از رقابت برای پیشرفت و اقتدار قرار گرفتند. در این بخش از تاریخ جهان، هر کشوری در حوزه نظامی سعی در توسعه و پیشرفت خود داشت تا مبادا دوباره با چنین جنگهاییـ چه کوچک و چه بزرگـ با کمترین تلفات و هزینهها مواجه شود؛ اما یکی دیگر از مواردی که در اولویت کشورهای کمتر آسیب دیده از جنگ قرار داشت حوزه اقتصادی بود. آمریکا که از معرکه جنگ دور بود، در پی افزایش قدرت اقتصادی خود و تحمیل خواستههایش بر کشورهای آسیب دیده و استثمار آنها بود و توانست با استفاده از ابزار قدرتمند خود در حوزه پولی و مالی به نام دلار بر اقتصاد جهان سایه بیندازد.
این استثمارگر اقتصادی در حال حاضر دیگر آن اقتدار سابق را ندارد و روز به روز نیز از آن فاصله میگیرد تا جایی که بیشتر کارشناسان اقتصادی کشورهای جهان حتی خود آمریکا بر این باورند که افول اقتدار اقتصادی آمریکا سالهاست آغاز شده و روز به روز بر سرعت آن افزوده میشود.
ظهور قدرتهای اقتصادی در دهه گذشته میلادی از جمله چین و هند که بزرگترین رقیبان آمریکا هستند، در نزول رتبه اقتصادی آمریکا در جهان نقش بسزایی دارند.
باید توجه داشت که دونالد ترامپ رئیسجمهور فعلی آمریکا، هنگام مناظرات انتخابات ریاستجمهوری پرده از چهره گولزننده اقتدار اقتصادی آمریکا برداشت و گوشهای از عمق زیاد فساد، بیکاری، بدهکاری و کسری بودجه کشورش را برملا کرد.
آمریکا در حال حاضر بدهکارترین کشور دنیا نیز به شمار میآید؛ به طوری که این بدهی بالغ بر حدود ۲۲ هزار میلیارد دلار برآورد شده است. این بدهی هنگفت به خودی خود میتواند کمر اقتصاد هر کشوری را بشکند؛ اما اینکه آمریکا چطور تاکنون توانسته است دوام بیاورد، به توضیحات مفصلی نیاز دارد که در این مبحث نمیگنجد.
باید بدانیم که این ابراستثمارگر اقتصادی با توجه به هزینههای سرسامآوری که در بخش نظامی و ساخت تسلیحات تخصصی جنگی صرف میکند، همچنین با فروش چند برابر قیمت به کشورهایی که به گاوشیرده معروف هستند یا حتی کشورهای پیشرفتهای که تحت تسلط نظامی آمریکا قرار دارند، توانسته است تاحدودی از فروپاشی اقتصادی خود جلوگیری کند یا حتی آن را به تأخیر بیندازد؛ در حالی که این یکی از دلایل نگهداشت اقتصاد آمریکا از فروپاشی است و به دلایل دیگری نیز دارد.
آمریکا با اختلافافکنی میان کشورهای همسایه در جهان از جمله شرق و غرب آسیا و نقاط دیگر به دنبال تفرقه و درگیری آنها با یکدیگر است تا بتواند راهی برای چپاول و غارت منابع و ظرفیتهای ذاتی آنان پیدا کرده و برای خودش استفاده کند؛ اما بیشتر کشورهای جهان زمانی که انقلاب اسلامی ایران به وقوع پیوست باور نمیکردند این انقلاب بتواند پس از چهل سال شکوفایی و پیشرفت روزافزون سد محکمی در برابر خواستههای نامشروع آمریکا، نه تنها در کشور خود بلکه در کشورهای منطقه راهبردی غرب آسیا باشد و ازطرفی دیگر، نه تنها موجب ضرر هفت تریلیون دلاری آمریکا در منطقه شود، بلکه بتواند امنیت بازارهای اقتصادی کشورهای منطقه به ویژه راهبردیترین تنگه اقتصادی جهان به نام تنگه هرمز را نیز در اختیار بگیرد.