سالهاست که سینما، تصویری افسانهای و غیرقابل شکست از نیروی هوایی ارتشهای متجاوز غربی به خورد مخاطب دادهاند. از همان روزگار جنگ سرد و فیلمهای تبلیغاتی آمریکا تا بلاکباسترهای پرفروش امروز، همواره هواپیماهای جنگی مهاجم، آسمانها را درمینوردیدند و بدون هیچ گزندی، مأموریتهایشان را به پایان میرساندند. (تاپ گان: ماوریک)، نمونهای متأخر و بارز از این دست فیلمهاست؛ جایی که هواپیماهای پیشرفته نظامی، بیمحابا وارد حریم هوایی کشوری میشوند که بیهیچ شکی، ارجاعی مستقیم به ایران است و مخاطب را با این باور غلط که هیچ قدرتی یارای مقابله با آنها را ندارد، تنها میگذارد.
اما واقعیت، همیشه از توهمات سینمایی سبقت میگیرد. در نبردی که رژیم صهیونیستی با تصور واهی قدرت بیکران خود بر فراز آسمان ایران آغاز کرد، پدافندهای قهرمان و بیدار ایران، حماسهای آفریدند که نهتنها نقاب از چهره پوشالی قدرت هوایی دشمن کنار زد، بلکه تصویر افسانهای ترسیم شده در سینما را نیز درهم شکست. در لحظاتی که جهان نفس در سینه حبس کرده بود، فرزندان غیور این آب و خاک، شکاری بزرگ را در کارنامه خود ثبت کردند؛ شکار تعدادی از هواپیماهای متجاوز صهیونیستی، نهتنها پاسخی قاطع به تجاوز بود، بلکه مهر بطلانی بر تمام تبلیغات سالیان دراز سینمایی و هالیوودی زد.
این اتفاق، تنها یک واقعه نظامی نبود؛ معادلهای تازه در منطقه رقم خورد که پیامدهای آن، فراتر از مرزها خواهد رفت. برای دهها سال، هالیوود تلاش کرده بود تا این پیام را به جهان مخابره کند که نیروی هوایی آمریکا و متحدانش قدرتی شکستناپذیر دارند. فیلمهایی مانند (عقاب آهنی) (Iron Eagle) و (پشت خطوط دشمن) (Behind Enemy Lines) نیز هرچند با درجات متفاوت، همین روایت را دنبال میکردند و سربازان آمریکایی را در قالب قهرمانانی منجی و ناجی تصویر میکردند که بهراحتی در حریم هوایی کشورهای دیگر نفوذ کرده و هر آنچه میخواهند انجام میدهند. اما حماسه پدافند ایران، این توهم را برای همیشه از بین برد.
هالیوود سالها کوشیده تا ذهن مخاطب جهانی را از قدرت واقعی ملتهایی، چون ایران منحرف کند. در فیلمهایی، چون (۳۰ دقیقه پس از نیمه شب) (Zero Dark Thirty، (تک تیرانداز آمریکایی) American Snipe)، (تنها بازمانده) (Lone Survivor) نیز این جریان بود؛ چهرهای شکستناپذیر از ارتشهای غربی، در برابر دشمنانی که یا کاریکاتوریاند یا فاقد توانایی مقاومت. اما تجربه مداخله مستقیم در عراق، افغانستان و امروز در مواجهه با ایران، حقیقتی دیگر را فریاد میزند: قدرت، نه فقط در تجهیزات، که در ایمان و اراده مردان میدان است.
قهرمانان گمنام آسمان ایران، با ایمان بهخدا و اتکا به توانمندیهای بومی، اثبات کردند که اراده یک ملت بیدار و آمادگی دفاعی بالا، هر هیمنه پوشالی را درهم میشکند.
نکته جالب آنجاست که حتی ساختار دراماتیک فیلمهای هالیوودی نیز نمیتواند آنچه در واقعیت میدان اتفاق افتاد را بازنمایی کند. چگونه میتوان تصویری از آن فرمانده جوان پدافند نقاشی کرد که زیر بارش حملات سایبری و پارازیتهای دشمن، با دقتی مثالزدنی دکمه شلیک را فشرد و یک اف-۳۵ را از آسمان به زمین کوبید؟ کدام بازیگر میتواند قامت خونسردی و دقت این دلیران را بازی کند؟
اکنون، آنها میدانند که هرگونه ماجراجویی در آسمان ایران، با پاسخی کوبنده و پشیمانکننده مواجه خواهد شد. این پیروزی، سرآغاز فصلی نوین در تاریخ دفاعی ایران است..