سیاسی >>  سیاسی >> یادداشت سیاسی
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۳۷۸۳۹۱
محرم که از راه می‌رسد، یعنی دوباره باید دفتر مقاومت را ورق بزنی؛ این‌بار نه فقط در خاطرات تاریخ، که در میدان همین نبرد ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونی. هزار بار شنیده‌ایم عاشورا یعنی ایستادن؛
پایگاه بصیرت / سعید سپاهی

اما در متنِ واقعیات امروز، تازه می‌فهمی عاشورا یعنی چه: یعنی مظلوم مقتدر. یعنی زیر بار تحریم و ترور و موشک و پهپاد باشی، فرمانده از دست بدهی، دانشمند هسته‌ای‌ات را ترور کنند، مردم کوچه‌وبازارت زیر موشک‌باران شهید شوند، اما باز هم پای روایت حق بایستی و پرچم را نیندازی. این چیزی است که رهبری حکیم انقلاب در این جنگ ۱۲ روزه به‌خوبی مدیریت کرد: درست در همان نقطه‌ای که دشمن، مارپیچ سکوت رسانه‌ای راه انداخت تا قدرت ایران را نبیند، ایشان روایت مظلومیت مقتدر را تبدیل به نقطه قوت کرد. فرق ما و دشمن همین است؛ آنها فکر می‌کنند اگر چند پایگاه‌مان را بزنند، اگر فرماندهان ارشد و جوانان نخبه‌مان را شهید کنند، ایران عقب می‌نشیند. نمی‌فهمند اینجا، هر خون تازه، یعنی یک فصل تازه از روایت عاشورا. دشمن از میدان می‌ترسد، اما از روایت بیشتر می‌ترسد.

عاشورا یعنی همین: وقتی کربلا خاکستری شد، وقتی همه چیز به چشم دنیای مادی شکست بود، حقیقت را دفن نکردند. روایت را زینب سلام‌الله‌علی‌ها برداشت و از دل خرابه شام گذراند. این‌بار هم، خون شهیدان هسته‌ای ما و فرماندهان میدان ما، زیر مدیریت عالی ولی فقیه، شد بنزین موتور مقاومت. همین است که دشمن بعد از ۱۲ روز عملیات روانی و رسانه‌ای و نظامی، به جایی نرسید جز تکرار هراس خودش از «روایت». اگر شبِ حمله مستقیم ایران به پایگاه‌های حساس رژیم صهیونی را دیدی، فهمیدی که جبهه مقاومت فقط موشک شلیک نکرد؛ روایت شلیک کرد. روایت کرد که مظلوم می‌تواند مقتدر باشد. روایت کرد که اگر لازم باشد خون می‌دهیم، اما ذلیل نمی‌شویم. روایت کرد که این ملت، اگرچه داغ‌دیده و محاصره شده، اما فرماندهی دارد که صحنه را فقط در نقشه‌های نظامی نمی‌بیند؛ در ذهن مردم طراحی می‌کند.

راز اصلی ماجرا همین است: وقتی دشمن همه محاصره‌ها را کامل می‌کند ـ اقتصادی، سیاسی، نظامی، حتی روایت شناختی ـ این مدیریت عاشورایی است که خط نفوذ را می‌شکند. همانطور که عاشورا را دفن نکرد، مقاومت را هم دفن نمی‌کند. این روز‌ها هیئت یعنی خط تولید روایت؛ روضه یعنی تمرین دوباره «هیهات منا الذلة» در میدان روایت. این مردم، وقتی شهید می‌دهند، وقتی پیکر بی‌جان فرمانده‌شان را می‌بینند، وقتی مادران و همسران شهدا می‌گویند «راه پسرم ادامه دارد»، یعنی دوباره عاشورا زنده است. یعنی روایت شکست نخورده است. اگر همه این زنجیره را نبینی، عملیات رسانه‌ای دشمن تو را می‌بلعد؛ می‌گوید «ایران تلفات داد، فرمانده از دست داد، مردم شهید شدند»، اما نمی‌گوید «روایت ایران پیروز شد». این همان نبردی است که رهبری به‌تنهایی در خط مقدمش ایستاده: حفظ روایت در میدان جنگ شناختی. اگر امروز رژیم صهیونی بزرگ‌ترین زرادخانه منطقه را دارد، اما آرامش ندارد، دلیلش همین است. چون مقاومت از مدیریت عاشورایی خط می‌گیرد؛ از ذهنی که عاشورا را زمین نگذاشت. از مردی که با صلابت می‌گوید «هزینه مقاومت کمتر از تسلیم است» و این جمله خودش، ادامه همان خطبه حسین علیه‌السلام است. حالا هر هیئت، هر علم سیاه، هر روضه، تکه‌ای از این نقشه شناختی است. هر مادری که پرچم خون پسرش را زمین نمی‌گذارد، هر رسانه‌ای که روایت شهید را زنده نگه می‌دارد، یعنی خط جهاد تبیین هنوز روشن است.

دشمن مارپیچ سکوت می‌سازد تا روایت را خفه کند، اما عاشورا یعنی مارپیچ را می‌شکنی. ما هنوز زنده‌ایم، چون روایت داریم؛ چون رهبری داریم که در تاریکی نقشه‌های دشمن، نور روایت را روشن نگه می‌دارد. این یعنی جبهه مقاومت هنوز همان مشق عاشوراست: مظلوم، اما مقتدر. خون، اما با عزت. شهادت، اما با امید. این یعنی ایران.