جهانی پر آشوب سیاستی است که دولتمردان حاکم بر آمریکا در ماههای گذشته اجرا کردهاند. در ادامه این راه، ترامپ رئیس جمهور آمریکا در اقدامی ناگهانی با ادعای نگرانی برای مسیحیان از آمادگی وزارت جنگ برای اقدام علیه نیجریه خبر داده است. ترامپ افزود: به وزارت جنگ دستور می دهم برای هر اقدام محتملی در نیجریه آماده باشند و اگر حمله کنیم با سرعت و شدت این کار را خواهیم کرد. همانطور که آن تروریست ها، «مسیحیان ما را مورد حمله قرار می دهند.». همزمان نیز پیت هگست وزیر جنگ آمریکا با تکرار اتهام های ترامپ گفت: قتل مسیحیان بی گناه در نیجریه و هر جای دیگری باید فوراً متوقف شود و دولت آن یا باید مسیحیان را حمایت کند یا ما «تروریست های مسلمان» که مرتکب این جنایت ها شدند را از بین می بریم. در واکنش به این ادعاها«کِمِبه اِبیینفا» سخنگوی وزارت امور خارجه نیجریه، اظهارات ترامپ را رد و تاکید کرده است که همه موارد فوق کاملاً نادرست است؛ مردم نیجریه از همه ادیان مدتهاست که در صلح در کنار هم و با هم زندگی، کار و دعا میکنند. این جنگ افروزی علیه نیجریه در حالی است که از یک سو برخی دیگر از کشورهای آفریقایی همچون سودان، تانزانیا، کامرون و ... که همچون نیجریه دارای منابع غنی بسیاری هستند، این روزها ناگهان با شدت درگیریها و نزاعها و جنگ داخلی مواجه شدهاند و از سوی دیگر آمریکا تهدیدات نظامی، اقتصادی و سیاسی علیه کشورهای آمریکای لاتین بویژه ونزوئلا را که منابع نفتی بسیاری دارد تشدید کرده است. فرآیندی که بیانگر پیوندی میان تحولات آفریقا و آمریکای لاتین با محاسبات فردی ترامپ و جهانی آمریکا دارد که از آن با عنوان باز تعریف بحران سازی جدید جهانی میتوان یاد کرد.
لباسی که بر تن ترامپ نمینشیند
ژست به ظاهر بشر دوستانه از سوی ترامپ در لوای جنگ صلیبی علیه کشور مسلمان نیجریه در حالی صورت میگیرد که نگاهی به کارنامه ترامپ ابهامات بسیاری در باب این ادعا به همراه دارد. در عرصه داخلی آمریکا ترامپ قوانین مهاجریتی جدیدی را وضع کرده است که در آن میلیونها نفر از ادیان و اقوام و کشورهای مختلف با خطر اخراج و محرومیت از حقوق شهروندی مواجه شده اند.
نکته مهم آنکه تروریسم اقتصادی آمریکا که در قالب تحریمها علیه سایر کشورها جان صدها میلیون نفر را به خطر انداخته است در حالی که مخاطب این تحریمها از تمام ادیان و اقوام می باشد. با توجه به این مولفه ها می توان گفت که ژستهای بشر دوستی و مسیحیت خواهی ترامپ یک دروغ و فریب برای دخالتهای جدید در جهان است.
همچنین ترامپ در حالی دولت را در وضعیت تعطیل نگاه داشته که 42 میلیون نفر که اکثر هم مسیحی هستند نیازمند کمکهای غذایی هستند که 16 میلیون آنها را کودکان تشکیل میدهند. ترامپ در حالی ادعای بشر دوستی دارد که دو سال است غزه زیر آتش جنگ افروزی صهیونیستها دهها هزار شهید و زخمی داده در حالی که مسیحیان و حتی کلیساهای هدف آنها بودهاند. در لبنان نیز صهیونیستها همین رویه را اجرا کردهاند. جنگ افروزی ترامپ علیه روسیه جان میلیونها نفر را به خطر انداخته است در حالی تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی به حریم ایران نیز شهدا و زخمیهای بیشماری برجای گذاشته است. نکته مهم آنکه تروریسم اقتصادی آمریکا که در قالب تحریمها علیه سایر کشورها جان صدها میلیون نفر را به خطر انداخته است در حالی که مخاطب این تحریمها از تمام ادیان و اقوام می باشد. با توجه به این مولفه ها می توان گفت که ژستهای بشر دوستی و مسیحیت خواهی ترامپ یک دروغ و فریب برای دخالتهای جدید در جهان است.
