هرچند روابط عربستان و آمریکا نزدیک است، اما گزارشها نشان میدهد که اسرائیل بهشدت با برنامههای توسعه هستهای عربستان مخالف است و از این اقدامات ابراز نگرانی کرده است. گرچه این مذاکرات و خواستهها در ظاهر فرعی بهنظر میرسند، اما به گفته بسیاری از کارشناسان، میتوانند بر پرونده ایران نیز تأثیرگذار باشند.
نخستین سفر رسمی دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده به کشورهای خارجی آغاز شده است و مقصد این سفر، سه کشور نفتخیز و ثروتمند خلیج فارس یعنی امارات، قطر و عربستان سعودی است. خود این انتخاب میتواند بسیار حائز اهمیت باشد. بر اساس سنت تاریخی، نخستین سفرهای خارجی رؤسای جمهور آمریکا معمولاً به یکی از همسایگان یعنی کانادا یا مکزیک، و یا کشورهای متحدی چون انگلیس و فرانسه انجام میشود. اما این کشورها دل خوشی از سیاستهای ترامپ ندارند و ترامپ نیز میداند که منفعت چندانی از آنها نصیب آمریکا نخواهد شد. او به طمع پول بیشتر، راهی خلیج فارس میشود.
هر یک از این سه کشور در تلاشاند تا با ارائه پیشنهادهای بهتر برای سرمایهگذاری، ترامپ را بهسوی خود جلب کنند، اما در این زمینه رقابت بسیار شدیدی وجود دارد. در حال حاضر، گستردهترین و مهمترین برنامه برای عربستان سعودی در نظر گرفته شده است. اخبار حاکی از آن است که ترامپ قرار است رؤسای شرکتهای بلکراک، آلفابت، پالانتیر، آیبیام و کوالکام را همراه خود ببرد تا مذاکرات و نشستهایی با مقامات سعودی در خصوص طرحهای عمرانی و سرمایهگذاری در فناوریهای پیشرفته صورت گیرد.
در آغاز ریاستجمهوری ترامپ، عربستان وعده سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در خاک آمریکا را داده بود، اما آمریکاییها از همان ابتدا این مبلغ را ناکافی میدانستند. احتمال میرود که نتیجه این سفر، افزایش مبلغ سرمایهگذاری سعودیها تا سقف یک تریلیون دلار باشد. با این حال، این سفر ابعاد دیگری نیز دارد. آمریکاییها از تحرکات و فعالیتهای چین در منطقه خلیج فارس روزبهروز نگرانتر میشوند و بیم آن دارند که دلارهای نفتی کشورهای حوزه خلیج فارس بهجای صرف تجهیزات نظامی آمریکایی، به سمت چینیها برود. در همین راستا، ترامپ ناگزیر است بستهای امنیتی نیز با خود به این سفر ببرد.
آمریکا و عربستان بارها تا مرز امضای یک پیمان نظامی-امنیتی پیش رفتهاند، اما هر بار بهدلیلی این اتفاق به تعویق افتاده است. مهمترین مانع در این زمینه، مسئله اسرائیل است. ترامپ میداند که بدون آغاز سطحی جدی از روابط عربستان با اسرائیل و بهرسمیت شناختن این کشور، تحقق آن نوع امنیتی که عربستان خواهان آن است، تقریباً غیرممکن خواهد بود. به همین دلیل، آنها «طرح ابراهیم» را پیش کشیدند تا بتوانند عربستان و اسرائیل را به یکدیگر نزدیک کنند. اما اقدام غافلگیرکننده حماس در هفتم اکتبر، این طرح را نقش بر آب کرد. پس از آن نیز عربستان، ازسرگیری مذاکرات امنیتی را منوط به پایان جنگ در غزه کرده است.
اکنون ترامپ میتواند به سعودیها این اطمینان را بدهد که حالا بهترین زمان برای ازسرگیری مذاکرات در خصوص عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است؛ چیزی که خود اسرائیلیها نیز پس از دورهای طولانی از درگیری، به آن نیاز دارند. از همین حالا نیز، افرادی مانند ویتکاف به مقامات اسرائیلی وعدههایی در این خصوص دادهاند.
از سوی دیگر، عربستان تلاش میکند تا در چارچوب یک برنامه هستهای، حمایت آمریکا را جلب کرده و فرآیند غنیسازی اورانیوم را در داخل خاک خود انجام دهد. هرچند روابط عربستان و آمریکا نزدیک است، اما گزارشها نشان میدهد که اسرائیل بهشدت با برنامههای توسعه هستهای عربستان مخالف است و از این اقدامات ابراز نگرانی کرده است. گرچه این مذاکرات و خواستهها در ظاهر فرعی بهنظر میرسند، اما به گفته بسیاری از کارشناسان، میتوانند بر پرونده ایران نیز تأثیرگذار باشند. عربستان با بهبود روابط با تهران، از آمریکا انتظار دارد که برای استقرار نظمی نو در خاورمیانه، پرونده ایران را نیز تعیین تکلیف کند.
آنچه واضح است، آن است که ترامپ، فارغ از آنچه در عربستان رخ خواهد داد، میخواهد از نخستین سفر خارجی خود تصویری بهیادماندنی—حداقل برای چند ماه—بر جای بگذارد و با دست پر به ایالات متحده بازگردد.