سرمایهاندوزی اولویت ترامپ
نکته قابل توجه دیگر آنکه ترامپ در حالی سیاست تسلیم یا جنگ را علیه کشورها اعمال میکند که شاخصهای به نسبت مشترک در آنها مشاهده می شود و آن برخورداری از منابع بزرگ نفتی و معادن کمیاب است. چنانکه نیجریه بالغ بر 6 میلیارد بشکه نفت اثبات شده دارد و روزانه 2 میلیون بشکه نفت تولید می کند. ونزوئلا از بزرگترین دارندگان منابع نفتی است که ترامپ این روزها تهدیدات علیه آنها را تشدید کرده است. ترامپ در سفر به غرب آسیا نیز با کشورهای عربی از یک سو توافقات در حوزه نفت و انرژی داشته و از سوی دیگر خواستار سرمایه گذاری کشورهای عربی در شرکتهای خاص در آمریکا شده است. در حاشیه نشست آ سه آن نیز ترامپ با توافقات تجاری در حوزه مواد معدنی راهبردی را با تایلند، مالزی و کامبوج امضا کرد. با کره جنوبی و ژاپن و استرالیا نیز توافقی به نسبت مشابه داشته است. توافق تجارت آزاد با اتحادیه اروپا، اوکراین و.... نیز بر مبنای موارد مشابهی بوده است. نکته مهم در تمامی این توافقات آن است که منفعت نهایی نه به مردم و اقتصاد آمریکا، بلکه به خانواده و نزدیکان ترامپ رسیده است. چنانکه اوباما رئیس جمهور پیشین آمریکا رسما عنوان می کند که در ماههای اخیر ثروت خانواده ترامپ چندین برابر شده است. به عبارتی دیگر ترامپ با تعرفهها، سوء استفاده از ارتش و جنگ افروزیهای فردی به دنبال منافع نزدیکان خویش است که نتیجه آن در کنار تشدید بحران اقتصادی در داخلی آمریکا، تهدیدات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای سایر کشورها بوده است.
جنگ علیه نظم نوین
مسئله دیگر در بحرانسازی آمریکایی طراحی برای یک جانبه گرایی جهانی است. ترامپ در زمان برگزاری نشست بریکس رسما عنوان کرد که این پیمان تهدیدی برای منافع جهانی آمریکاست و مقابله با آن هدف اصلی آن می باشد. هر چند که ترامپ در سفر به شرق آسیا از جمله در نشست آ سه آن در مالزی و اپک در کره جنوبی ادعای کاهش تنشها با هند، چین، برزیل را مطرح کرده و پیشتر نیز مدعی رویکرد مذاکراتی با ایران و روسیه شده است، اما شواهد امر نشان میدهد که عملا تغییری در ماهیت تخاصمی آمریکا علیه ارکان بریکس ایجاد نشده است و با تروریسم اقتصادی، تهدید نظامی، برهم زدن ثبات و امنیت جهانی، ایجاد تنشهای اجتماعی و امنیتی به دنبال ضربه زدن به اعضای این پیمان است. چنانکه به رغم ادعای توافق ترامپ و پی جین پینگ همتای چینیاش در کره جنوبی، وزیر جنگ آمریکا در نشست وزرای دفاع اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (آسهآن) که در مالزی برگزار شد، از کشورهای این منطقه خواست توان دریایی خود را تقویت کرده و مقابل چین ایستادگی کنند. تحرکات آمریکا برای استمرار جنگ در اوکراین، ادامه تجاوزگری رژیم صهیونی در غرب آسیا، تشدید نظامیگری در شرق و نیز اقدامات اخیر آمریکا در آفریقا از جمله در نیجریه و نیز ونزوئلا در آمریکای لاتین را میتوان بخشی از سیاستی دانست که هدف آن برهم زدن نظم نوین جهانی با جهانی پر آشوب و جنگ زده است که در آن کشورها توان برنامه ریزی و تعاملات دو جانبه و چند جانبه را نداشته باشند.
راهی که باقی مانده است
با توجه به کارنامه ترامپ می توان گفت که او در حال قربانی ساختن امنیت و نظم جهانی برای منافع خانوادگی و یک جانبه گرایی آمریکایی است که نتیجه آن نیز جهانی سراسر آشوب با میلیونها قربانی است که متاسفانه رفتارهایی همچون تسلیم شدن بی قید و شرط اروپاییها و برخی کشورهای عربی، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، اوکراین و... توهم کارآمدی زبان زور و تسلیم سازی را در او تقویت کرده است. در این شرایط به نظر می رسد تنها گزینه پیش رو اجماع بازیگران نظم نوین برای مقابله واحد در برابر زیاده خواهیهای اقتصادی و سیاسی و وحدت رویه در مقابل تهدیدات نظامی آمریکاست که میتواند ضمن بهبود امنیت بینالملل تسریع کننده نظم نوین چند جانبه گرایانه جهانی باشد. ترامپ نشان داده که هیچ تعامل و مذاکرهای را بر نمیتابد و زیاده خواهی آن پایان ناپذیر است. لذا قوی شدن در تمامی ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی تنها راه مقابله با این زیاده خواهی هاست چنانکه همین گزینه در جنگ 12 روزه آمریکا را وادار به درخواست آتش بس کرد.